بعضی وقتها برای گردش بیرون می زنم. از این همه زیبایی و کوهستان پر تنوع ایری سفلی حیرتزده می شوم. از هر طرف که بروی زیبایی ها تمام نشدنی هستند.
اما باید اعتراف کنم:
چند روز پیش بطرف خاروانا در حال رانندگی بودم. هنوز چند صد متر از روستا دور نشده بودم که چشمم به سمت چپ مسیر افتاد. از تعجب شاخ درآوردم. تا بحال در روستا چنین صحنه ای ندیده بودم!!! در یک دره نسبتا بزرگ گودبرداری شده بود. داخل گودال و اطرافش پر بود از زباله، زباله هایی که به قول خدمان تجد پذیر نیستند. و اگر هم هستند حداقل 50 سال بطول می انجامد. خیلی ناراحت شدم. آب باران در گودال جمع شده بود. بوی تعفن می داد. چرا باید خودمان با دست خودمان طبیعت را برنجانیم. چرا باید هر روستا برای خودش یک زباله دانی ایجاد نماید. بهتر نیست تا بصورت متمرکز همه روستاها در یک مکان دور افتاده این کار را انجام بدهند؟!!!!
چرا با روش های نوین و استاندارد زباله ها را دفن نمی کنیم. چرا برای بازیافت زباله ها کاری نمی کنیم؟!!
من بخاطر همین مسائل از شهر تهران گریخته و به روستای خودمان پناه آوردم. اما اینجا هم همه آن چیزها که در تهران آزارم می داد وجود دارند. فقط با این تفاوت که در مقیاس کمتر و کوچکتر می باشد. از شورای محترم زوستا، از دهیار عزیزمان، و بزرگان روستا خواهشمندم برای حل این معضل و جمع اوری زباله های زیانبار ( تعمیرگاه ماشین، موتور و ....) که در روستا وجود دارند تدبیری بیاندیشند. بالاخره هر مغازه ای که کسب درآمد دارد باید برای زباله های خودش هم اقدام کند. و اگر هم لازم باشد هزینه نماید. اگر الان برای روستا یک قانون مدون و جدی داشته باشیم در آینده انشاا... اگر روستا بزرگتر شد تبدیل به یک شهرک یا شهر زیبا و سازگار با طبیعت خواهد شد. ناگفته نماند ما در محدوده منطقه حفاظت شده محیط زیست زندگی می کنیم. و باید به این سرمایه ملی و دیگر جانداران احترام بگذاریم.
عکس در خصوص موارد ذکر شده موجود است. اما لازم ندیدم تا تصویر ارایه شود. چرا که معتقدم ایری سفلی بهترین روستای ایران است.
مستند حیات در رگهای سرد با کسب تندیس فیروزه ای و جایزه بزرگ بهترین فیلم مستند ایران به حضور خود در چشنواره های ملی پایان داد.
حیات در رگهای سرد که به معرفی خزندگان استان ایلام می پردازد با کسب جوایز زیادی از جمله
تندیس فیروزه ای بهترین مستند ایران از جشنواره سینما حقیقت
تندیس و جایزه بهترین فیلم مستند جشنواره رشد
تندیس و جایزه بهترین کارگردانی مستند جشنواره فیلم کوتاه تهران
تندیس هدهد زرین بهترین مستند مراکز صداوسیما
تندیس سینمایی سازمان حفاظت محیط زیست
و
تندیس پژوهش (دکتر بهزاد فتحی نیا) - دیپلم افتخار بهترین تصویربرداری (مهدی نورمحمدی - محمود منصوری) و دیپلم افتخار بهترین آهنگسازی (بابک میرزا خانی) در جشن خانه سینما
دیپلم افتخار بهترین تدوین (مجید محمد دوست) - دیپلم افتخار بهترین تصویربرداری از جشنواره مراکز صداوسیما
دیپلم افتخار بهترین تصویربرداری جشنواره فیلم کوتاه تهران
و کاندید شدن در سه سیمرغ بهترین فیلم - تصویربرداری و پژوهش در جشنواره فجر
کاندیدای تمام بخشهای جشن خانه سینما
کاندیدای تمام بخش های جشنواره فیلم کوتاه تهران
و....
در مجموع یکی از پر افتخارترین آثاریست که تا کنون تولید کرده ام.
در مسیر کرمانشاه ، شهری بنام کنگاور هست که درونش یکی از بزرگترین بناهای قبل از اسلام قرار داشته است. معبد آناهیتای کنگاور بزرگترین معبد آناهیتای کل ایران بوده است که تاریخ نویسان برای آن پنج طبقه را ذکر کرده اند و تماما از سنگ ساخته شده بوده است. بعد از محاصره کنگاور توسط اعراب ، این شهر تا مدتی دوام آورده ولی بالاخره سقوط می کند و اعراب ، ایرانی ها رو مجبور می کنند که در صف های 500 نفره ، طنابها رو بکشند تا ستونهای به قطر 2 متر سقوط کرده و معبد خراب شود . البته گفته اند که معبد تا 40 سال پیش وضعیت بهتری داشته که بعد از انقلاب تخریب شده است . بخشهای مهم معبد شامل دو پلکان ورودی در روبروی همدیگر که نمونه ی آن در تخت جمشید هست ، باقیمانده ستونها ، دیوار غربی ، حصار دور معبد و مقبره استر و مردخای (دو بزرگ یهودی) می شود.
اگر می شد فقط این تکه سنگها را در جای خودشان قرار داد ، این معبد شکل بهتری پیدا می کرد.
در مسیر کرمانشاه ، شهری بنام کنگاور هست که درونش یکی از بزرگترین بناهای قبل از اسلام قرار داشته است. معبد آناهیتای کنگاور بزرگترین معبد آناهیتای کل ایران بوده است که تاریخ نویسان برای آن پنج طبقه را ذکر کرده اند و تماما از سنگ ساخته شده بوده است. بعد از محاصره کنگاور توسط اعراب ، این شهر تا مدتی دوام آورده ولی بالاخره سقوط می کند و اعراب ، ایرانی ها رو مجبور می کنند که در صف های 500 نفره ، طنابها رو بکشند تا ستونهای به قطر 2 متر سقوط کرده و معبد خراب شود . البته گفته اند که معبد تا 40 سال پیش وضعیت بهتری داشته که بعد از انقلاب تخریب شده است . بخشهای مهم معبد شامل دو پلکان ورودی در روبروی همدیگر که نمونه ی آن در تخت جمشید هست ، باقیمانده ستونها ، دیوار غربی ، حصار دور معبد و مقبره استر و مردخای (دو بزرگ یهودی) می شود.
اگر می شد فقط این تکه سنگها را در جای خودشان قرار داد ، این معبد شکل بهتری پیدا می کرد.
در ده کیلومتری شهر یزد و در جوار روستای سریزد ، ارگ سریزد قرار گرفته است . این ارگ یکی از پیچیده ترین سازه های قبل از اسلام است و به نظر تسخیر نشدنی جلوه می کند .اما نکته ی جالب اینجاست که کاربری این قلعه نظامی نبوده است . در داخل قلعه اتاقهای زیادی وجود دارد که مردم آنها را اجاره می کرده و اموال با ارزش خود را در آن قرار می دادند و این یعنی اولین صندوق امانات دنیا .
اما در بیرون ساختمان قلعه ، خندقی عمیق وجود دارد که در مواقع خطر با آب پر می شده است و تنها راه ورود هم پلی متحرک بوده است که قابلیت جمع شدن را داشته است . بعد از عبور از پل و درب اول ، به راهرویی با عرض حدود 6 متر می رسیم که دور قلعه کشیده شده و همه ی تاسیسات مثل : دفتر فرمانده ی قلعه ، آب انبارها ، اصطبلها ، سیلوها ، آسایشگاه نگهبانان ، نانوایی ، درمانگاه و ... در آن قرار داشته است . اما بخش اصلی قلعه پس از عبور از درب دوم و ورود به قلعه ای که در داخل قلعه قبلی قرار گرفته است دیده می شود ( قلعه ای با دیوارهای دولایه ) . در داخل لایه دوم به راهرویی دراز سقف دار می رسیم که راهروهای فرعی از دو طرف به آن وصل می شوند و در هر راهرو اتاقهای فراوانی وجود دارد (اتاقهای 2 در 2 متر) که هرکدوم درب و قفل مخصوص داشته اند و این بخش در دو طبقه ساخته شده است و در انتهای هر راهرو ، پله هایی وجود دارد که به برجکها متصل است. در وسط راهروی اصلی چاهی هست و عجیب اینکه در داخل چاه که حدود 20 متر عمق دارد ، اتاقهایی ساخته شده اند ! و احتمالا برای وقتی بوده که به قلعه حمله می شده و زنان و کودکان را در اونجا می مخفی می کرده اند (پس در واقع در شرایط خطر مردم به داخل قلعه پناه می آورده اند ). سازه ای اینچنین پیچیده که در سه طبقه و آنهم با استفاده ی غیر نظامی که از خشت و گل ساخته شده باشد ، در هیچ جای ایران سابقه نداشته است.
به تازگی شهردار سابق کرج ، این قلعه را از میراث فرهنگی اجاره کرده و بعد از بازسازی فراوان ، این قلعه پذیرای بازدید کنندگان شده است . ضمنا شایعات بسیار زیادی در مردم عمومی درخصوص کشف آثار باستانی فراوان از این محل شنیده می شود که البته در مرحله شایعه است. همچنین ذکر این مطلب قابل توجه است که مردم در آن دوران ، داخل دیوار و کف ساختمان را هم کنده و اموال بسیار با ارزش را در آن مخفی می کرده اند که در موارد بسیار زیاد پس از مرگ صاحب ، اموال در همانجا باقی می ماند.
در ده کیلومتری شهر یزد و در جوار روستای سریزد ، ارگ سریزد قرار گرفته است . این ارگ یکی از پیچیده ترین سازه های قبل از اسلام است و به نظر تسخیر نشدنی جلوه می کند .اما نکته ی جالب اینجاست که کاربری این قلعه نظامی نبوده است . در داخل قلعه اتاقهای زیادی وجود دارد که مردم آنها را اجاره می کرده و اموال با ارزش خود را در آن قرار می دادند و این یعنی اولین صندوق امانات دنیا .
اما در بیرون ساختمان قلعه ، خندقی عمیق وجود دارد که در مواقع خطر با آب پر می شده است و تنها راه ورود هم پلی متحرک بوده است که قابلیت جمع شدن را داشته است . بعد از عبور از پل و درب اول ، به راهرویی با عرض حدود 6 متر می رسیم که دور قلعه کشیده شده و همه ی تاسیسات مثل : دفتر فرمانده ی قلعه ، آب انبارها ، اصطبلها ، سیلوها ، آسایشگاه نگهبانان ، نانوایی ، درمانگاه و ... در آن قرار داشته است . اما بخش اصلی قلعه پس از عبور از درب دوم و ورود به قلعه ای که در داخل قلعه قبلی قرار گرفته است دیده می شود ( قلعه ای با دیوارهای دولایه ) . در داخل لایه دوم به راهرویی دراز سقف دار می رسیم که راهروهای فرعی از دو طرف به آن وصل می شوند و در هر راهرو اتاقهای فراوانی وجود دارد (اتاقهای 2 در 2 متر) که هرکدوم درب و قفل مخصوص داشته اند و این بخش در دو طبقه ساخته شده است و در انتهای هر راهرو ، پله هایی وجود دارد که به برجکها متصل است. در وسط راهروی اصلی چاهی هست و عجیب اینکه در داخل چاه که حدود 20 متر عمق دارد ، اتاقهایی ساخته شده اند ! و احتمالا برای وقتی بوده که به قلعه حمله می شده و زنان و کودکان را در اونجا می مخفی می کرده اند (پس در واقع در شرایط خطر مردم به داخل قلعه پناه می آورده اند ). سازه ای اینچنین پیچیده که در سه طبقه و آنهم با استفاده ی غیر نظامی که از خشت و گل ساخته شده باشد ، در هیچ جای ایران سابقه نداشته است.
به تازگی شهردار سابق کرج ، این قلعه را از میراث فرهنگی اجاره کرده و بعد از بازسازی فراوان ، این قلعه پذیرای بازدید کنندگان شده است . ضمنا شایعات بسیار زیادی در مردم عمومی درخصوص کشف آثار باستانی فراوان از این محل شنیده می شود که البته در مرحله شایعه است. همچنین ذکر این مطلب قابل توجه است که مردم در آن دوران ، داخل دیوار و کف ساختمان را هم کنده و اموال بسیار با ارزش را در آن مخفی می کرده اند که در موارد بسیار زیاد پس از مرگ صاحب ، اموال در همانجا باقی می ماند.
در تاریخ ایران اتفاقات بزرگ زیادی رخ داده است اما اگر در جایی ثبت نمی شدند ، کسی هم از آنها باخبر نمی شد . ایرانی ها از حدود 4000 سال پیش بخاطر فرهنگ غنی و علم فراوان ، به این نتیجه رسیدند که اتفاقات خیلی مهم را در محل عبور کاروانها و بر روی صخره حجاری کنند تا اگر کسی که از آنجا عبور کرد متوجه جریان نیز شود و از نمونه های آن می توان به طاق بستان در کرمانشاه اشاره کرد . اما مهمترین محل این حجاری ها ، قطعا "تنگ چوگان" در نزدیکی شهر کازرون است که در نزدیکی شهر باستانی بیشاپور (یکی از مهمترین شهرهای دوره ساسانی) قرار داشته . رودخانه شاپور از وسط این تنگه عبور کرده و بنابراین یکی از سرسبز ترین و زیبا ترین مناطق در آن ناحیه نیز هست.
سنگ نوشته ها:
در تنگ چوگان شش سنگ نوشته وجود دارد که بعضی تا سی متر مساحت دارند (بزرگترین در ایران هستند) و شامل ظریف ترین حکاکی ها و بیشترین نقش ها در ایران هستند و موضوع اونها : (1) تاجگذاری بهرام اول (2) پیروزی بهرام دوم بر اعراب بیابانگرد (3) پیروزی بهرام دوم بر یاغیان (4) سه سنگ نوشته مربوط به پیروزی شاپور اول بر روم و اسیر گرفتن امپراطور روم که از همه بزرگتر هست.
غار شاپور:
بعد از اینکه تا آخر جاده ی تنگ چوگان داخل برویم ، به روستا می رسیم و باید حدود 45 دقیقه پیاده رفته ، بعد که حدود 250 پله رو بالا رفتیم به دهنه ی غار شاپور می رسیم . دهنه ی این غار حدود 30 متر ارتفاع داشته ( در آن محل انتظار فضایی با این عظمت واقعا سخت است ) و در داخل آن ، مجسمه ی شاپور اول قرار دارد که 7 متر ارتفاع داشته و بزرگترین مجسمه ی یک تکه ی سنگی ایران است . مجسمه تا سال 1336 روی زمین افتاده بود که به دستور محمدرضا شاه ، ارتش این مجسمه را در جای خود با بتون قرار می دهد و پله های ورودی هم توسط ارتش ساخته می شود . سپس فرماندهان دو کتیبه آنجا نصب می کنند که روی یکی از آنها همین جریان مرمت را می نویسند . قسمتهای داخلی غار بخاطر تاریکی شدید ، وجود پرتگاه ها و خطرناک بودن مسیر برای بازدید عموم مناسب نیست و کسی از رازهای موجود در دهلیزهای این غار خبر ندارد . در کل مشخص نیست که چرا این مجسمه رو اینجا ساخته بوده اند ولی به نظر من ساختن مجسمه در دهانه این غار بی دلیل نیست .شاید مجسمه از چیزی در داخل غار محافظت می کند ....
در تاریخ ایران اتفاقات بزرگ زیادی رخ داده است اما اگر در جایی ثبت نمی شدند ، کسی هم از آنها باخبر نمی شد . ایرانی ها از حدود 4000 سال پیش بخاطر فرهنگ غنی و علم فراوان ، به این نتیجه رسیدند که اتفاقات خیلی مهم را در محل عبور کاروانها و بر روی صخره حجاری کنند تا اگر کسی که از آنجا عبور کرد متوجه جریان نیز شود و از نمونه های آن می توان به طاق بستان در کرمانشاه اشاره کرد . اما مهمترین محل این حجاری ها ، قطعا "تنگ چوگان" در نزدیکی شهر کازرون است که در نزدیکی شهر باستانی بیشاپور (یکی از مهمترین شهرهای دوره ساسانی) قرار داشته . رودخانه شاپور از وسط این تنگه عبور کرده و بنابراین یکی از سرسبز ترین و زیبا ترین مناطق در آن ناحیه نیز هست.
سنگ نوشته ها:
در تنگ چوگان شش سنگ نوشته وجود دارد که بعضی تا سی متر مساحت دارند (بزرگترین در ایران هستند) و شامل ظریف ترین حکاکی ها و بیشترین نقش ها در ایران هستند و موضوع اونها : (1) تاجگذاری بهرام اول (2) پیروزی بهرام دوم بر اعراب بیابانگرد (3) پیروزی بهرام دوم بر یاغیان (4) سه سنگ نوشته مربوط به پیروزی شاپور اول بر روم و اسیر گرفتن امپراطور روم که از همه بزرگتر هست.
غار شاپور:
بعد از اینکه تا آخر جاده ی تنگ چوگان داخل برویم ، به روستا می رسیم و باید حدود 45 دقیقه پیاده رفته ، بعد که حدود 250 پله رو بالا رفتیم به دهنه ی غار شاپور می رسیم . دهنه ی این غار حدود 30 متر ارتفاع داشته ( در آن محل انتظار فضایی با این عظمت واقعا سخت است ) و در داخل آن ، مجسمه ی شاپور اول قرار دارد که 7 متر ارتفاع داشته و بزرگترین مجسمه ی یک تکه ی سنگی ایران است . مجسمه تا سال 1336 روی زمین افتاده بود که به دستور محمدرضا شاه ، ارتش این مجسمه را در جای خود با بتون قرار می دهد و پله های ورودی هم توسط ارتش ساخته می شود . سپس فرماندهان دو کتیبه آنجا نصب می کنند که روی یکی از آنها همین جریان مرمت را می نویسند . قسمتهای داخلی غار بخاطر تاریکی شدید ، وجود پرتگاه ها و خطرناک بودن مسیر برای بازدید عموم مناسب نیست و کسی از رازهای موجود در دهلیزهای این غار خبر ندارد . در کل مشخص نیست که چرا این مجسمه رو اینجا ساخته بوده اند ولی به نظر من ساختن مجسمه در دهانه این غار بی دلیل نیست .شاید مجسمه از چیزی در داخل غار محافظت می کند ....
در تاریخ ایران اتفاقات بزرگ زیادی رخ داده است اما اگر در جایی ثبت نمی شدند ، کسی هم از آنها باخبر نمی شد . ایرانی ها از حدود 4000 سال پیش بخاطر فرهنگ غنی و علم فراوان ، به این نتیجه رسیدند که اتفاقات خیلی مهم را در محل عبور کاروانها و بر روی صخره حجاری کنند تا اگر کسی که از آنجا عبور کرد متوجه جریان نیز شود و از نمونه های آن می توان به طاق بستان در کرمانشاه اشاره کرد . اما مهمترین محل این حجاری ها ، قطعا "تنگ چوگان" در نزدیکی شهر کازرون است که در نزدیکی شهر باستانی بیشاپور (یکی از مهمترین شهرهای دوره ساسانی) قرار داشته . رودخانه شاپور از وسط این تنگه عبور کرده و بنابراین یکی از سرسبز ترین و زیبا ترین مناطق در آن ناحیه نیز هست.
سنگ نوشته ها:
در تنگ چوگان شش سنگ نوشته وجود دارد که بعضی تا سی متر مساحت دارند (بزرگترین در ایران هستند) و شامل ظریف ترین حکاکی ها و بیشترین نقش ها در ایران هستند و موضوع اونها : (1) تاجگذاری بهرام اول (2) پیروزی بهرام دوم بر اعراب بیابانگرد (3) پیروزی بهرام دوم بر یاغیان (4) سه سنگ نوشته مربوط به پیروزی شاپور اول بر روم و اسیر گرفتن امپراطور روم که از همه بزرگتر هست.
غار شاپور:
بعد از اینکه تا آخر جاده ی تنگ چوگان داخل برویم ، به روستا می رسیم و باید حدود 45 دقیقه پیاده رفته ، بعد که حدود 250 پله رو بالا رفتیم به دهنه ی غار شاپور می رسیم . دهنه ی این غار حدود 30 متر ارتفاع داشته ( در آن محل انتظار فضایی با این عظمت واقعا سخت است ) و در داخل آن ، مجسمه ی شاپور اول قرار دارد که 7 متر ارتفاع داشته و بزرگترین مجسمه ی یک تکه ی سنگی ایران است . مجسمه تا سال 1336 روی زمین افتاده بود که به دستور محمدرضا شاه ، ارتش این مجسمه را در جای خود با بتون قرار می دهد و پله های ورودی هم توسط ارتش ساخته می شود . سپس فرماندهان دو کتیبه آنجا نصب می کنند که روی یکی از آنها همین جریان مرمت را می نویسند . قسمتهای داخلی غار بخاطر تاریکی شدید ، وجود پرتگاه ها و خطرناک بودن مسیر برای بازدید عموم مناسب نیست و کسی از رازهای موجود در دهلیزهای این غار خبر ندارد . در کل مشخص نیست که چرا این مجسمه رو اینجا ساخته بوده اند ولی به نظر من ساختن مجسمه در دهانه این غار بی دلیل نیست .شاید مجسمه از چیزی در داخل غار محافظت می کند ....
"قاضی چند سوال را در مورد یک یک آنها تکرار می کند. جوابها نیز تکراری است. ...
-عقدنامه ات کو؟
-عقدنامه ندارم.
-چطوری بفهمم تو با متوفی زن و شوهر بوده اید؟
-این که مدرک نمی خواهد. پنج تا بچه از او دارم.
-مگر نمی شود بچه زنازاده داشت؟
-استغفرالله...توبه ...توبه...
زنها پرده گوشت دست خود را در فاصله انگشت شست و سبابه به دندان می گیرند.
-پس این همه دفترخانه و محضر را برای چی درست کرده اند؟
-چه می دانیم. ما دهاتی هستیم. در ده ما که دفترخانه نیست. بچه بودم. پدرم دستم را گرفت برد مسجد، پیش آقا. او هم دعا خواند. بعدش آمدیم خانه. روی سرم تور انداختند و عروس شدم.
قاضی گره به ابرو می اندازد. به من و دیگر اصحاب دعوی که از تهران آمده ایم حیران نگاه می کند، و سپس خاموش و بی صدا بدون توجه به قیود و شرایط قانونی، زیر یک یک برگه های انحصار وراثت را امضا می کند و اوراق را به زنها می سپارد. زنها با پنج شش تا صغیر هنوز کمتر از بیست سال سن دارند. آنها می روند. نوبت به ما که می رسد، قاضی کتاب قانون را بر می دارد و موارد مورد نظر را دقیق و سنجیده استخراج می کند.
کشور ما ایران سرزمینی جادویی است که یک قلب و هزار چهره دارد."
متن فوق از کتاب "نخلهای سوخته" نوشته خانم م. کار، و بخشی از خاطرات سفر او به بندرعباس در اوایل دهه هفتاد است. یقین دارم که بسیاری از اینگونه مسائل طی این بیست ساله اخیر بهبود یافته اند یا دست کم تغییراتی داشته اند ولی هنوز هم تفاوتهای فرهنگی در نقاط مختلف ایران زمین و محرومیتهای خاص برخی مناطق، گاهی حتی کاربرد یک قانون مشترک ملی را مشکل می کند و بسیاری وقتها به دستورالعملها و حتی پادرمیانی ها و ریش سفیدگریهای محلی نیاز است. و همین تنوع از مصائب شیرین زندگی در اینجا است. از گرفتاریها و دلپذیریهای زندگی در اینجا.
پیشتر گفته ام که یک پزشک هستم. دوره تخصص را که می گذراندم، یک همکاری بود که به طعنه می گفت: "کسی که برای خدمت به مناطق محروم برود، بعد مدتی شکل آنها می شود". بله. باید هم بشود. از گیرایی و تاثیرگذاری حتی محرومترین این مردم که بگذریم، برای خدمت رسانی درست توجه به فرهنگ بومی و محلی مناطق مختلف ایران زمین یک باید است. نمی شود یک چیزی باشی و در شرق و غرب و شمال و جنوب این سرزمین مادری شگفت انگیز، هی همان باشی و هی همان باشی و هی همان باشی و ... . و خیال خدمت هم داشته باشی!
به قول خانم کار، "ایران سرزمینی جادویی است که یک قلب و هزار چهره دارد" و متزنبام برای آشنا شدن با این هزارچهره ها خیلی آرام پا در دومین سال انتشارش گذاشته است.
منابع و توضیحات: "نخلهای سوخته" نوشته خانم مهرانگیز کار.