كافر كلي ها فضاي معماري دست كندي هستند كه توسط گروهي از ساكنان منطقه آمل در دل صخره هاي سنگي كوه هاي البرز ساخته شده اند . اگر چه تفسيرهاي فراواني در مورد ساختن اينگونه سازه ها در منطقه توسط محققين ايراد شده ولي گويي هنوز نمي توان در مورد علت ساختاري اين فضاهاي معماري سخني به قطع و يقين بيان كرد .
بهمين خاطر گروه پژوهشي پايگاه ميراث فرهنگي و گردشگري مازندران سعي در جمع آوري اطلاعات پژوهشي محققيني كه در گذشته در اين خصوص فعاليت نموده اندكرده است تا بتوان با نگاه نو به تفسيرهاي جديد در مورد علل شكل گيري اين سازه ها پرداخت . اميد است رهاورد اين پژوهش بتواند سخني نو در خصوص شكل گيري اين سا ختارهاي معماري براي پژوهشگران به ارمغان آورد .
با توجه به وجود منابع تاريخي تا به حال چند نمونه از اين ساختار هاي معماري در منطقه گزارش شده كه اگر بپذيريم اين فضاهاي معماري در اوايل دوره اسلامي ساخته شده اند بايد چنين فرض نمود كه تعداد اين ساختارها بيش از موضوعات گزارش شده و بايد متناسب با انبوه جمعيت مها جري باشد كه در اوايل قرون اسلامي از دشت به مناطق كوهستاني سرازير شده اند . اگر چه مي دانيم پژوهش ما در اين دوره گامي نخست در معرفي اين يادگارهاي كهن مي باشد ولي اقبال و انتقاد پژوهشگران مي تواند مارا در شناخت هرچه بهتر اين ساختارهاي كم نظير ايران كمك شاياني بنمايد.
در خاتمه لازم مي دانم از پشتكار و همت بزرگ آقاي جمشيد محمدي نشلي كارشناس باستانشناسي پايگاه پژوهشي سازمان كه تلاش فراواني جهت جمع آوري گزارش مذكور نمودند و همينطور همكارانشان آقاي مجيد محمدي تشكر و قدر داني نمايم .
حاصل سخن :
باتوجه به نتايج تحقيقات به عمل آمده مي توان دوعقيده را در مورد وجود ساختارهاي معماري ساخته شده در دل صخره هاي كوه البرز در محور هراز را بيان كرد :
1- در قرون اوليه اسلامي با توجه به هجوم اعراب به مازندران احتمالا مردماني كه در اواخر دوران ساساني در اين منطقه زندگي مي كرند بخاطر عدم پذيرش كيش و آيين جديد و يا بخاطر ترس از هجوم اعراب منطقه زندگي و اسكان خود را در دشت ترك كرده و به مناطق كوهستاني پناه بردند . اين مردمان بخاطر در امان ماندن از هجوم و يورش اين مها جمان تازه وارد سازه هاي معماريشان را در دل صخره هاي سنگي مناطق كوهستاني ايجاد كردند .
با توجه به سازه معماري و تقسيمات فضايي كه شامل آشپزخانه - اجاقها - سرويس بهداشتي و روزنه هاي ديده باني است مي توان محل زندگي يا استقرار دايمي انسان در يك شرايط خاص را در اين منطقه بيان كرد . شرايط ويژه سياسي باعث شكل گيري معماري اين سازه ها در داخل صخره ها است . چون با توجه به وجود دشتهاي ميان كوهي در منطقه هيچگاه انسان هوشمند هزار ه هاي گذشته به آساني نمي تواند محيط آرام و آسايش دشتها را ترك كرده و به مناطق سخت و صعب العبور و كوهستاني پناه ببرد .
2- اگر نتوانيم فرض اول قضيه در خصوص شكل گيري اين معماري در دل صخره ها ي سنگي را ثابت كنيم بايد فرض دوم را لحاظ نماييم . وجود اين معماري بدون شك در شرايط خاص و بخاطر دفاع از حريم استقرارگاه ساخته شده كه از جمله دلايل آن قرارگير ي در صعب العبور ترين صخره و وجود روزنه هايي جهت تير اندازي و دفاع از استقرارها مي باشد.
اگر چه در قرون ميانه اسلامي شاهد درگيريهاي مختلف در منطقه آمل مخصوصا در جنوب آن گزارش شده شايد بتوان فرض كرد كه اين درگيريها ريشه بسيار دوري در منطقه دارد كه با پذيرش اين فرض شايد دو گروه موجود در مناطق كوهستاني جنوب شهرستان آمل احتمالا بخاطر كسب قلمرو استقراي بيشتر و يا برخورداري از توان اقتصادي بالاتر به ناگزير مجبور به تجاوز حريم همديگر جهت بست وتوسعه قلمروهاي استقراري خودشان بودند كه اين احتمال در درجه دوم اهميت قرار دارد .
با توجه به دو فرضيه مطرح شده فوق مي توان چنين تصور نمود كه معماري صخره اي در شرايط سخت و بخاطر در امان ماندن برخي از گرو هاي متخاصم در مناطق كوهستاني ايجاد شده كه با توجه به نام كافر كلي ( يعني محل زندگي اقوام غير مسلمان ) و وجود قطعات سفالي اوايل دوره اسلامي مي توان چنين تصور كرد كه اين سازه هاي معماري بصورت گسترده و در اثر مهاجرت اقوام و بخاطر در امان ماندن يورش سپاهيان عرب در اوايل اسلامي شكل گرفته است .
تقدير و تشكر :
مديريت پايگاه غار هاي باستاني مازندران در مهر ماه سال 1383 تصويب و ابلاغ شد .لذا با توجه به اهداف سازمان ، پايگاه غار هاي باستاني مازندران فعاليت اجرايي و پژوهشي خود را در بخش هايي چون نقشه برداري ، پاك سازي و محوطه سازي و باستان شناسي آغاز نموده كه متاسفانه با توجه به عدم هيچ گونه اعتبار ريالي اين فعاليت ها كه بصورت خود جوش و دانشجوئي شروع شده بود متوقف گرديد كه اميدواريم در سال جاري با توجه به اهميت اين غار ها در فعاليت هاي باستان شناسي و گردشگري كشور ، با تخصيص اعتبار لازم عمليات اجرائي آن آغاز گردد.
اگرچه هيچ گونه اعتباري جهت عملياتي كردن فعاليت هاي پايگاه غارهاي باستاني مازندران اختصاص نيافت ولي كمك و توجه بسياري از عزيزان در اين راه قابل تقدير فراوان است.
از توجه جناب آقايان مرعشي رياست محترم سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور و معاونت محترم ايشان جناب آقاي مهندس بهشتي در خصوص راه اندازي پايگاه غار هاي باستاني مازندران تشكر و سپاس فراوان دارم .
همچنين از توجه وافر جناب آقاي مهندس خادم زاده دبير پروژه هاي بزرگ سازمان و سركار خانم رجائي مديركل اسبق ميراث فرهنگي مازندران در پيگيري ، راه اندازي و تصويب هر چه سريعتر اين پايگاه تلاش فراوان كرده اند تشكر ويژه دارم.
همت و تلاش آقاي بزرگ نيا رياست محترم سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مازندران و كمك مالي ايشان جهت ادامه فعاليت اين پايگاه قابل ستايش بوده كه براي اين بزرگوار آرزوي توفيق روزافزون دارم.
اگرچه فعاليت پايگاه هرگز متاسب با شان آن نبوده ولي تلاش فروان براي نگهداري و ادامه فعاليت پژوهشي آن شده كه در اين راه آقاي سرا..قاسمي سهم غير قابل انكاري داشته، از اين پژوهشگر جوان كه تلاش فروان در اين عرصه انجام داده اندتشكر فروان دارم.
در خاتمه لازم مي دانم از پشتكار و همت بزرگ آقاي جمشيد محمدي نشلي كارشناس باستانشناسي پايگاه پژوهشي سازمان كه تلاش فراواني جهت جمع آوري گزارش مذكور نمودند و همينطور همكاران گرامي ايشان آقاي مجيد محمدي تشكر و قدر داني نمايم .
بازار (هاي) همدان
بازارها اماكن سوداگري و معامله هستند كه معمولا در مراكز شهرها قرار دارند و بازرگانان و پيشه وران در آنجا گرد هم مي آيند. بازارها ي همدان مانند بازارهاي اغلب شهرهاي قديمي مسقفند و از بافت معماري اسلامي برخوردارند جملگي بازمانده دوره قاجاريه مي باشند . جزنه راستا. بقيه در دو.سه دهه قبل به دستور مسؤولان وقت ازباب تجدد گرايي سقف آنها را برداشته و با گذشت زمان صاحبان اماكن تجاري براي استفاده از زير بناي بيشتر طرفين آنها را نيز خراب كرده اند . كه با تير آهن و ديوارهاي تيغه اي بازسازي كرده اصالت خودر را ازدست داده اند.
اين بازارها در مركز شهر قرار دارند و هر يك مختص يك نوع مال التجاره يا پيشه وراني است كه داراي حرفه مشتركي هستند از اين رو مردم بر حسب احتياجات خود مي دانند براي تهيه نيازمنديها به كجا مراجعه نمايند. بعضي از بازارها مانند كاروانسراها در تملك اشخاص ثروتمند بوده كه براي كسب در آمد بيشتري بنا شده اند چنان كه بازار قيصريه( بازار فرش فروش هاي فعلي) را ميرزا كاظم منشي قاجاريه در پشت كاروانسراي خود ( كاروانسراي ميرزا كاظم) ساخت كه اكنون متعلق به چند تن از تجار مي باشد. بر همين قياس راستا بازارهاي صحاف خانه. موتابخانه. كفشدوزخانه و ...به علت موقعيت خاص جغرافيايي همدان و قرارگرفتن در مسير راه هاي ارتباطي شهرهاي غربي و نيز زائران انبوهي كه از ميانه و مناطق دور دست جهت زيارت عتبات عاليات در همدان توقف مي نمودند
اين شهر از اهميت خاص اقتصادي و جغرافيايي به ويژه از دوران صفويه و تواماني دين و سيايت بر خوردار بوده است . ( ويليام جكسن) مي نويسد بازارهاي همدان داراي سقفند و بيش از پانصد دكان پر مشتري در آنها قرار دارد بازرگانان از اين شهر به عنوان ( انبار ايران ) ياد مي كنند . از جمله كالاهاي بازرگاني . اجناس چرمي را بايد نام برد زيرا همدان شهر دباغخانه هاست همدانيها در ساختن و عمل آوردن پوست گاو و گوسفند و ساختن اجناس تجملي از آنها شهره شده اند) در سال 1921 .م. همدان 150 دكان دباغي داشت .
جكسن در مشاهدات خود از بازار همدان مينويسد( زين و تسمه و جامدان و كفش هاي نوك تيز را در غرفه هاي متعددي به معرض فروش نهاده اند از اين گذشته نمد هاي نرم سفيد كه براي زيرانداز . نمدزين . كپنك و شولاي چوپانان به كار مي رود و كلاه هاي پوستي شبيه كلاه خوددر هيچ جاي ايران بهتر از همدان ساخته نمي شود همچنين ساختن غايشه)
بازارهاي عمده به جز چند مورد كه به خاطر جايگزين شدن اجناس كارخانه اي وارداتي هم تغيير نام داده و هم محل فروش اجناس متفرقه گرديده تاكنون سر پاي خود ايستاده ولي روزهاي آخر خود را طي مي كنند در آينده نه چندان دور اين يادگار كهن و آشناي سالخوردگان با تمام خاطرات تلخ و شيرين قرنها به سرنوشت غم انگيز خود نزديك مي شوند . براي مثال بازارهاي : آهنگرها. گيوه كش ها. زهتاب ها . موتاب ها . نجارها. گوزه گرها. صحاف ها و... ديگر پيشه وران و مصنوعات آنها خبري نيست و جز نامي از آنان باقي نمانده . راسته هايي نظير كفشدوز خانه . صحاف خانه عملا" به مغازه هاي فروش كفش كارخانه اي و فروش لوازم التحرير و ساير اجناس متفرقه تبديل شده اند . از راسته بازارهاي : گندمي ها. پالاندوزها. خامه فروشها و نخود بريزها. جزيكي دو دكان در هر راستا بقيه به فروش اجناس متفرقه مشغولند.
با دقت در نقشه همدان مي بينيم كه تمامي بازارهاي همدان در حول و محور مسجد جامع ساخته شده . تجار و پيشه وران نماز ظهر و عصر را در آنجا اقامه مي كردند و مي كنند. جز مسجد جامع مساجد كوچكتري را در جاي جاي بازار مشاهده مي كنيم كسبه اي كه به مسجد جامع دور ترند نمازظهر و عصرخود را در آنجاها به جا مي آورندمانند مساجد : پيغمبر در راسته ي پيغمبر . سر نمازگاه ابتدا ي گندمي ها . مسجد آقاي آخوند در انتهاي راسته گندمي ها.<ذق> جز مساجد . چند گرمابه عمومي نيز مخصوص بازاريان و مسافران وجود داشت كه فقط در روزها فعال بودند . همچنين در نقاطع راستاها . نانوائي . آشپزي و دكانهاي بقالي و قهو خانه/ چائي خانه در سراسرروز به كار مشغول بودند.
كاروانسرا ها
كاروانسراها بناهاي وسيعي هستند كه تعداد زيادي دكان را در بر مي گيرد و معمولا مجاور يا متصل به بازار ساخته شده اند وجزئي از آن محسوب مي شوند واز مراكز مهم اقتصادي مي باشند.
اكثر كاروانسراهاي مهم همدان نيز يادگار زمان قاجاريه مي باشند. چندين منظور در بناي آنها بوده بدين معني كه در دو طبقه ساخته شده از طبقات پائين به عنوان دكان (حجره )و دفتر امورتجاري استفاده مي شدو طبقه فوقاني انبارهائي براي تگهداري كالا بود كه بعدها از اين طبقه براي دفتر تجاري نيز استفاده مي شد. همچنين محوطه هاي سرپوشيده اي در جنب كاروانسرا يا زميني در گوشه اي از آن به عنوان طويله براي نگهداري شتر واسب و الاغ مي ساختنند . بعضي از صاحبان كاروانسراهاي بزرگ در محلات ديگري ساختمانهائي داشتند كه از آن براي نگهداري چهارپايان و محل بيتوته كاروانيان استفاده مي كردندبعد از تخليه كالاها عمله كاروان و ستوران را به اماكن هدايت مي نمودند. به اين بناها نيز كاروانسرا مي گويند. تجار عمده و صاحبان سرمايه كالاهاي خود را توسط دلالان و بنكدارن در سطح شهر يا ساير بلاد پخش مي كردند و بوسيله همان افراد نسبت به خريد امتعه صادراتي اقدام مي نمودند و خود نيز با دلالان و تجار كشورهاي اروپائي و امريكاو آسيائي كه خواستار خريد كالاهائي نظير فرش و چرم و غيره بودمد مستقيما"ارتباط برقرار مي كردند.
كاروانسراها محل تجمع عمومي افرادي بود كه در ارتباط با كار تجارت مشغول بودندو كالاهاي خود را عرضه مي نمودند ودائما" در جنب و جوش بودند . اقتصاد پوياي همدان سبب گرديد كه تعداد قابل توجهي كاروانسرا در آن احداث شود به طوري كه ( ويليام جكسن) عده كاروانسراهاي همدان را بيش از پنجاه ذكر نموده و نوشته است كه اين كاروانسراها از جهت اشياء و ادوات مورد لزوم گروه بيشمار بازرگانان و زواري كه از اين شهر مي گذرند در جنب و جوشند و كارشان سخت پر رونق است . برخي از كاروانسراها در ايام مخصوص محل برگزاري روضه خواني بود ودر ايام محرم حركت دستجات طوري تنظيم مي گشت كه از دوسه كاروانسرا بگذرد و در آنجا از عزاداران استقبال و پذ يرائي مي كردند و تجار نامي كاروانسراها باني مخارج اين مراسم بودند. بنا به استقصائي كه توسط راقم سطور به عمل آ«د تعداد120 كاروانسرا در شهر همدان شناسائي گرديد كه معتقدم تعداد آنها از اين هم بيشتر بوده است زيرا در پي خيابان كشي ها گذشت ايام و احداث بناهاي مسكوني به جاي آنها از اوايل پهلوي تا به امروز اسامي بسياري از آنها به بوته فراموشي افتاده است. راستاهاي معروف عبارتند از:
1- آهك فروشها. سرگذر.
2- آهنگري/ زنجير سازها / چلنگرها . خيابان اكباتان.
3- پالاندوزها/ ادامه راستاي گلشن تا اول سر نمازگاه.
4- پيغمبر/ گوني فروشها راستاي جلوي مسجد پيغمبر.
5- چاقو سازها/ ضلع شمالي مسجد جامع
6- حكيمخانه/ در حكيمخانه . منشعب از خيابان بابا طاهر.
7- حسين خاني. منشعب از راستاي كليمي ها / فلسطين.
8- حاج فضل الله. راستاي منشعب از ضلع غربي خيابان اكباتان.
9- حلاج خانه. ضلع شرقي كاروانسراي ميرزاكاظم.
10- حلبي سازها / حلبي ساز خانه ادامه راستاي قنادها .
11- دباغخانه / چال دباغخانه . منشعب از خيابان اكباتان .
12 – رزين برها. جنب امامزاده شاهزاده حسين.
13- زغالي ها . ضلع شمالي ميدان امام.
14- زرگرها/ زرگرخانه . منشعب از خيابان باباطاهر . انتهاي بازار مظفريه.
15- زنگنه/ مظفريه . ضلع شرقي مدرسه زنگنه.
16- سبزه ميدان . اول خيابان باباطاهر ( ضلع شرق آن)
17- سمسار خانه. ضلع غربي كاروانسراي ميرزا كاظم.
18- شالار يهودي . بين حكيمخانه و كاروانسراي صمديه به علت احداث خيابان بابا طاهر اٍثري از آن به جا نمانده
19- شيشه فروش ها/ شيشه برها . منشعب از سبزه ميدان.
20 – صحافخانه . قسمت غربي كاروانسراي گلشن.
21- صندوق سازها . محوطه ضلع شمالي مسجد جامع انتهاي زغالي ها.
22- علاقبندها. ضلع شرقي كاروانسراي شريفيه.
23- فلسطين/ يهودي ها/ كليمي ها . منشعب از راستاي پالاندوزها.
24- قصاب ها . منشعب از سبزه ميدان.
25- قيصريه/ موتابخانه . منشعب از راستاي گلشن.
26- قيصريه/ فرش فروشها . پشت كاروانسراي ميرزاكاظم . قبلا" مركز چيت فروشي بوده اكنون مركز دادو ستد فرش مي باشد.
27- قبله/ نجارها ضلع شرقي خيابان باباطاهر.
28- قنادها/ قنادخانه. ضلع شرقي مسجد جامع.
29- كاه فروشها. خيابان شورين/ شهدا روبروي كاروانسراي ميراز كاظم.
30- كفشدوز خانه بزرگ. منشعب از راستاي گلشن.
31- كفشدوز خانه كوچك. منشعب از راستاي گلشن.
32- كهنه فروش ها . پشت امامزاده شاهزاده حسين.
33- گلشن. منشعب از خيابان اكباتان . ضلع شرقي كاروانسراي گلشن.
34- گندمي ها . ادادمه راستاي پالاندوزها تا محله بن بازار.
35- گيوه كش ها / مسجد جامع ضلع غربي مسجد جامع.
36- مسگرها/ مسگر خانه منشعب از راستاي نخود بريزها / سبزه ميدان.
37- نخود بريزها/ نخود بريزها ضلع شرقي مسجد جامع / ضلع شمالي كاروانسراي شريفيه.
38- نمد مال ها / منشعب از خيابان اكباتان و راستاي گلشن. پشت مسجد د باغخانه.
بازارچه ها يا بازارهاي كوچك هرمحل بر سر گذر مردم نزديك به چمنها( ميدان محل) دكانهاي متعددي وجود داشت كه حوائج اوليه محل را تامين مي كردند. كه به آنجا بازارچه مي گفتند. بازارچه هاي معروف عبارتند از:
1- بازارچه اسمعلي خان
2- بازارچه امامزاده يحيي .
3- بازارچه پل پهلوانها.
4- بازارچه توت قمي ها/ پل يخچال/ محل فرنگي ها.
5- بازارچه جاگله.
6- بازارچه جولان.
7- بازارچه چمن ورمزيار.
8- بازارچه درود آباد/ دورد آباد.
9- بازارچه دوگوران.
10 – بازارچه شالبافان.
11- بازراچه شريف الملك.
12- بازارچه كبابيان.
13- بازارچه كلپا.
14- بازارچه كولانج/ كولانه.
15- بازارچه محله حاجي.
16- بازارچه مصلي/ فراش باشي.
17- بازارچه مظفريه.
18- بازارچه ميدان مال فروش ها.
19- بازارچه نظر بيك.
كتيبه هاي گنج نامه
كتيبه هاي گنج نامه كه يادگاري از دوران داريوش و خشايار شاه هخامنشي است . بر دل يكي از صخره هاي كوه الوند در فاصله 5 كيلومتري غرب همدان و در انتهاي دره ي عباس آباد حكاكي شده است . كتيبه ها هر كدام در سه ستون 20 سطري به زبان هاي پارسي قديم ، بابلي و عيلامي قديم نوشته شده اند. متن پارسي در سمت چپ هر دو لوح قرارگرفته است و پهنايي معادل 115 سانتي متر دارد . متن بابلي در وسط هر دو كتيبه نوشته شده و متن عيلامي در ستون سوم قراردارد
با توجه به سوراخ هاي كنار كتيبه ، به نظر مي رسد كه كتيبه ها روپوشي داشته اند كه آنان را از گزند باد وباران حفظ مي كرده است .
لوح سمت چپ كه كمي بالاتر از كتيبه ديگر در كوه كنده شده است مربوط به داريوش بزرگ هخامنشي است . طول آن حدود 290 سانتي متر ، ارتفاعش 190 سانتي متر و داراي متني به شرح زير است :
خداي بزرگ است . اهورامزدا كه اين زمين را آفريد كه آن آسمان را آفريد كه مردم را آفريدكه شادي را براي مردم آفريد كه داريوش را شاه كرد ، شاهي از بسياري ، فرمانروائي از بسياري منم داريوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه سرزمين ها كه نژادهاي گوناگون دارند ، شاه سرزمين دور و دراز ، پسر ويشتاسب هخامنشي
كتيبه خشايار شاه نيز در قسمت پائين همين كتيبه است به طول 270 سانتي متر و ارتفاع 190 سانتي مترو متن آن عبارت است از:
خداي بزرگ است اهور مزدا بزرگترين خدايان است كه اين زمين را آفريد كه آن آسمان را آفريد كه مردم را آفريد كه براي مردم شادي آفريد كه خشايار شاه را شاه كرد ، يگانه از ميان شاهان بسيار ، يگانه فرمانروا ، از ميان فرمانروايان بي شمار. من خشايار شاه ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه كشورهاي داراي ملل بسيار ، شاه اين سر زمين بزرگ دور دست پهناور ، پسر داريوش شاه هخامنشي .
تپه گيان نهاوند
اين تپه در 19 كيلومتري جنوب غربي شهر نهاوند و 2 كيلومتري سرآب گيان و در گنار روستايي به همين نام قرار گرفته است و به عنوان يكي از قديمي ترين آثار تاريخي قايل بازديد و تحقيق مي باشد. باستان شناسان قدمت اين منطقه را 37 قرن قبل از ميلاد مسيح (ع) مي دانند و مورخان را عقيده بر اين است كه 5500 تا 5700 سال قبل در اين تپه مردماني مي زيسته اند كه از اقوام بومي ايران بوده اند و تمدني شبيه به تمدن بين النهرين داشته اند .ولي بعدها اين قوم توسط اقوام اروپايي و آسيايي از بين رفته و قوم جديد تمدن درخشان جديدي را به وجود آورده اند كه با تمدن بين النهرين شباهتي نداشته است . براي اولين بار يكي از مورخين به نام " هرتسفلد" در تپه گيان يك نوع سفال منقوشي مي بيند كه بنا به اظهار وي نمونه هايي از آن سفال ها را در سال 1936 ميلادي نزد عتيقه فروشان همدان ديده است . لذاچند سال بعد موزه لور پاريس به پرفسور رومن گريشمن و ژرژ كنتنو ماموريت مي دهد تا كاوش هاي وسيع تري را در اين محل انجام دهند . اين كاوش ها در سال 1310 انجام شد و نتيجه مطالعات آنها در كتاب " كاوش در تپه گيان نهاوند" منتشر گرديد.
او و هيئت همراه تپه گيان را تا عمق 19 متري حفاري نمودند و در نتيجه تحقيقات خود به 5 طبقه با خصوصيات متما يز برخورد نمودند كه نشانگر وجود 5 دوره از تمدن قديم بود و نشان مي داد كه اين منطقه داراي قدمتي در حدود 5700 سال است . به شرح زير:
طبقه پنجم ( دوره هم عصر با تمدن عيلام 5700 سال قبل ) . قديمي ترين آن طبقات بود كه بين عمق 19 متر و 5/7 متري قرار داشت ودر آن سفالي با زمينه زرد يا سبز كمرنگ با نقوش سياه به دست آمد طرح اين نقوش عبارتند از : خطوط هندسي مانند د ندانه . خطوط شكسته . مثلث هايي كه از يك طرف به هم متصل مي باشند . تبر دوسر . صليب مالت ( صليبي كه چهار بازوي آن مساوي است ) لوزي . چهارخانه و دوايري كه داخل آنها تزئين شده است . بعلاوه روي اين سفال موضوع هايي نباتي نيز نقش شده بود و از چهارده متر به پايين مارها و رديف مرغان آبي و بز كوهي و پلنگ نيز ديده مي شد. در سفال منقوش طبقه پنجم گياهان حد فاصل ميان سفال ناحيه شمال هستند.
طبقه چهارم ( دوره هم عصر با تمدن شوش 5500 سال قبل ) از 9 متر تا 5/7 متر به زحمت از بالاي طبقه پنجم تشخيص داده مي شود و مركب از گورستان وسيعي است كه 117 قبر از قبرها تحت مطالعه قرار گرفته و شامل سفل منقوش زرد رنگي است كه خمير آن خوب پخته شده و گاهي رنگ آن نزديك به رنگ آجري مي شود و نقوش سياه رنگ است . شكل ها و مضوع نقوش آن چندان متنوع نيست . مهمترين اين ظرف از حيث شكل خمره هاي دهانه گشاد است كه داراي نقش روي گردن و شانه ظرف است . اين نقوش عبارت است از خطوط افقي دندانه دار و خطوط موج دار كه بيشتر روي گردن ظرف است و يك نوار پهن كه روي شانه ظرف قرار گرفته .موضوع نقاشي ها معمولا" پرنده و شانه است . رديف مرغان آبي كه پهلوي هم قرارگرفته اند و در نقش شباهت به شانه پيدا كرده اند گاهي نيز يك عقاب با بالهاي باز يا مرغان آبي در حال شنا نشان داده شده اند. در اين طبقه فلزات فراوان است . برنز براي ساختن آب خورها و دستبندهاي بازوسرنيزه هاو تبرهايي كه يك طرف آن مارپيج است به كار رفته در اين طبقه نقره نيز موجود است .
طبقه سوم ( دوره هم عصر با جزاير اژه و بالكان 4000 تا 4500 سال قبل) از 5/7 تا 6 متر و قبرهاي شماره 83 تا 101 تمدن قبلي مدتي ادامه مي يابد و پس از اندك مدتي رو به زوال مي گذارد . سفال قرمز آجري رنگ با نقش سياه خصوصا" در ظروف سه پايه اي . تنگهاي شكم دار و پايه دار . فنجان هاي دسته دار. ديزي ها و روغن داغ كن ها ادامه مي يابد . نقوش منحصر به مثلثها. هاشورها و خطوط افقي موج دار مي باشد. از بين اشيا برنزي خنجرها. سنجاقهاي بلند و ظروف برنزي قابل ذكر مي باشد.
طبقه دوم ( دوره آثار بنايي3400 تا 3800 سال قبل ) از 6 تا 4 متر و قبرهاي 64 تا 82 شامل : آثار ابنيه و ساختما نها مي باشد . سفال منقوش هنوز تحت تاثير سبك سفالهاي منقوش دوران پيش از ايراني است . ظروفي كه خميرشان زرد مايل به خاكستري است و نقوش سياه دارند و داراي اشكال مختلف هستند مانند: تنگ هاي شكم دار و پايه دار . سبد و فنجان دسته دار مزين به نوارهاي چهار خانه و گل پنج پر با خورشيد و غيره بنابر اين در اين نقوش كه به صورت مجالس ترتيب داده شده سبك نقش حيوانات مجددا" مرسوم گرديده است ولي علاوه بر اين سفال يك نوع ظروف گلي ديگرنيز پيدا شد كه از جهاتي با آن اختلاف دارد مانند: ظروف و آب خوري هايي كه از حيث جنس خمير با آنها شبيه است و نقوش آنها فقط خطوط افقي است كه به اشكال مختلف نقش شده است . نوع اخير به سفال محدوده بين النهرين شباهت پيدا مي كند . در اين طبقه فلزات چندان زياد نيست و بيشتر شامل پيكانها. دشنه ها و سنجاقهاي بلند بدو سريا با سر مي باشد .
طبقه اول ( دوره ظهور آهن 3100 تا 3400 سال قبل) از عمق 4 متربه بالا قبرها 1 تا 63 سه قشر از آثار ديده مي شود . در قشر اول كه از همه قديمي تر بود آب خوري هاي بلندي قرار داشت كه منقوش به خطوط هندسي يا تزئينات ديگر بود مانند مرغابي يا گياهاني كه به صورت مصنوعي در آمده است . اين سفال با سفال " نوزو" در بين النهرين شباهت زياد دارد . در قشر وسطي كه آن را قشر نام نهاده اندسفال بدون نقشي پيدا شده كه هيچ شباهتي به سفال قبلي نداشت . اين سفال سياه درخشان يا خاكستري سياه رنگ يا قرمز رنگ است و با سفال گورستان در تپه سيلك قابل مقايسه است . در قشر جديد دو قبر پيدا شد . آسيايي كه درآن دوقبر بوده شباهت به اشياء قبرهاي استان لرستان و كورهاي سيلك داشت.
لازم به ذكر است اشيا پيدا شده در تپه گيان هم اكنون در موزه " لوور" پاريس و موزه " ايران باستان " نگهداري مي شود . در زمان هخامنشيان به ويژه دوران حكومت خشايار شا . نهاوند به صورت يكي از مراكز لشكري و سوق الجيشي در مي آيد و مقارن با انقراض هخامنشيان و حمله اسكندر اين شهر مورد حمله قرار مي گيرد كه به علت داشتن دژ و باروهاي محكم در امان مي ماند.
ستون هاي معبد لااوديسه
از جمله آثار به جاي مانده از سلوكيان در نهاوند آثار معبدي است كه منسوب به سلوكيان است و به معبد " لاواديسه " معروف بوده است . مكان دقيق اين معبد مشخص نيست اما آثاري كه نواحي تپه مركزي شهربه نام تپه دوخواهران به دست آمده اين احتمال را قوت مي بخشد كه محل معبد اين مكان بوده است . اين معبد را آنتيو كوس ( آنتيو خوس ) سو پادشاه سلوكي در اين شهر براي همسر خود ملكه لااوديسه بنا كرده است . درحفاريهاي سال 1325 ( 1946 ميلادي) كتيبه بزرگي به ابعاد 36*85 سانتيمتر در 33 سطر به خط يوناني پيدا شد. كه مربوط به انتيو كوس سو است . ترجمه اين كتيبه توسط " لويي روبرو" در شماره هفتم مجله " هلينكا " انتشار يافت. اين كتيبه از دو قسمت متمايز تشكيل شده است : قسمت اول نامه اي است از مندموس كه فرمان شاه را به اهالي نهاوند ابلاغ و از آنان در خواست مي كند به فرمان وي را روي سنگي نقش نموده و در معبد اصلي شهر نصب كنند . قسمت دوم كتيبه عين نامه آنتيو كوس سوم به مندموس است كه به خاطر ملكه لااوديسه نگاشته و بنيانگذاري يكي از شعائر مذهبي را به ملكه ياد آوري مي نمايد كه ملكه به سمت كاهنه بزرگ از حقوق مسلم و مزاياي مخصوص حوزه حكومتي مندموس برخوردار گردد.
ترجمه قسمت اول كتيبه : مندموس به " اپلودوروس " و به كليه صاحب منصبان شهر لااوديسه درود مي فرستد كه پس از اين اعلاميه مي بايست مواد فرماني كه شاه به وي ( مندموس) نوشته است ضميمه گردد. و روي سنگي از آن سوادبرداريد و سپس نوشته اي كه مقرر داشته اند مطابق نموده و آن را محفوظ نگه داريد و سنگ را در معروف ترين زيارتگاه شهر نگهداري كنيد . خوش باشيد. سال 119 دهم ماه يانه مدس .
ترجمه قسمت دوم( عين نامه آنتيو كوس سوم ) شاه آنتيو كوس به مندموس سلام مي رساند و دستور مي دهد كه به شئونات خواهر ما ملكه لااوديسه بيافزائيد و از او قدر داني كنيد چه اين امر براي ما بسيار ضروري است . نه تنها براي اينكه اودر زندگاني اش با مهر ومحبت و مراقبت شديد خود را نشان داد بلكه او هنور نسبت به خدايان داراي عشق و احترام بي پايان است . بنابير اين ما به مهر و علاقه دستور مي دهيم و موافقت خود را با اين امر اعلام مي داريم كه به جاست او از جانب ما به اين افتخار نائل گردد . خصوصا" مصمم هستيم همان طوري كه در تمام قلمرو ما انتخاب كاهنين بزرگ از طرف ما انجام مي شود بدين نحو: در اين محل كاهنه هايي از طرف ملكه ادويسه تعيين گردد. در حالي كه حامل تاج هاي طلا و تصاوير او خواهند بود سپس نام آنها در بعد از كاهنين نياكان ما و خود ما ثبت گردد و خلاصه بعد از آنكه نام ملكه لاادويسه در تمام قلمرو تو به عنوان كاهنه بزرگ معروف و مشهور گرديد و كليه كارها بر طبق گفتار ما انجام گرفت مفادفرمان را برروي سنگي ثبت نماييد تا وقف اين مكان مقدس گردد. و بالاخره اين عمل بسيار پسنديده اي نسبت به خواهر ما انجام داديم نتايج آن در حال و آينده آشكار خواهد شد .
در سال 119 از ماه كاند يكوس" در اين محل چهار مجسمه كوچك مفرغي نيز پيدا شده كه يكي از اين مجسمه ها . الهه اي را نشان مي دهد كه سرش هلال خورشيد است و گل زنبقي در ميان آن قرار گرفته و در دستهايش شاخه اي پر از ميوه است . احتمال دارد اين مجسمه ملكه لاادويسه باشد. علاوه بر كتيبه مذكور دو كتيبه كوچك ديگر هم در اين محل پيدا شده كه يكي از آنها تقريبا" سالم است وترجه آن به اين شرح است . " مندموس عامل مخصوص شاه به ساترابي عالي شاه منصوب گرديد و به سبب اطاعت محض خود نسبت به شاهان و كارهاي برجسته اي كه در قلمرو خود براي مردم انجام داده به اين افتخار بزرگ نايل آمد سال 130 سلوكي" .
از ديگر آثار باقي مانده از اين معبد ستون سر ستون ته ستون و تكه سنگهاي فراواني است كه در بعضي از منازل و جلو درب برخي مغازه هاي شهر و اطراف شهر پراكنده است . از جمله يكي در بازار نهاوند و دو تاي ديگر در طبقه زيرن پاساژ جاجيان است كه به عنوان تزئين محل مورد استفاده قرار گرفته است . كتيبه بزرگ معبد سلوكي هر چند كه مربو ط به استيلاي قومي بيگانه در ايران است اما به علت روشن نمودن بخشي از عقايد مذهبي پادشاهان سلوكي كه خود را جانشين خدايان و يا درزمره خدايان مي دانستند و نشانگر انحطاط اخلاقي و مذهبي در تمدن اين دوره بوده داراي اهميت است. محل معبد به شماره 374 مورخه 3/12/1327 در فهرست آثار تاريخي ايران به ثبت رسيده است و كتيبه ها هم اكنون در تالار بزرگ موزه ايران باستان نگهداري مي شوند.