۱۱. تخـته (Tekhtah)
علاوه بر معني معروف به معني قطعه زمين هموار است. به طور نمونه، تخته اركان در سمت راست جادۀ بجنورد - طبر قرار دارد. در ادامه همان مسير، تخته باشقي، تخته حق بيگ و تخته قُلي قرار دارند. باشقي در زبان تركي رايج در برخي نواحي خراسان به معني بقيه و باقي مانده و در تركيه، باشكا به معني مجزا و متفاوت است. تخته حق بيگ به احتمال قوي به لحاظ حقي كه بيگ نسبت به آنجا داشته به نام او نام گذاري شده است. بيگ در تركي به معني بزرگ محل و يا رييس قبيله است. تخته قُلي به نام قلي پدر ليلا مادر بزرگِ پدريِ نوراله شاد دل ناميده شده است.
۱۲.برَكـه (Brakah)
بركه به معني دوست و رفيق است. در زبان كردي براك و براكه به معني دوست است.
۱۳.كَپلَمه ، كفلمه (Kaflamah)
نوعي داروي تركيبي گياهي است. در زبان كردي نيز به همين معني است.
۱۴. اَزو (Azo)
برادر ، داداش. در كردي به معني جوان است كه از واژه عربي عزب- عازب و عازو – آزو ، اخذ شده است. در فارسي باستان – هزو به معني مرد دلير است.
۱۵. بَريكلاّ (Barikallah)
از عربي « بارك الله» به معني : آفرين، آفرين خدا بر تو باد.
۱۶. تيوَر (Tivar)
جاي بلند و استوار. در زبان كردي غرب كشور با همين تلفظ و معني استعمال مي شود. براي ديدن شرح تفصيلي اين نام به فرهنگ نامۀ طبري تأليف نگارنده رجوع فرماييد.