معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 994185
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

نگاهي به معماري بومي مازندران :
همان گونه كه مي دانيم انديشمندان سرزمين ايران را به 4 اقليم متفاوت از نظر آب و هوا تقسيم بندبي نموده اند كه شامل : اقليم گرم و خشك فلات مركزي - اقليم گرم و مرطوب حاشيه خليج فارس- اقليم سرد و كوهستاني و بالاخره اقليم معتدل و مرطوب حاشيه درياي مازندران مي باشد.
استان هاي گيلان ، مازندران و گلستان امروزي كه زير مجمو عه هاي مورد آخر تقسيم بندي فوق مي باشند داراي ويژگي هاي مشتركي هستند كه بسته به مو قعيت جغرافيايي خود اندكي با هم اختلاف دارند.به عنوان مثال برون گرايي مسئله اي است كه در تمامي مناطق حاشيه مازندران ديده مي شود .
قرارگيري خانه در وسط حياط به لحاظ كمك به تنفس بيشتر بنا از چهار طرف است .
مسئله ديگر انجام فعاليت هاي روزمره زندگي در فضاهايي بالاتر از سطح زمين است كه اين مورد نيز در تمامي مناطق ديده شده و با افزايش ميزان رطوبت در غرب اين ناحيه ارتفاع فضاهاي مسكوني از سطح زمين بيشتر مي گردد .
شيب سقف خانه ها نكته مشترك ديگري است كه اين مورد نيز رابطه مستقيم با رطوبت و ميزان بارندگي داشته و هرچه به سمت گيلان ( غرب ناحيه ) نزديك شويم به شيب بام ها اضافه مي شود
چيزي كه در نهايت به آن مي رسيم وجود اعتدالي مابين حداكثرها و حداقل ها در مازندران است .رطوبت حدواسط ميزان آن در استان هاي مجاور يعني استان گلستان و گيلان بوده و تنوع ميزان بارندگي در منطقه دشت و ارتفاعات زمينه را براي مشاهده انواع متفاوتي از فضاهاي معماري مهيا مي سازد.به طور كلي مي توان معماري بومي مازندران را به صورت زير دسته بندي نمود :

معماري بومي مازندران
الف : معماري حكومتي : معماري سفارشي حكومت هاي وقت بوده كه معمولا" با پشتيباني مالي و تكنيكي حاكمان و كارفرمايان اصلي همراه بوده است.اين دسته از آثار به سه گروه عام المنفه ( پل ها ، آب انبارها ، كاروانسراها ) - حكومتي ( كاخ ها ، قلعه ها ) - و مذهبي( آرامگاه پادشاهان و مساجد) تقسيم مي شده است .
ب: معماري مردمي : اين دسته از آثار معمولا" توسط مردمان عادي و يا به توليت نهادهاي ردمي شكل گرفته و بسته به موقعيت جغرافيايي هر محل تفاوتهاي اندكي با يكديگر دارند. زير گروههاي اين دسته نيز شامل بناهاي مسكوني - بناهاي مذهبي و عام المنفه مي باشند .
صرفنظر از نوع فضاها و فرم هاي به كار رفته در هر يك از انواع فوق دسته بندي ياد شده به دو گروه اصلي ديگر قابل تقسيم است كه آن ابنيه ساخته شده در مناطق كوهستاني و ابنيه ساخته شده در مناطق جلگه اي مازندران است .با توجه به كمي رطوبت در نقاط مرتفع تفاوت هاي بسياري در نوع ساختار ابنيه اين مناطق با معماري ناحيه جلگه اي مشاهده مي گردد ، اين تفاوت از ساختار كالبدي گرفته تا تزيينات وابسته به معماري كاملا" مشهود بوده و به راحتي قابل تشخيص مي باشد.
ولي آنچه تقريبا" در 90 درصدابنيه مازندران ( بيشتر مذهبي و مسكوني ) مشترك است استفاده از عنصر اصلي چوب به عنوان اسكلت و ساختار ، عنصر تزييني و حتي ديوارهاي جداكننده و باربر مي باشد.تنوع اين عنصر و فراواني آن همواره موجب استفاده گسترده از آن در سازه هاي معماري شده است ،علاوه بر آن همانطوري كه بعدها خواهيم گفت در تهاجمات و داد و ستدهاي فرهنگي انجام گرفته در طول تاريخ اين سرزمين همواره مازني ها در پي تكنيك ها و روشهاي كار با اين ماده طبيعي بوده و به دنبال كسب مهارت ها و توانايي هاي مربوط به كار با اين ماده مهم بوده اند .
شباهت سرسازيهاي رايج به صورت شير سر به سر سازيهاي رايج در كشورهاي چين و هند به همان اندازه است كه ظروف بدل چيني ساخته شده در دوران صفوي به نمونه هاي اصلي آن در چين شبيه است.
البته اندك تفاوتي كه بين اين دو ديده مي شود طبيعتا" به لحاظ تفاوت هاي اقليمي موجود بين مازندران و كشورهاي خاور دور و نيز نوع نگاه مردم به طبيعت در فرهنگ هاي مختلف مي باشد.
نگاه مردم مازندران به طبيعت همواره نگاهي اكنده از احترام بوده ، به گونه اي كه هيچ گاه به عرض اندام در برابر آن همت نگماشته ، بلكه با همگون سازي ساخته هاي خويش با محيط پيرامون زيباترين تركيبات ممكن را در دل طبيعت جستجو كرده اند .
بادرنظرگيري مطالب فوق معماري بومي مازندران علاوه بر تقسيم بندي يادشده در سه گروه كلي مطالعه ميگرددكه شامل ناحيه دشت حاشيه درياي مازندران- ناحيه جنگلي كوهپايه اي وناحيه سردسير واقع در ارتفاعات اين استان مي باشدكه ناحيه اخير بنا به شباهت هايي كه با اقليم سرد وكوهستاني كشوردارد كمتر به عنوان معماري شاخص اين استان مورد بررسي قرارگرفته است .روستاهاي مورد مطالعه كه در اين گزارش معرفي مي گردد نمونه اي از روستاهاي فوق الذكر است كه اميد است باتكميل دانسته هادر اين خصوص نكات بارز وويژگي هاي خاص اين دسته ازابنه استان معرفي وآشكارگردد.

ولويه عليا
ولويه عليا روستايي است از دهستان سورتيجي در بخش چهاردانگه شهرستان ساري به مركزيت شهركياسر در استان مازندران ،اين روستا در طول جغرافيايي 43َ 53 و عرض جغرافيايي 13 36 ودر ارتفاع 1710 متر از آبهاي آزاد وبه فاصله 25 كيلومتري جنوب شرقي كياسر قرار دارد. روستاي ولويه عليا در پاي كوهي به نام كوه سفيد در فاصله2 كيلومتري جنوب شرقي از ستيغ آن بنا گرديده است.
محدوده ي روستا از لحاظ تقسيمات آب و هوايي جزء مناطق كوهستاني، معتدل و مرطوب است.پوشش گياهي منطقه تركيبي از انواع درختان از قبيل آزاد، بلوط و راش و گياهاني از قبيل گل گاوزبان، خاكشير، گل بنفشه و بارهنگ است.رستني هاي منطقه كوهستاني ولويه عليا از نقطه نظر وسعت و تنوع مستعد چراي دام است.
جمعيت روستا در حال حاضر 28 خانوار است كه از اين تعداد،جوانان در پي اشتغال به شهر ساري و استان سمنان مهاجرت كرده اند.بيشترين تعداد جمعيت روستا در فصول كشاورزي و تابستان است.
كار وپيشه ي ساكنان ولويه عليا ، كشاورزي، دامداري و كارگري است.از توليدات كشاورزي اين منطقه مي توان به كشت گندم، جو و تره بار اشاره كرد.آب آشاميدني اهالي روستا از چشمه سركوب روستا تأمين مي گردد.
وجه تسميه روستا را مي توان با معني اجزاء اسم آن به ترتيب : وِل = رها او = آب ﻪ = هاي نسبت
عليا = بالا دريافت. بدين ترتيب روستاي مورد نظر منسوب به چشمه اي است كه آب آن رها و جاري شده است.
اهالي روستا به زبان مازندراني و گويش تبري صحبت مي كنند،تمامي اهالي روستا مسلمان و شيعه ي اثني عشري مي باشند.

معماري بناهاي روستا:

معماري بافت روستايي ولويه عليا به ضرورت قرارگيري در شيب به صورت پلكاني است بدين ترتيب سقف خانه ها اكثراً حياط خانه ي بالايي است.
خانه هاي روستاي ولويه اكثراً دوطبقه و با مصالح بوم آورد از قبيل: خشت خام،چوب،سنگ و كاهگل ساخته شده اند، پوشش داخلي و بيروني ساختمان با كاهگل صورت مي گيرد فضاهاي داخلي خانه مركب از يك يا چند اتاق كوچك مستطيل شكل است كه طبقه ي زيرين براي نگهداري احشام و طبقه ي بالا براي سكونت استفاده مي شود. وجود احشام در طبقه ي زيرين آن موجب مي گردد تا كف اتاق طبقه ي دوم خصوصاً در فصول سرما گرم شود.
سقف خانه هاي اين روستا از نوع تخت است كه به واسطه ي تير هاي چوبي تيرچه،تخته هايي موسوم به« لَت lat » ملاط كاهگل و نمك ساخته مي شوند. پشت بام خانه بواسطه بادگير بودن خصوصاً در هواي گرم تابستان، براي خشك كردن انواع ميوه ها و توليد بَرگه مورد استفاده قرار مي گيرد.
معمولاً در خانه هاي روستايي به دليل محدوديت توان اقتصادي اثري از تجملات و تزئينات وابسته به معماري ديده نمي شود.
اما معمار فضاهاي داخلي خانه هاي ولويه عليا با ساخت رَف و طاقچه هابا سقف قوسي شكل نزديك به هفت و هشت تند و بيضوي ، ضمن كاربردي كردن ديوارهاي باربر جنبه ي تزئيني به آنها بخشيدند.
ازجمله عناصر بكار رفته در داخل خانه ها كه در نوع خود كم نظير مي باشند اجاق هاي ديواري است كه در ساخت آن تزئيناتي شبيه به طاق هاي كليدي شكل دوره ي ساساني مشاهده مي شوند.
ساكنان در گوشه اي از حياط جهت پخت نان اقدام به ساخت تنور نموده اند. در
آشپزخانه هر ساختمان به فراخور تعداد خانه اجاق هايي ساده به نام « كيله kile » ساخته اند.
ورود افراد طبقه ي دوم بواسطه پلكان هاي كم عرض كه با مصالح ساختمان بنا گرديده است امكان پذير گشته است.
كف حياط و شبكه معابر به ترتيب با ملاط كاهگل و گِل كوبيده مفروش گشته است.

روستاي مذكور جزو دهستان سورتيجي از توابع بخش چهار دانگه شهرستان ساري با مركزيت كياسر مي باشد و در موقعيت جغرافيايي 43 53 طولي و 31 36 عرض جغرافيايي در ارتفاع 1170 متري بالاتر از سطح آبهاي آزاد و 25 كيلومتري جنوب شرقي شهر كياسر قرار دارد .
بافت معماري آن تقريبا بصورت پلكاني مي باشد و در دامنه كوهي بنام سفيد كوه ، در 2 كيلومتري جنوب شرقي از قله كوه قرار دارد .
دور نماي روستا بصورت پلكاني مشاهده مي شود . داراي آب و هوايي معتدل و مرطوب ( كوهستاني ) بوده و. اقتصاد آن بر پايه كشاورزي و دامداري مي باشد در گذشته صنايع دستي بخصوص بافت نوعي گليمچه ( بافته دستگاهي ) رواج داشته است .
همچنين در اين روستا مجموعه اي از درختان پهن برگ مانند راش ، آزاد ، گردو ، انجيلي مشاهده شده است . در طي بازديد و گفتگوهايي كه با اهالي روستا انجام شد روستاييان اظهار داشته اند كه در گذشته در افرادي بوده اند كه به حرفه لاك تراشي اشتغال داشته اند اما در حال حاضر كسي را نمي شناسند .
همچنين در منازل روستاييان با نوعي بافته دستگاهي ديده شد كه از لحاظ خصوصيات ظا هري مانند نقش ، اندازه ها ، ضخامت و . . . مانند گليمچه متكازين ميباشد و مانند گليمچه متكازين با دستگاه دو وردي بافته ميشود اما تفاوت اندكي در تكنيك بافت اين گليمچه با گليمچه متكازين وجود دارد و به آن گليچ مي گويند .
متا سفانه هم اكنون به دلايلي چند از جمله گراني مواد اوليه ، دستمزد پايين ، سختي كار و مهاجرت بخصوص مهاجرت نسل جوان به شهرها يا ادامه تحصيل هيچكسي اين بافت را انجام نمي دهد و زنان سالمند نيز دستگاه هاي بافت خويش را جمع نموده اند.
نوعي بافته ديگر نيز مشاهده گرديده است كه اهالي به آن پلاس مي گويند كه از آن به عنوان پادري يا جل چهار پا استفاده مي كردند . در اين نوع بافته براي پود به جاي پشم از پارچه هاي كهنه استفاده مي كنند . بدين ترتيب كه لباسهاي كهنه را بصورت نوار هايي پاره كرده و مي بافتند .
در گذشته زنان اين روستا همه ساله بعد از پشم چيني گوسفندان خود پشم هارا ريسيده به نخ تبديل كرده و با استفاده از گياهان بومي رنگرزي مي كردند .
براي مردان پاتو يا پاپيچ را به كمك دستگاه دووردي و جوراب پشمي را با پنج ميل مي بافتند .

صنايع دستي روستاي بورخاني

روستاي بورخاني از دهستان لفور بخش مركزي شهرستان سوادكوه استان مازندران مي باشد . داراي آب و هواي معتدل و مرطوب بوده و در 28 كيلومتري جنوب شرقي شيرگاه رو دخانه آذر كه در مسير اين روستا مي باشد از از سلسله جبال البرز سر چشمه گرفته و در مسير خود از فاصله 2 كيلومتري جنگل هاي گلي كا و شمشيري لفور گذشته و به بابل رود مي ريزد .
روستاي بورخاني 140 خانوار دارد كه به كار كشاورزي ، دامداري و پرورش كرم ابريشم مشغول مي باشند .
روستاي نفت چال نيز در همسايگي اين روستا واقع شده است .
در طي سا لهاي نه چندان دور ( دو دهه اخير ) در اكثر خانه هاي روستايي پرورش كرم ابريشم و ابريشم كشي و بافت انواع شمد و حمام سري ، چادر شب و . . . . توسط زنان و دختركان روستايي بافته مي شد .
اما متاسفانه در حال حاضر تعداد خانوارهايي كه به پرورش كرم ابريشم اشتغال دارند و انواع بافته هاي فوق الذكر را مي بافند بسيار انگشت شمار مي باشد .
در طي سالهاي دهه 60 سازمان صنايع دستي در آنزمان پايگاهي را در لفور راه اندازي نموده و بافته هاي روستاييان را از آنان خريداري مي نمود و صنايع دستي نقش چشمگيري در اقتصاد منطقه ايفا مي كرد و روستاييان بسيار راضي و خشنود بوده اند اما با تغيير سيا ستگذاريهاي دولت در بخش صنايع دستي به مرور صنايع دستي بومي منطقه از رونق افتاد و كارگاه هاي ريسندگي ابريشم و بافته ها يك به يك تعطيل شد .
كميته امداد به منظور بهبود معيشت روستاييان بافت قالي را به زنان آموزش داده و كارگاه هاي خانگي قالي بافي را راه اندازي نمود . نقشه هايي كه روستاييان مي بافند نقشه قم و در بعضي موارد نقشه نايين بافته مي شود . هم اكنون سازمان بازرگاني تعاوني بافندگان فرش را تشكيل داده و به اين امر نظارت دارد .
هم اكنون در اين روستا تعداد بسيار قليلي شمد ، چادر شب و حمام سري و جاجيم مي بافند . در گذشته لاك تراشي رواج داشته اما در حاضر كسي در اين دو روستا به حرفه لاك تراشي اشتغال ندارد .
در روستاي نفت چال نيز وضعيت صنايع دستي به همين شكل مي باشد . اكثر روستاييان اين منطقه به شهرهاي اطراف مهاجرت نموده اند .

روستاي شهر مجن: واقع در شهرستان شاهرود، بخش بسطام، داراي آب و هواي مناسب و آبشاراست.
روستاي قلعه نوخرقان: شهرستان شاهرود، بخش بسطام، داراي آب و هواي مناسب و مطبوع، همجواري با آرامگاه شيخ ابوالحسن خرقاني، ونيز داراي آثار تاريخي – فرهنگي مي باشد.
روستاي فرومد: شهرستان شاهرود، بخش ميامي، همجوار با آرامگاه ابن يمين فرومدي، جاذبه هاي فرهنگي – تاريخي است.
روستاي ديباج: شهرستان دامغان، بخش مركزي، همجوار مجموعه چشمه علي و داراي آب و هواي مناسب و مطبوع مي باشد.
روستاي رامه و قاليباف: شهرستان گرمسار، بخش آرادان، در منطقه كوهستاني واقع شده، شامل آباديهاي چهارطاق، رامه پايين، رامه بالا، داراي رودخانه دائمي با چشم اندازهاي زيبا، چشمه سارهاي متعدد، باغات و كوچه باغهاي مفرح مي باشد.
روستاي ملاده: شهرستان سمنان، بخش سرخه، همجوار آرامگاه شيخ علاء الدوله سمناني داراي جاذبه هاي تاريخي فرهنگي در ساير روستاهاست.
روستاي دروار: روستاي دروار در انتهاي غربي شهرستان دامغان و در فاصله 45 كيلومتري شهرستان دامغان قرار گرفته است.جمعيت ثابت روستا حدود 1200 نفر و در فصل تابستان تا 2 برابر افزايش مي يابد نشانه هاي باستاني حاكي از ديرينگي اين روستا است. معبد چهل دختر، گورستان زردشتي رمه (زرتشتي رومه) و حمام قديمي آن و كانال زير زميني دريان كه آب شهر صد دروازه را تأمين مي كرده نشانه هاي بازمانده از تمدن قبل از اسلام در دروار است. روستاي دروار در زمان اشكانيان به عنوان دروازه خزر و شكارگاه فرمانروايان اشكاني مستقر در صد دروازه يا هكاتم پليس بوده است. وجود بقاياي قلعه هاي اسماعيلي در منطقه گيو و ديوارهاي سنگي ستبر در ارتفاعات حوالي روستا بعد از اسلام است. تنگه گيو، شمشير بر، منسوب به رست يا به زعم برخي امام علي (ع)، چاه ديو بازمانده تفكر اساطيري كهن در اين روستا است.

روستاي كلاته رودبار: روستاي كلاته رودبار مركز دهستان رودبار از بخش مركزي شهرستان دامغان است. اين روستا 42 كيلومتر از شهر دامغان فاصله دارد و از طريق راههاي ارتباطي آسفالته با استان مازندران مرتبط است. ارتفاع روستا از سطح دريا 2200 متر است. روستاي كلاته رودبار در دامنه كوهستان البرز واقع شده و آب و هواي آن نيز از ويژگي هاي كوهستاني برخوردار است. زمستان هاي سرد و تابستان هاي معتدل باعث شده تا اين روستا و ييلاق آن به يكي از زيباترين روستا هاي استان سمنان تبديل گردد.
روستاي رامه: اين روستا در 50 كيلومتري شمال شهرستان گرمسار واقع گرديده است.قابليت هاي گردشگري و چشم اندازهاي طبيعي منطقه رامه عبارتند از: وجود مرتفع ترين آبشار استان سمنان كه بوميان اطراف منطقه بدان آبشار نبي علي گويند، آبريز هاي متعدد و نماي زيباي گل سنگ ها، قنديل ها در پايين دست و تپه ماهور ها در فوق همراه با روئيت حيات وحش، چشمه هاي جوشان و زلال آب شرين در كنار رود،  وجود درختان وحشي در سراشيبي صخره ها كوهها بخصوص بنه يا پسته وحشي، رويش انواع درختچه ها و گياهان كوهي در تجمعي جامع و چشم نواز.  

شانزدهم 8 1390
X