در همدان معمولا" فرزندان شب يلدا را در خانه والدين خود مي گذرانند و همه اهل فاميل دور هم جمع ميشوند . آجيلي مركب از كشمش . گردو . سنجد . نخود . بادام . مويز . شاني . تخمه خربزه و هندوانه . آجيل بومي و محلي شب يلدا بوده و البته خوردن هندوانه دراين شب اجتناب ناپذير است . بنا به روايت كهنسالان همداني . مراسم مهره ريزي تا چند دهه قبل ازجمله تفريحات شب يلداد به شمار مي آمده است . مهره ريزي شب يلدا آن است كه حاضرين در مجلس چه زن . چه مرد . چه پير. چه جوان . شي يا قطعه كوچكي از آن خود را دورن يك كوزه كوچك گلي ( بستو= قوزوله) مي اندازند . سپس كوزه را وسط اتاق يا روي كرسي نهاده و دختر بچه نا بالغي را كه چارقد توري قرمزي بر روي سرش انداخته اند كنار كوزه مي نشينانند واو دست در كوزه كرده و يكي از اشياء درون آن را بيرون مي آورد و صاحب شي بايد به محض ديدنش تعلق آن را به خود اعلام كند . آنگاه بزرگ خانواده ديوان حافظ را بر مي دارد و به نيت صاحب شي فال ميزند و مردمان اعتقاد دارند شعر حافظ سرنوشت آنان را طي سال آينده بيان مي كند و به آن اعتقاد خاصي دارند .
حافظ گويد :
من اين حديث نوشتم چنانكه غير ندانست تو هم ز روي كرامت چنان بخوان كه تو داني
جشن يلدا ....
چون حلقه ربايند به نيزه تو به نيزه خال از رخ زنگي بربايي نخستين شب يلدا
پيروان آيين مهر هزاران سال است در ايران زمين نخستين شب زمستان و بلندترين شب سال را در آخرين روز از آذر ماه جشن مي گيرند و تمام اين شب طو لاني را تا صبح بيدار بوده و انتظار زايش دوباره خورشيد مي نشينند .
اعتقاد بر آن است كه يلدا ( بلند ترين شب سال ) شبي نحس و شوم است و براي مقابله با خصايص شيطاني اين شب
مردم گروه گروه به گرد هم آمده آتش افروخته و تا صبح با رقص و پايكوبي و خوردن ميوه هاي تازه و ميوه هاي خشك شده در حال ستيز با اهريمن بوده . تا زمانيكه پس از سپري شدن اين شب بلند . خورشيد ( مهر ) كه سرشار از نور . گرمي . جانبخشي و عطوفت است طلوع كرده و جهان را از خفقان و بيداد اهريمن تاريكي برهاند. و چنين به نظر مي آيد كه خورشيد با اين طلوع خود دوباره زاده شده و جاني تازه گرفته است چون از آن شب به بعد رفته رفته
روزها بلند و بلند تر و شب ها كوتاه و كوتاهتر شده و هر روز بيش از ديروز ميترا – ايزد مهر ( خورشيد ) بر جهانيان مهر مي وزد . واين لطف و بركتي است كه اهور امزادا شامل حال آدمي كرده است . اقوام قديم آريايي . از هند و ايراني گرفته تا هند و اروپايي همگي چشن تولد آفتاب را در آغاز زمستان مي گرفتند و بخصوص ژرمني ها
كه در اين موقع از سال جشن بزرگي ميگرفته اند. يلدا يك واژه سرياني و به معني تولد است . روميها خود واژه ناتاليس را به معني تولد داشتند . مسيحيان سرياني واژه يلدا را با خود به ايران آوردند و از آن زمان تا كنون در ايران ماندگار شده است . البته فقط تولد ميترا و هنگام و موقع زماني آن نبود كه در مسيحيت وارد شد . در واقع امروزه مسيحيان جهان كه شب تولد مسيح را جشن مي گيرند و تا بامداد بلند ترين شب سال را بيدار مانده و با خوردن و نوشيدن به شادي مي گذرانند. همان تولد ميترا مسيحاي نجاتبخش يا سوشيانت را جشن مي گيرند و اغلب مراسم و مناسك و آدابشان مقتبس از آيين مهر است . در برخي اشعار پارسي رابطه ميان ميلاد مسيح و شب يلدا اشاره شده است :
ايزد دادار. مهر و كين تو گويي از شب قدر آفريده و از شب يلدا
زان كه به مهرت بود تقرب مومن ران كه به كيئت بود تفخر ترسا
چشن يلدا امروزه شب چله ناميده مي شود . اما چرا چله را چله بزرگ مي نامند ؟ چله بزرگ از اول دي ماه است تا دهم بهمن ماه كه چهل روز تمام ادامه مي يابد . چله كو چك از دهم بهمن ماه است تا بيستم اسفند .و از آن جهت چله كوچك گويند كه شدت سرما مي كاهد. پس از خاتمه يافتن شب يلدا و زايش دوباره خورشيد جشن ديگان 1 نيز آغاز مي شود كه مهمترين ديگان از بين ديگانهاي چهار گانه ماه دي است اولين روز از ماه دي – خرم روز ( اورمزد) در ايران باستان جشن گرفته مي شده است . اين جشن راديگان 1 مي نامند . هر ماه ( در گاهشماري ايران – باستان)
به دو هفته ودو هشته تقسيم مي شده كه هر هفته و هر هشته با نام خدا ( دي)آغاز ميشده است . و اولين روز از ماه دي (اورمزد روز) را جشن ميگرفتند . ( دذو) در اوستا به معني آفريدگار و خداوند و ( ددو) در پهلوي نيز شكل تغيير يافته همين واژه است . دي نيز شكل فارسي جديد ددو پهلوي است .
در گاه شماري مازندارني كه به نام «فرس قديم» شناخته ميشود، سال ۳۶۵ روز دارد و دوازده ماه كه هر ماه ۳۰ روز است و ۵ روز به نام «پيتك» يا «پتك» اين سال، ۶ ساعت و كسري كمتر از ۱ سال خورشيدي دارد و از اين رو ماههاي آن گردان است و جاي هر ماهش با گذشت ۱۲۸ سال يك ماه پيشتر مي افتد. مازندرانيها سال اين گاهشماري را از «اركه ما» (آذرماه) آغاز و به «اونما» (آبان ماه) ختم ميكنند. پنج روز «پيتك» را هم به پايان «اونما» مي افزايند و هر يك از ماهها را به ترتيب زير چنين مي خوانند؛
اركما (آذرماه)، دما يا ديما (دي ماه)، وهمن ما (بهمن ماه)، نوروزما يا نرزما يا عيدما (اسفندماه)، سيوما يا فردين ما (فروردين ماه)، كرچ ما (ارديبهشت ماه)، هرما (خرداد ماه)، تيرما (تير ماه)، مردال ما يا ملارما (مرداد ماه)، شرويرما يا شروين ما (شهريور ماه)، ميرما (مهرماه)، اونما (آبانماه).
نظير اين گاه شماري را «امير تيمور قاجار» در زمان محمدشاه قاجار، در كتاب «نصاب طبري» زير عنوان «اسامي ماههاي فرس» چنين ياد كرده است؛
سيوماه و كرچ و هره ماه تير دگر هست مردال و شروين مير چه اونه ماه واركه ماه است و دي ز پي وهمن و هست نوروز اخير پتك را بدان خسمه زائده به آئين هرگز صغير و كبير مازندراني ها نخستين روز هر ماه را«مارماه» مي نامند و در سپيده دم آن در هر خانه مرد يا زن يا كودكي خوش قد پا به آستانه خانه مي گذارد تا به آن خانواده، آن ماه تا آخرين روزهايش خوش بگذرد.
در روز «مارما» هر ماه داد و ستد نمي كنند و چيزي به كسي نمي دهند يا نمي بخشند و چنين كارهايي را بدشگون مي پندارند.
چگونگي هواي هر روز از پنج روز پيتك را نشانهاي از هواي ماهي از پنج ماه پس از آن مي دانند. اگر هواي نخستين روز پيتك آفتابي باشد هواي روزهاي «اركما» را هم آفتابي مي پندارند. يا اگر هواي دومين روز آن باراني باشد، هواي «دما» را باراني مي دانند، بهمين گونه چگونگي «وهمن ما» و «فردين ما» و «نوروزما» مي انگارند. همچنين هواي هر يك از روزهاي طاق «كرچما» را تا چهاردهم، يعني روزهاي اول و سوم و پنجم.
سيزدهم، كه جمله هفت روز ميشود، نشانه هايي از هواي روزهاي «كرچما» و شش ماه ديگر سال مي دانند. مثلا اگر آسمان روز اول «كرچما» گرفته و باراني شود، هواي سراسر ماه «كرچما» را گرفته و باراني مي پندارند. يا اگر هواي روز سوم آن باز و آفتابي شود، هواي تمام روزهاي ماه «هر ما» را باز و آفتابي خواهند دانست. بهمين طريق هواي روزهاي پنجم و هفتم و سيزدهم را نشانههايي از براي هواي ماههاي «تيرما»، «مردال ما» و ..«اونما» مي انگارند اين هفت روز از «كرچما» را «كرچ در» مي نامند و در اين روزها گلكاري نمي كنند، تن نمي شويند، موي سر و چهره نمي تراشند و پشم گوسفند و موي بز نمي چينند و چون معتقدند كه اگر گلكاري بكنند مار درخانه شان آشكار خواهد شد و آشيانه و تخم گذاري خواهد كرد، اگر موي سر بتراشند يا تن بشويند، موي سر و تن و چهره شان سفيد ميشود و مي ريزد. اگر پشم گوسفند يا موي بز را بچينند، بيماري و بلا در دام مي افتد.
مقدمه در فرهنگ لغات فارسي بازي به سرگرمي به مشغوليت، تفريح، لعب، كار،ورزش و فريب معني شده است. زيست شناسان و روان شناسان نيز در مورد بازي نظرات مختلفي ارائه دادهاند. زيست شناسان براين باورندكه علاقهي انسان به بازي به كنجكاوي وي دركشف و شناخت محيط اطراف ارتباط دارد و روانشناسان نيز ميگويند نياز انسان به بازي در حقيقت مصرف انرژي نهفته در وجود اوست و البته جامعه شناسان نيز بازي را وسيلهاي براي تمرين انسان در زندگي اجتماعي توصيف ميكنند.برخي بر اين باورند بازي خود هنري است كه ناشي از فرهنگ و آداب وسنن هر جامعه است. اگر بخواهيم به اين مقوله، عميق بنگريم بازي همه نظرات وتعاريف فوق را دربرميگيرد. دركشورپهناور ايران كه از تنوع اقليمي و قوم و قبيله اي خاصي برخوردار است، انواع بازي وسرگرمي رواج داشته و دارد. اين بازيها درمراسم عروسي ، قبل و بعد از آغاز كاشت و برداشت محصولات كشاورزي،شب نشينيها و... اجرا ميشود. اينكه بازيها از چه زماني ومكاني آغاز شدهاند اطلاع دقيقي در دست نيست ولي از نوشتهها، كتيبهها و نقوش غارها و ديوارها چنين استنباط ميشود كه بازيها درحقيقت نوعي سخن گفتن، انتقال اطلاعات و معلومات،ايجاد و حفظ آمادگي جسماني براي جنگها،ايجاد سرور ونشاط، شكرگذاري به درگاه خداوند و ... بودهاست. نكتهي مهم اينكه در درگاه خداوند هريك از اين بازيها بار فرهنگي داشتهاست. بازيها ويژگيهاي خاص خود را داراست كه ميتوان به ابزار و امكانات ،مكان، گسترهي بازي ،سن و جنسيت بازي اشاره كرد. يكي از بزرگترين دغدغهي انسان عصر حاضر به ويژه در كشور ما و خصوصاً استان مازندران چگونگي پر كردن اوقات فراغت است.همه ساله به ويژه در ايام تابستان دستگاههاي اجرايي بسيج ميشوند تا زمينهي پر كردن اوقات فراغت ميليونها دانش آموز را فراهم كنند. اوقات فراغت تنها به برپايي كلاسهاي درسي و علمي و هنري محدود ميشود كه نزد نوجوانان و جوانان چندان جايگاهي ندارد. جاذبه نداشتن برنامههاي اوقات فراغت ديكته شده و فاقد روح شادي و نشاط ،عدم وجود امكانات و شرايط لازم براي گذران اوقات فراغت،نبودشناخت اقشار مختلف نسبت به فرهنگ، آداب و سنتهاي گذشته و بازيها و ... باعث شده اوقات فراغت بسياري از جوانان و حتي بزرگسالان به بطالت بگذرد. نهادهاي فرهنگي و ورزشي نقش بسزايي در شناساندن بازي به مردم دارند. فرهنگ و ارشاد اسلامي، صدا و سيما، تربيت بدني، ميراث فرهنگي، ايرانگردي و جهانگردي وجهاد كشاورزي از مهمترين دستگاههاي اجرايي هستند كه ميتوانند بازي را در قالب همايشها، جشنوارهها ، مسابقات و ... به مردم بشناسانند. بررسيهاي به عمل آمده نشان ميدهد به جز فرهنگ ارشاد اسلامي و صدا و سيما بقيه دستگاههاي فرهنگي و ورزشي كمتر و يا اصلاً به اين مهم نپرداختهاند. برگزاري جشنهاي خرمن، جشن مهرگان، بيس شيش عيدماه و... توليد برخي برنامه هاي محلي از جمله اين فعاليتهاست . بازيهاي محلي مازندران در استان مازندران تاكنون حدود 147 بازي شناسايي شده است. اين بازيها از نظر مكان اجرا 91 بازي در فضاي باز( مانندميادين روستا، زمينهاي كشاورزي و دامنهي كوه و جنگل) و 32 بازي در فضاي بسته( مانند اتاق) انجام ميگيرد. همچنين 113 بازي صرفاً حالت بازي- سرگرمي وبقيه نمايشي - ورزشي و .. ميباشد. همانگونه كه عنوان شد يكي از ويژگيهاي مهم بازي هاي محلي و بومي، استفاده از ابزار و امكانات محل زندگي و عدم نياز به تجهيزات و اماكن خاص است. عمده امكانات و ابزار مورد نياز بازيها شامل چوب، خاك، سنگ، پارچه،استخوان ،طناب،توپ ،كلاه، كمربند ،شلاق ،گردو،سيب ،پرتقال و... ميباشد كه در بيشتر روستاهاي مازندران به وفور يافت ميشود.ويژگي ديگر اينكه براي هر گروه سني بازيهاي خاصي وجود دارد. در زيربه چند نمونه از بازي و سرگرميهاي رايج مازندرانيها اشاره شده است: مراسم عروسي و اعياد مذهبي بهترين بهانه و زمان براي پرداختن به بازي و سرگرمي در مازندران بود كه در برخي نقاط هنوزهم رواج دارد. در حال حاضردر برخي عروسيها به جاي پرداختن به اين بازيهاي زيبا و ديدني كه ريشه در فرهنگ مردم دارد، آلات لهو، قمار ، شرب خمر و ... براي سرگرمي ميهمانان فراهم ميشود. بازيهاي خشن عروسي اودنگه تير : اين بازي در شبهاي حنابندان،عروسي و شبنشينيهاي ساكنان مناطق قشلاقي و كوهپايه اجرا ميشود. در اين بازي يك نفر روي زمين به پشت دراز ميكشد و پاهايش را ميچسباند. يك نفر ديگر (فرد قويتر) در قسمت پايين بدن او روي مچ پاهايش مينشيند . دو دستش را به زير پاهاي او (قسمت بالاي مچها به سمت زانو) برده، وي را كه شق و راست خوابيده است همانطور راست و مستقيم بالا ميآورد و روي دوپاهايش ميايستاند. اين بازي يك بازي ورزشي است كه شركتكندگان در آن بايد از بدني ورزيده برخوردار باشند. بُوردُ ، بُوردُ (رفت ، رفت) : از ديگر بازيهايي است كه در مجالس مهماني و عروسيها اجرا ميشود. در اين بازي دور هم مينشينند و يكي از بازيكنان در وسط دايره قرار ميگيرد. بازيكنان اطراف دايره، دُرنه (شالي كه درهم تابيده شده، طول آن كمتر از يك متر است) را از زير زانوهاي خود عبور ميدهند به طوري كه مشخص نشود دُرنه نزد كيست. نفر وسط بايد حدس بزند دُرنه نزد چه كسيست. اگر حدس او درست باشد، بازيكني كه در وسط قرار دارد جاي كسي كه دُرنه را لو داده است، ميگيرد و او به وسط ميرود. گاه فردي كه در وسط است توسط بازيكني كه دُرنه را در اختيار دارد ضربه ميخورد و بازيكن بلافاصله درنه را پنهان ميكند. براي افزودن به شور و هيجان در تمام طول بازي بازيكنان سروصدا مي كنند و با صداي بلند ميگويند: بورده بورده! كور مينا ملك مينا : از بازيهايي است كه با هدف سرگرمي و عمدتاً توسط دختران و زنان اجرا ميشود. اين بازي در منزل يا حياط منزل اجرا ميشود. يكي از بازيكنان نام شي يا كسي را در ذهن خود انتخاب مي كند و از بازيكن مقابل ميپرسد : كور مينا ملك مينا مه رِه بنما ، ته ره بنما! بازيكن مقابل ميگويد :چي بنما؟ فردي كه سؤال ميكند ميگويد : مره بنما اته اغوز (گردو) بازيكن مقابل بايد در محوطهاي كه بازي آنجا انجام ميگيرد، گردو را پيدا كند( البته با حركت چشم و جست و جو از دور). از ديگر بازيهاي ويژهي زنان و دختران اته بزه كا و كش كا ميباشد كه يك بازي ورزشي است. مؤخره به هر حال وقت آن رسيده كه ميراث كهن و به جاي مانده احيا شود هرچند كه تحولات سريع اجتماعي و نوع تكامليافته زندگي امروزي امكان پرداختن به بازيها را به صورت اوليه به دست نميدهد اما همين كه نهادهاي فرهنگي به اين مهم توجه و زمينهي شناساندن آن را به مردم فراهم كنند، مردم تشنهي فرهنگ اصيل اين مرز و بوم خواهند كوشيد با اين بازيها زمينهي لذت روحي و جسمي خويش را فراهم نمايند.
مردم سرزمين كهن تبرستان 26 عيد ماه تبري همزمان با 28 تير ماه خورشيدي در آييني كه به جشن مردگان معروف است با بردن انواع غذا و خوراكيهاي محلي بر مزار اهل قبور به شادماني و سرور ميپردازند.
مازندرانيها آيين سنتي و اسطورهاي 26 عيد ماه مازندراني را امسال نيز همانند سالهاي گذشته با شكوه برگزار كردند.
حين برگزاري اين جشن مسابقات كشتي سنتي لوچو براي شناسايي چهره پهلوانترين فرد منطقه اجرا ميشود كه از ديرباز جوايزي به پهلوانان اهدا شده كه در قديم بيشتر اين هدايا قوچ و ديگر دامهاي بومي بوده است.
هماكنون مراسم جشن 26 عيد ماه در مناطق مختلف مازندران از جمله آستانه امامزاده حسن در منطقه آلاشت سوادكوه با شكوه و زيبايي برپا شده و مردم از اقصي نقاط مازندران و علاقهمندان به آيينهاي سنتي از سراسر كشور به اين محل آمده و در هر چه پرشورتر كردن مراسم سهيم ميشوند.
هم چنين باورهاي مذهبي و اعتقادات باستاني مازندرانيها به هم گره خورده و در حاشيه اين جشن نمايشهاي مذهبي نظير تعزيه نيز در صحن امامزاده برگزار ميشود.
برپايي بازارهاي سنتي از قديم الايام در جشن مردگان مرسوم بوده و مردم بومي محصولات ابزار آلات كشاورزي و مصنوعات سنتي و انواع دست بافتهها، توليدات محلي از جمله دام و طيور و ماكيان و.. را در معرض فروش قرار ميدهند.
«علي برزگر»، كارشناس مردمشناسي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مازندران، درباره ريشه سنت 26 عيد ماه در مازندران ميگويد: «بر اساس باورها و اعتقادات اسطورهاي در زمانهاي قديم فريدون پادشاه پيشدادي به خونخواهي پدرش جمشيد شاه، ضحاك پادشاه را سرنگون ميكند. مردم بعد از شنيدن اين خبر به شادماني و پاي كوبي پرداختند و اين پيروزي را جشن گرفتند.»
برزگر معتقد است: «هم زمان با هجوم آرياييها به ساكنان اوليه طبرستان كه نژاد تيپورها و ماردها بودند، اين ساكنان به دفاع از سرزمين خود برخواستند و به كوهها و قلهها تارانده شدند و بعد از آن نيز قلههاي نظير سواد و دماوند مورد قداست قرار گرفت و هنوز هم با گذشت ساليان سال مردم منطقه به اين قلههاي مقدس تعصب و عرق دارند.
كارشناس مردمشناسي ميراث فرهنگي و گردشگري مازندران ريشه كشتي لوچو را شناخت پهلوانترين و قويترين فرد گروه و منطقه براي رويارويي با نيروهاي متاخصم ميداند.
وي هم چنين آغاز تاريخ تقويم تبري را هم زمان با شكست يزدگرد سوم پادشاه ساساني و برافراشتن پرچم استقلال توسط گيل جاماسپي حاكم طبرستان در اين سرزمين عنوان كرده ميگويد: «سال 31 هجري شروع تقويم طبري در مازندران بوده و از آن جايي كه مردم اين خطه داراي مشاغل سنتي دامداري و كشاورزي و به همين خاطر نيز مراسم و مناسبتها و باورهاي ويژه اين منطقه از كشور بودند وجود تقويم محلي برايشان ضرورت داشته است.»
در حال حاضر مراسم 26 عيد ماه در مناطق مختلف استان مازندران از جمله مناطق خوش آب و هوا و سرسبز سوادكوه برگزار ميشود و مردمان اين منطقه آيينها و مراسمهاي همچون جشن خرمن، تير ماه سيزده شو، ورف چال و... كه ريشه در باورها، اعتقادات و مسايل اسطورهاي دارد، متاثر از مشاغل سنتي آنهاست را بر اساس گاه شماري مازندراني برگزار ميكنند.
هم اكنون نيز در بعضي از نقاط استان از تقويم تبري و گاه شماري سنتي در انجام امور زندگي استفاده ميشود.