مقدمه در فرهنگ لغات فارسي بازي به سرگرمي به مشغوليت، تفريح، لعب، كار،ورزش و فريب معني شده است. زيست شناسان و روان شناسان نيز در مورد بازي نظرات مختلفي ارائه دادهاند. زيست شناسان براين باورندكه علاقهي انسان به بازي به كنجكاوي وي دركشف و شناخت محيط اطراف ارتباط دارد و روانشناسان نيز ميگويند نياز انسان به بازي در حقيقت مصرف انرژي نهفته در وجود اوست و البته جامعه شناسان نيز بازي را وسيلهاي براي تمرين انسان در زندگي اجتماعي توصيف ميكنند.برخي بر اين باورند بازي خود هنري است كه ناشي از فرهنگ و آداب وسنن هر جامعه است. اگر بخواهيم به اين مقوله، عميق بنگريم بازي همه نظرات وتعاريف فوق را دربرميگيرد. دركشورپهناور ايران كه از تنوع اقليمي و قوم و قبيله اي خاصي برخوردار است، انواع بازي وسرگرمي رواج داشته و دارد. اين بازيها درمراسم عروسي ، قبل و بعد از آغاز كاشت و برداشت محصولات كشاورزي،شب نشينيها و... اجرا ميشود. اينكه بازيها از چه زماني ومكاني آغاز شدهاند اطلاع دقيقي در دست نيست ولي از نوشتهها، كتيبهها و نقوش غارها و ديوارها چنين استنباط ميشود كه بازيها درحقيقت نوعي سخن گفتن، انتقال اطلاعات و معلومات،ايجاد و حفظ آمادگي جسماني براي جنگها،ايجاد سرور ونشاط، شكرگذاري به درگاه خداوند و ... بودهاست. نكتهي مهم اينكه در درگاه خداوند هريك از اين بازيها بار فرهنگي داشتهاست. بازيها ويژگيهاي خاص خود را داراست كه ميتوان به ابزار و امكانات ،مكان، گسترهي بازي ،سن و جنسيت بازي اشاره كرد. يكي از بزرگترين دغدغهي انسان عصر حاضر به ويژه در كشور ما و خصوصاً استان مازندران چگونگي پر كردن اوقات فراغت است.همه ساله به ويژه در ايام تابستان دستگاههاي اجرايي بسيج ميشوند تا زمينهي پر كردن اوقات فراغت ميليونها دانش آموز را فراهم كنند. اوقات فراغت تنها به برپايي كلاسهاي درسي و علمي و هنري محدود ميشود كه نزد نوجوانان و جوانان چندان جايگاهي ندارد. جاذبه نداشتن برنامههاي اوقات فراغت ديكته شده و فاقد روح شادي و نشاط ،عدم وجود امكانات و شرايط لازم براي گذران اوقات فراغت،نبودشناخت اقشار مختلف نسبت به فرهنگ، آداب و سنتهاي گذشته و بازيها و ... باعث شده اوقات فراغت بسياري از جوانان و حتي بزرگسالان به بطالت بگذرد. نهادهاي فرهنگي و ورزشي نقش بسزايي در شناساندن بازي به مردم دارند. فرهنگ و ارشاد اسلامي، صدا و سيما، تربيت بدني، ميراث فرهنگي، ايرانگردي و جهانگردي وجهاد كشاورزي از مهمترين دستگاههاي اجرايي هستند كه ميتوانند بازي را در قالب همايشها، جشنوارهها ، مسابقات و ... به مردم بشناسانند. بررسيهاي به عمل آمده نشان ميدهد به جز فرهنگ ارشاد اسلامي و صدا و سيما بقيه دستگاههاي فرهنگي و ورزشي كمتر و يا اصلاً به اين مهم نپرداختهاند. برگزاري جشنهاي خرمن، جشن مهرگان، بيس شيش عيدماه و... توليد برخي برنامه هاي محلي از جمله اين فعاليتهاست . بازيهاي محلي مازندران در استان مازندران تاكنون حدود 147 بازي شناسايي شده است. اين بازيها از نظر مكان اجرا 91 بازي در فضاي باز( مانندميادين روستا، زمينهاي كشاورزي و دامنهي كوه و جنگل) و 32 بازي در فضاي بسته( مانند اتاق) انجام ميگيرد. همچنين 113 بازي صرفاً حالت بازي- سرگرمي وبقيه نمايشي - ورزشي و .. ميباشد. همانگونه كه عنوان شد يكي از ويژگيهاي مهم بازي هاي محلي و بومي، استفاده از ابزار و امكانات محل زندگي و عدم نياز به تجهيزات و اماكن خاص است. عمده امكانات و ابزار مورد نياز بازيها شامل چوب، خاك، سنگ، پارچه،استخوان ،طناب،توپ ،كلاه، كمربند ،شلاق ،گردو،سيب ،پرتقال و... ميباشد كه در بيشتر روستاهاي مازندران به وفور يافت ميشود.ويژگي ديگر اينكه براي هر گروه سني بازيهاي خاصي وجود دارد. در زيربه چند نمونه از بازي و سرگرميهاي رايج مازندرانيها اشاره شده است: مراسم عروسي و اعياد مذهبي بهترين بهانه و زمان براي پرداختن به بازي و سرگرمي در مازندران بود كه در برخي نقاط هنوزهم رواج دارد. در حال حاضردر برخي عروسيها به جاي پرداختن به اين بازيهاي زيبا و ديدني كه ريشه در فرهنگ مردم دارد، آلات لهو، قمار ، شرب خمر و ... براي سرگرمي ميهمانان فراهم ميشود. بازيهاي خشن عروسي اودنگه تير : اين بازي در شبهاي حنابندان،عروسي و شبنشينيهاي ساكنان مناطق قشلاقي و كوهپايه اجرا ميشود. در اين بازي يك نفر روي زمين به پشت دراز ميكشد و پاهايش را ميچسباند. يك نفر ديگر (فرد قويتر) در قسمت پايين بدن او روي مچ پاهايش مينشيند . دو دستش را به زير پاهاي او (قسمت بالاي مچها به سمت زانو) برده، وي را كه شق و راست خوابيده است همانطور راست و مستقيم بالا ميآورد و روي دوپاهايش ميايستاند. اين بازي يك بازي ورزشي است كه شركتكندگان در آن بايد از بدني ورزيده برخوردار باشند. بُوردُ ، بُوردُ (رفت ، رفت) : از ديگر بازيهايي است كه در مجالس مهماني و عروسيها اجرا ميشود. در اين بازي دور هم مينشينند و يكي از بازيكنان در وسط دايره قرار ميگيرد. بازيكنان اطراف دايره، دُرنه (شالي كه درهم تابيده شده، طول آن كمتر از يك متر است) را از زير زانوهاي خود عبور ميدهند به طوري كه مشخص نشود دُرنه نزد كيست. نفر وسط بايد حدس بزند دُرنه نزد چه كسيست. اگر حدس او درست باشد، بازيكني كه در وسط قرار دارد جاي كسي كه دُرنه را لو داده است، ميگيرد و او به وسط ميرود. گاه فردي كه در وسط است توسط بازيكني كه دُرنه را در اختيار دارد ضربه ميخورد و بازيكن بلافاصله درنه را پنهان ميكند. براي افزودن به شور و هيجان در تمام طول بازي بازيكنان سروصدا مي كنند و با صداي بلند ميگويند: بورده بورده! كور مينا ملك مينا : از بازيهايي است كه با هدف سرگرمي و عمدتاً توسط دختران و زنان اجرا ميشود. اين بازي در منزل يا حياط منزل اجرا ميشود. يكي از بازيكنان نام شي يا كسي را در ذهن خود انتخاب مي كند و از بازيكن مقابل ميپرسد : كور مينا ملك مينا مه رِه بنما ، ته ره بنما! بازيكن مقابل ميگويد :چي بنما؟ فردي كه سؤال ميكند ميگويد : مره بنما اته اغوز (گردو) بازيكن مقابل بايد در محوطهاي كه بازي آنجا انجام ميگيرد، گردو را پيدا كند( البته با حركت چشم و جست و جو از دور). از ديگر بازيهاي ويژهي زنان و دختران اته بزه كا و كش كا ميباشد كه يك بازي ورزشي است. مؤخره به هر حال وقت آن رسيده كه ميراث كهن و به جاي مانده احيا شود هرچند كه تحولات سريع اجتماعي و نوع تكامليافته زندگي امروزي امكان پرداختن به بازيها را به صورت اوليه به دست نميدهد اما همين كه نهادهاي فرهنگي به اين مهم توجه و زمينهي شناساندن آن را به مردم فراهم كنند، مردم تشنهي فرهنگ اصيل اين مرز و بوم خواهند كوشيد با اين بازيها زمينهي لذت روحي و جسمي خويش را فراهم نمايند.
بازي ، موسيقي و نمايش هاي محلي استان يزد
مردم يزد به دليل موقعيت اين شهر و اطلاق نام «دارالعباده» به آن، كمتر به موسيقي توجه نشان دادهاند. بيش تر كساني كه صداي خوب و خوش دارند، هنر خودرا از طريق مجالس عمومي روضهخواني و مداحي عرضه ميكنند. از طرفي، چون فضايجغرافيايي اين شهر در مقايسه با موقعيتهاي جغرافيايي هم جوار، از طراوت و نشاطچنداني برخوردار نبوده، مردم آن كار و تلاش را بر تفريحات ديگر ترجيح دادهاند. تنها سازي كه در يزد به عنوان ساز بومي و محلي نواخته ميشود «عربانه» است. عربانههمان دايره است كه يزديها در مجالس شادماني و عروسي مينوازند و سايرين با كف زدنو گاهاً با خواندن ترانههاي محلي و رقص اين ساز را همراهي ميكنند.
بازيهايمحلي استان يزد كه در طول ساليان مختلف در اين خطه رايج بوده است امروزه كم تر رواجدارد و مهم ترين اين بازي ها عبارت اند از:
حوضك حوضكابيزه(بازي مخصوص كودكان)،كولي گرفتن(نوعي بازي زورآزمايي است)، اسابدو، اساي زنجيرباف، درنگ درنگ، لشكركشي (كشتي)، كلاغ پر پر، غزغزك، يغل دوغل، دزد و جلادبازي، چشم قايم بازي، شيطان بازي،خرك بازي، پرپرك، پالكي اك، كولوغك، كرتك بازي، اتلك توت تلك،ترش ترشك، گو، اين چيشبيه؟، آغل بازي، گوبيگير بالا بيا، گرگم به هوا، گوي و چفته بازي، برفي قته لولو،حمون ما مورچه داره، بلالك، باقلا به چند من؟، بقچه بازي، لپر انداز لپرالتلنگ،اوستا بدو، گندم گل گندم، تو رو نه بازي، اتوك كلي، كل بازيك، كره خرك، پشه كش،تلجهي، شاالا يا قرعهكشي، چرخ و چاهوك، دم دوك بازي، اساي لنگ سرتراش، پهلوانبازي، هندونه بري، شيطونبازي و اضاف بازي.
*شرح يكي از بازي هاي محلي
گردوبازي GERDU BAZY
اغلب بيندونفر انجام مي شود بدين طريق كه هر نفر تعداد 2 تا 5 عدد گردو از مال خود را ( بهطور مساوي ) سرمايه گذاري مي كند . آنگاه اين دونفر تقريبا به فاصله يكي دو متر دربرابر هم روي زمين مسطحي سرپا نشسته ، هريك به ترتيب گردوهاي خود را بين دو كف دستقرارداده، رها مي كنند كه در نتيجه گردوها به فاصله هاي كم و زياد در سطح زمينپراكنده مي شوند . اگر اتفاقا دو يا چند گردو پهلوي هم قرار بگيرند و مماس بر همشوند ، اصطلاحا مي گويند : ( بال نيست ) يعني قبول نيست و پخش گردو به شرح بالابايد تجديد گردد . سپس اولين نفر در همان حالت نشسته با كمك دو انگشت شصت و سبابهيا دو انگشت شست و مياني فقط يك مرتبه با انتخاب خود به يكي از اين گردوها نشانهگيري كرده تِلِنگو مي زند . هرگاه اين گردو به هرچند از گردو و به هرچند از گردوهايديگر اصابت كرد از مال اين بازيكن مي شود و چنانچه اصابت نكرد نوبت به نفر مقابل ميرسدكه مثل نفر اول عمل كرد.
اگر در حين بازي گردوها آنقدر به هم نزديك شوند كهتماسشان مشكوك باشد اصطلاحا كور مي كشند .يعني نوك دو انگشت كوچك هر دست را به همگذاشته ، در راستاي افقي و موازي با سطح زمين در حد فاصل دو گردو عبور مي دهند . چنانچه قطر دو انگشتها به اين دو گردو تماس گرفت ، گردوها به هم اصابت كرده و گرنهكه خير. اين بازي بدين ترتيب آنقدر ادامه مي يابد تا يكي گردوهايش تمام شود .