* ... فرهنگ به عبارتي مجموعه رويد اد ها و ياد بود ها و ميراث هاي اسلامي ايراني است كه بنايي امروزين را بر اساس سنت هاي د يروز استوار مي سازد. همان كه گاه به هويت فرهنگي تعبير مي شود. هويت فرهنگي كه حفظ آن با برقراري يك گفتگو با خاطره ازلي سنت شكل مي گيرد.1
سنت د ر لغت گرچه به معناي سيره و روش است اما از نظر مفهومي به مراسم، آيين ها و رفتارهايي اطلاق مي شود كه2 بنا به اعتقاد برخي، د اراي منشأ الهي و از طريق شخصيت هاي مختلفي معروف به رسولان وپيامبران براي بني آد م د ر د وره هاي مختلف آشكار شد ه است. لذا مي گويند، سنت گاه متضمن حقيقتي باطني است. سنت ها همان آد اب و رسوم اند كه ريشه هاي خود را از گذشته مي گيرند، آد اب و رفتاري كه د ر گذر تاريخ همراه با تغييرات د ر باورهاي تود ه مرد م و خصلت هاي اجتماعي رنگ عوض مي كنند و شكل مي گيرند.
برخي د ر بازشناسي سنت و رفتارهاي سنتي به چند نكته توجه د ارند:
1. رفتار سنتي به رفتاري اشاره د ارد كه د ر حوزه اي معين تكرار و باز انجام مي شود.
2. د ر رفتارهاي سنتي، جمعي بود ن آن رفتار شرط است لذا بر حركت ها و خصلت هاي فرد ي معناي سنت اطلاق نمي شود.
3. سنت ها هم خود نگهبان اند و ميراث د ار و هم د ر د رون خود نگهباناني د ارند كه كارشان تفسير، تبيين و ترويج سنت هاست.
4. رفتارهاي سنتي با احساسات و هيجان همراه است و از آن جا كه با هويت اشخاص د رگير است،از خود حالت هاي عاطفي احساسي بروز مي د هند.3
اين گونه رفتارهاي سنتي را به معنايي «آيين هاي سنتي» نيز مي نامند.
آيين هايي كه به نوعي استمرار يك خاطره اند و د ر حقيقت نوعي سنت برگزيد ه. اين آيين ها د ر ايران اسلامي با برخورد اري از قالب هاي فكري، مذهبي، هنري به عنوان يك سنت زايند ه و پيش برند ه از تمامي ظرفيت هاي لازم جهت اعتلاي فكري و فرهنگي جامعه برخورد ار و اسير كهنگي و پوسيد گي برخي مقولات سنتي د يگر نمي گرد ند.4
حفظ، ترويج و اشاعه ي اين گونه آيين هاي سنتي تا جايي كه با باورها و اعتقاد ات جامعه، هنجارهاي اجتماعي و قانوني، تعليمات اخلاقي و د ستورات د يني منافاتي ند اشته باشند، جزو فرهنگ و جلوگيري از تحريف و انحراف آن خود پاسد اشت ميراث فرهنگي است.
* ... از مهم ترين نمونه هاي آيين هاي سنتي همان رفتارهايي است كه هم توسط جامعه (عرف) پذيرفته شد ه و هم با اعتقاد به يك امر قد سي و فراطبيعي وظيفه اجرايي كرد ن تعاليم د يني كه باعث تكامل و تعالي افراد جامعه مي شود را عهد ه د ار است. همان كه ما از آن با عنوان مناسك آييني نام مي بريم.
د ر اين مناسك آييني، رفتارها هم چون ظرفي است كه پيام و شعاري را د ر خود جاي مي د هد، بياني كه هد ف اصلي آن رفتار سنتي به حساب مي آيد.
از جمله اين آيين ها بلكه فراگيرترين و بارزترين سنت هاي آييني، همان عزاد اري اباعبد الله الحسين سيد الشهد ا (ع) است.
و د ر اين ميان ذكر چند نكته ضروري مي نمايد:
1. د ر مناسك آييني هرگونه رفتاري كه آن مراسم را از اصالت و هويت خويش د ور سازد مذموم و يك نوع انحراف به شمار مي آيد. همان كه د ر استفاد ه از برخي آلات موسيقي و يا قمه زني د ر معرض عموم، خواند ن سبك هاي آن چناني و اشعار كم محتوا و ... مي بينيم.
2. د ر سنت هاي آييني (يا همان مراسم مذهبي) برخي رفتارهاي كهن وريشه د ار به ويژه آن ها كه به نوعي با باورهاي اعتقاد ي مرد م گره خورد ه است به چشم مي خورد كه به عنوان يك حركت نماد ين و نمايش ساد ه به شمار مي آيد. اين گونه رفتارها نه تنها مطرود نيست بلكه حفظ و جهت د هي به آن ها خود نوعي فرهنگ سازي است و البته برخورد د فعي، غير كارشناسانه و بخشنامه اي با آن ها به نوعي فرصت سوزي و از دست د اد ن موقعيت هااست.
3. در مناسك و سنت هاي آييني گاه پيام اصلي تحت الشعاع قرار گرفته و ظواهر سنت ها مانع انتقال و د ريافت بار معنوي آن رفتار مي شوند. نذر و وقف گرچه سنتي برخاسته از متن د ين است. عزاد اري و تعزيه گرد اني، گرچه د اراي ثواب و اجر مي باشد،راز و نياز، توسل و زيارت، گرچه ممد وح است و مطلوب، اما آن چنان د رگير مسائل حاشيه اي و پيرايه ها و خرافات مي گرد د كه ...
و د ر اين ميان آن چه مهم است بازشناسي و د رك عميق و جامع از آن نوع رفتارهايي است كه د ر جامعه و د ر انجام مناسك آييني و پاسد اشت آيين هاي سنتي رواج د اشته و د ارد، د ركي كه متوليان فرهنگي ما را د ر سال جد يد به يك جهت گيري صحيح و كلان د ر عرصه فرهنگ د يني، ساماند هي نماد هاي مذهبي مرد مي، ساماند هي شئون فرهنگي به ويژه د ر حوزه امام حسين (ع)، عاشورا و مناسك آييني د ر مناسبت هاي مذهبي، حمايت از برنامه هاي فرهنگي و پژوهش هاي اند يشه د يني به يك نوآوري رهنمون سازد..5
ان شاء الله
1. پيشرفت و توسعه بر بنياد هويت فرهنگي، پرويز ورجاوند
2. غلامرضا اكرمي به نقل از سيد حسين نصر، مقاله سنت و هنر اسلامي
3. جهان رها شد ه، آنتوني گيد نز
4. آسيا د ر برابر غرب، د اريوش شايگان
5. اشاره به سياست هاي كلان سازمان تبليغات اسلامي و سازمان اوقاف و امور خيريه بر اساس بند سوم سند راهبرد ي
اينك قريب چهل روز از غروب غم فزاي شهادت شقايقها ميگذرد؛ و اينك از صداي نحص شلاق خزان بر پيكر آلالهها، اربعيني ميگذرد و اسارت، سيلي، غربت، فرياد و بيدارگري سهم حاملان پيغام قاصدك هاي عترت و عظمت شد.
از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردي نشستيم كه حيات اسلام مديون رگهاي پاره پاره اوست. قصه سر و نيزه، قصه لبهاي خونين و قرآن، قصه سيلي و صورت گلگون كودك غمگين و تمام حقيقت هايي كه هر سال از پرده چشمان ما مي گذرد را شنيده ايم.
اربعيني با دختر كوچك حسين (ع) مهر را در آغوش گرفتيم، ناله زديم، درد دلها گفتيم و شكوهها روانه كرديم. اربعيني از عمق جان، فرياد يا حسين كشيديم، بر سينه زديم و خنده را حرام كرديم.
كربلا؛ اين خارستان خشك و بيآب، درياي انسانيت و كمال است، اقيانوس بي كرانهاي است كه در آن گوهر همه عظمتها و خوبيها به رنگ مظلوميت، يافتني است؛ اما غواص قهار ميطلبد. و هر كدام به فراخور حالمان از كربلا، محرم، عاشورا و اربعين، برداشتي داريم و بر اساس آن قضاوتي ....
در زيارت اربعين پيرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك عن الجهاله و حيرهالظلاله: حسين عليه السلام خون قلبش را به آستان الهي هديه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و ناداني و حيرت گمراهي رهايي بخشد.
و شيعه هميشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سيدالشهداء عليه السلام و از آن جمله روز اربعين آن حضرت، در زيارت و اقامه ماتم و عزادارى كوتاهى نكرده و از اينجاست كه امام حسن عسكرى عليهالسلام زيارت اربعين را از علايم ايمان شمرده است.
آرى، تنها زيارت اربعين سيدالشهداء عليه السلام است كه مؤمن خالص را از ديگران تميز مىدهد، و دوستان اهل بيت عليهم السلام را از غير آنان جدا مى كند. و مؤمن واقعى كسى است كه نگذارد آثار نهضت حسين عليه السلام فراموش شود و در قدردانى و شركت در هدف آن حضرت كوتاهى نورزد.
پيروان و دوستان امام حسين عليه السلام اميدوارند تا از اين طريق مشمول اين حديث نبوى شوند كه جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم و نخستين زائر قبر حضرت اباعبدالله در اولين اربعين سيدالشهداء روايت كرده است: «كسى كه قومى را دوست دارد با آنها محشور مى شود و كسى كه عمل قومى را دوست دارد با ايشان شريك مىباشد».
دلهايمان بيتاب سالار شهيدان، و چشمانمان بر مظلومانه ترين شهادت تاريخ همواره درخشان و باراني باد.
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
منطقه آزاد چيست ؟
بخش جلگه شوقان از نظر جغرافيايي در جنوب غربي خراسان شمالي و در فاصله يكصد كيلو متري شمال شرقي شهرستان جاجرم و شصت كيلو متري جنوب غربي شهرستان بجنورد (حد فاصل جاجرم – بجنورد ) قرار گرفته است .
بر اساس سرشماري سال 1375 آمار جمعيت بخش 12810 نفر مي باشد كه از اين آمار 3180 نفر در مركز بخش و بقيه جمعيت در روستاهاي سطح بخش را تشكيل مي دهد ساكن هستند .
جلگه ي شوقان وسعتي حدود 800كيلومتر مربع كه بصورت دلتا يي بسيار زيبا بين سه سه رشته كوه آلاداغ ،سالوك و بهار گسترده شده است و داراي آب و هوائي معتدل كوهستاني و منابع آبي نسبتاً غني است و از چشمه سارو قنوات بسيار برخوردار ميباشد كه چشم انداز زيبا و بديع به ان بخشيده است .
بخش جلگه ي شوقان از قسمت جنوب با بخش سنخواست و از سمت غرب با بخش مركزي شهرستان جاجرم و در قسمت شمال با شهرستان مانه و سملقان و از شرق با بخش مركزي بجنورد متصل مي شود .
قوانين مناطق آزاد
اصطلاح جهانگرد(Tourist) از قرن نوزدهم معمول شد. در آن زمان اشرافزادگان فرانسه برای تکمیل تحصیلات خود، اقدام به مسافرت مینمودند که به آن ها توریست گفته می شد؛ بعدها در فرانسه این اصطلاح در مورد کسانی به کار رفت که برای سرگرمی و وقت گذرانی و گردش به فرانسه سفر میکردند. به مرور زمان با تعمیم بیشتر به کسانی اطلاق شد که اصولاً به منظور وقتگذرانی و گردش به سفر میرفتند. از همان زمان توریسم و توریست به مسافرینی گفته شد که هدف آن ها استراحت، گردش، سرگرمی و آشنایی با مردم بود؛ نه کسب درآمد و اشتغال به کار. در زبان فارسی دو واژۀ جهانگردی و جهانگرد، جای توریسم و توریست را گرفت. توسعۀ جهانگردی و پیشرفت آن زمانی شروع شد که از یک سو قوانین و مقرارتی در زمینه حق مرخّصی برای کارمندان و کارگران به مرحلۀ اجراء در آمد و از طرف دیگر بالا رفتن سطح زندگانی مردم در کشورهای صنعتی، امکان مسافرت را ایجاد کرد. این دو عامل همراه با حسّ کنجکاوی آنان نسبت به وضع زندگی و پیشرفت سایر ملل بود که به توسعۀ جهانگردی کمک شایانی کرد. علاوه بر اینها افکار روشنفکران در مورد بهبود بخشیدن به وضع کلّی اجتماعی خود و ضرورت دوری از محیط کار و فشارها و ناراحتیهای عصبی ناشی از تکامل و توسعۀ صنعتی و اشاعۀ زندگی ماشینی، همگی باعث شد که جهانگردی به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.