اين بازي را هم پسران و هم دختران اجرا مي كردند و براي اجراي آن، به دو گروه تقسيم مي شدند، آنگاه در فاصله ي معيني (حدود 10 الي 15 متر) از هم قرار مي گرفتند و ابياتي را معما گونه و آهنگين به شرح زير مي خواندند:
گروه اول: ياراليم آ ياراليم
گروه دوم: يارالميا نا گرگ
گروه اول: لبّي لبّي نور گرگ
گروه دوم: آريقمي، ثِميز؟
و گروه دوم بر اساس جواب گروه اول (آريق – ثميز) معمايي طرح مي كند كه گروه اول بايد جواب درست معما را بدهد. اگر نتوانست جواب بدهد بازنده است. اين بازي ضمن نشاط آور بودن براي تقويت ذهني كودكان بسيار موثر بود.
لاله
اين بازي مخصوص دختران است كه در شب هاي مهتابي، زير آسمان پر ستاره انجام مي شد. بدين سان كه تعدادي دختر هم سن و سال، داريره وار، در كنار هم مي نشينند و ترانه هايي را ملهم از سرنوشت محتوم خود با آهنگي غم انگيز مي خوانند. مشهورترين اين ترانه ها « چؤنقور قويي / چاه عميق » است.
چؤنقور قويا داش آتثانگ چؤنگر گيدار، اجه جان
يادايل لاره، قيز برثنگ ييتر گيدار، اجه جان
معني: مادر جان، اگر به چاهي ژرف سنگي بيندازي، آن سنگ در عمق چاه فرو مي رود.
اگر دختر به غريبه شوهر بدهي، او نيز در عمق غربت فرو مي رود.
اين شعر بيان نظر دختر در ازدواج با فردي غريبه است. اين بازي بيشتر در مذمت كساني است كه بدون توجه به نظر دختر ، او را به دياري ديگر و قبيله اي ديگر شوهر مي دادند و جدايي دختر با خانواده گاهي سال ها طول مي كشيد تا دوباره آنها را ببيند.
دختران تركمن به اين خاطر اين بازي را انجام مي دادند تا صداي رنج و سختي خود را به گوش نسل هاي بعدي برسانند تا جگر گوشه هاي خود را اسير ازدواج هاي تحميلي نكنند.
امروزه چنين نيست و اين بازي نيز به فراموشي سپرده شده است و در ازدواج فقط رضايت دختر شرط اصلي است و پدر و مادر هاي تركمن به نظر دختر اهميت زيادي قائلند.
نمونه هاي از معروفترين ابياتي كه دختران در نكوهش پدران و مادران خود رأي، در اين بازي مي خواندند.
* وصف ايل بيگانه از زيان دختر
ياد ايل لأر، يامان ايل لأر اؤتورتمادي، اؤرنيندا
نقطا قارأ ثأچيمي داراتمادي، وقتيندا
معني: ايل بيگانه بد رفتار مي مي كند و نمي گذارد كه راحت باشم، چنان كه حتي نمي گذارد موهاي سياه و بلندم را در وقت مناسب شانه كنم.
* در حسرت عمر بر باد رفته
ثانديقيم آ، ثانديقيم ثانديقأ دايانديقيم
يادايل لأرينگ ايچيندا هاييپ منينگ يانديقيم
معني: اي صندوق! اي جامه دان من! اي كه تكيه گاه و زاردار من هستي! آگاه باش كه من در ميان قومي بيگانه، غريبانه مي سوزم.
* در حسرت دوري از خانواده
من گليان چام، ثيل بولجاق بوقچا باغيم، نيل بولجاق
دولدا دورن آق قوشاق ثايراب دورن ديل بولجاق
معني: (تا ديدار مجدد) اشك هايم سيلي خواهد شد و چون درياي نيل، بقچه ام را در خود غرق خواهد ساهت. آنگاه شال سفيد كمرم – كه از ديواره ي آلاچيق آويخته ام- زبان گوياي رنج هاي من خواهد بود.
* خطاب معشوق به عاشق در بيان اين نكته كه سرنوشت دخترها به دست بزرگ ترها رقم مي خورد و چاره اي جز تسليم نيست.
گوزه نگدن باقما اوغلان گوزينگ قاشنگ قاقما اوغلان
مني ثانگا برمز لار ايچيم باغريم ياقما اوغلان
اي جوان! از روزنه ي تارم (يكي از اجزاي تشكيل دهنده ي اُي) نگاه مكن، و با ايما و اشاره پيام عاشقانه سر مده و دل و جگرم را به آتش عشق مسوزان كه مرا به تو نخواهند داد.
ثارجه قاوون
در اين بازي نيز مثل اكثر بازي هاي نوجوانان، افراد به دو دسته تقسيم مي شوند (پسر و دختر) و هر گروه براي خود نماينده اي انتخاب مي كند. اين نمايندگان براي هر يك از اعضاي گروه خود نامي مستعار بر مي گزينند مثل نام يك پرنده يا ... آنگاه يكي از نمايندگان نقش پيرزني را اجرا مي كند كه بر پايش خاري فرو رفته است و كمك مي خواهد.
پيرزن (خطاب به گروه مقابل): اجنگ بارمي؟ / مادرت در خانه است؟
گروه مقابل: يوق، ايشنگ بار؟ / نيست، چه كاري داري؟
پيرزن: آياقيما تكن گچدي، آلديرا جاقديم / پايم را خاري خليده است، كمك مي خواهم.
گروه مقابل: چوروك بيشير ماگه گيتدي، دور گيتريلي / رفت نان بپزد، باش تا بياوريم.
پس از آن خار را از پاي پيرزن در مي آورند و پيرزن راهي گروه خود مي شود اما نيمه ي راه بر مي گردد و مي پرسد.
پيرزن: ثارجه قاوون بارمي؟ / خربزه ي زرد رنگ داريد؟
گروه مقابل: يوق، يوق / نداريم، نداريم
پيرزن به سمت گروه خود بر مي گردد، اما گروه مقابل فرياد مي زنند.
گروه مقابل: بار، بار / داريم، داريم
اين نقش را چندين بار تكرار مي كنند تا هيجان بازي بيشتر شود. آنگاه پيرزن بر سر هر يك از اعضاي گروه مقابل تلنگري مي زند - نظير تلنگري كه به هندوانه مي زنند- و با انتخاب يكي از آنها، چشم هاي او را مي بندد و نام مستعار يكي از اعضاي گروه خود را بر زبان مي آورد تا او نيز بر سر او تلنگري بزند. اين عضو چشم بسته بايد تشخيص بدهد كه چه كسي به او تلنگر زده است و اگر قادر به تشخيص نبود، جذب گروه مقابل مي شود و بازي به همان سبك و سياق ادامه مي يابد.
آشيق اويين
اين بازي مخصوص پسرها بود. آشيق / بجول، يكي از هفت قطعه ي استخوان مچ پا است كه در فاصله دو قوزك پا قرار دارد. اين استخوان را در تداول عام قاب مي نامند.
آشيق اويين در بين جوانان تركمن چنان رايج بود كه براي نگهداري آن، كيسه اي مخصوص مي دوختند و آشيق ها را در آن نگه مي داشتند.
طريقه بازي به شرح زير بود:
1- ابتدا دايره اي به قطر تقريبي دو متر در زمين رسم مي كردند.
2- هر يك از باريكنان، تعدادي از آشيق هاي خود را در خطي مستقيم، در مركز دايره مي چيدند.
3- در فاصله تقريبي 3 متر با بجول ها و به موازات آنها، خطي در دو طرف دايره مي كشيدند كه محل آغاز بازي و هدف گيري آشيق هاي داخل دايره بود.
4- بازيكن ها از محل هدف گيري با آشيق هاي مخصوص خود كه ساقا ناميده مي شد، آشيق هاي داخل دايره را هدف مي گرفتند.
5- در اين بازي كسي برنده بود كه مي توانست يا ساقا، آشيق هاي بيش تري را از دايره خارج كند.
6- آشيق هاي خارج شده از دايره به كسي تعلق مي گرفت كه آنها را از دايره خارج كرده، حتي اگر از تعداد آشيق هايي كه در اول بازي داخل دايره چيده بود بيشتر باشد.
منبع : نگاهي به فرهنگ مادي و معنوي تركمن ها
نويسنده گنبد دردي اعظمي راد