استان خوزستان كه يكي از مهم ترين و با ارزش ترين مناطق ايران است؛ در جنوب باختري ايران واقع شده و از جاذبه هاي كم نظير گردشگري در زمينه هاي طبيعي، تاريخي، معماري، اجتماعي و فرهنگي برخوردار است. خوزستان يكي از باستاني ترين و تمدن خيزترين ناحيه هاي جهان بوده و جزو كهن ترين سرزمين هاي متمدن بشري به شمار مي رود. آفتاب دل نشين، آب فراوان، خاك مرغوب و مردماني سخت كوش سبب شده اند؛ اين منطقه يكي از پرحاصل ترين نقاط ايران شده و لقب «زرخيز» را از آن خود نمايد. از آن جا كه جلگه خوزستان دنباله بين النهرين است، خاك و آب و هواي اين جلگه براي كشاورزي بسيار مناسب است و انواع محصولات در اين خطه به عمل مي آيد. صنعت نيز مانند كشاورزي در خوزستان سابقه طولاني دارد. در دوران ماقبل تاريخ (دوره عيلامي ها) انواع و اقسام ظروف و كوزه هاي سفالي در خوزستان ساخته شده و معادن سرشاري چون: نفت، گاز، نمك، گوگرد و... در اين منطقه وجود دارد. استان خوزستان دربرگيرنده قديمي ترين بناي ايران باستان است كه با ابعاد حيرت انگيز خود؛ قابل مقايسه با اهرام مصراست. تنها رودخانه قابل كشتي راني ايران؛ با جلوه هاي بالاي جهانگردي دراين منطقه واقع شده است. بعد ازجنگ تحميلي ايران و عراق، منطقه جنگي خوزستان نيز به جاذبه هاي گردشگري اين منطقه افزوده شده وهرساله بازديدكنندگان زيادي از منطقه هاي جنگي كه يادآور حماسه سازي هاي فرزندان با غيرت ايران زمين در برابرتجاوزخارجي است، بازديد مي كنند و بدين گونه ياد،خاطره و سلحشوري هاي غيرتمندان ايران را گرامي مي دارند. مشخصات جغرافيايي استان خوزستان يكي از ديدني ترين مناطق ايران است كه از جلوه هاي طبيعي و باستاني و تاريخي بسيار با ارزش و منحصر به فردي برخوردار است. اين استان؛ نه تنها باستاني ترين بناي ايران( چغازنبيل) بلكه تنها رودخانه قابل كشتي راني ايران را در بر گرفته است. رودخانه كارون در ترانه هاي عاميانه ايران؛ نامي آشنا براي همگان بوده و از جاذبه هاي خاصي براي ايرانيان برخورداراست. بعد از جنگ تحميلي ايران و عراق منطقه جنگي خوزستان نيز به جاذبه ها و مكان هاي ديدني آن افزوده شد. هرساله بازديدكنندگان زيادي از منطقه هاي جنگي كه يادآور سلحشوري هاي فرزندان با غيرت ايران زمين در برابر تجاوز خارجي است، بازديد مي كنند و ياد و خاطره سلحشوران با غيرت ايران را گرامي مي دارند. صنايع و معادن صنعت نيز مانند كشاورزي در خوزستان سابقه طولاني دارد. در دوران ماقبل تاريخ (دوره عيلامي ها) انواع و اقسام ظروف و كوزه هاي سفالي در خوزستان ساخته شده است. در دوره ساسانيان؛ خوزستان داراي صنايع مهمي بوده و منسوجات آن به ويژه ديبا و حرير شوشتري، خز شوش و غيره معروف و مشهور بوده اند. صنعت خوزستان به دو گروه صنايع دستي و ماشيني تقسيم مي شود. صنايع كارخانه اي را مي توان برحسب مقدار مصرف مواد اوليه و كيفيت توليد به دو دسته عمده صنايع سنگين و صنايع سبك تقسيم كرد. از صنايع سنگين استان؛ مي توان استخراج و تصفيه نفت مشتمل بر پالايشگاه آبادان، دستگاه تقطير مسجد سليمان، پالايشگاه گاز بيد بلند و صنعت پتروشيمي مشتمل بر مجتمع شيميايي رازي، مجتمع پتروشيمي آبادان، مجتمع شميايي خارك، مجتمع پترو شيمي ايران- ژاپن، كارخانه هاي نورد و لوله اهواز و ذوب آهن گازي اهواز را نام برد. صنايع سبك خوزستان عبارتند از: قند سازي، كاغذ سازي، بسته بندي خرما، صنعت ماهي گيري و صنعت توليد برق. در خوزستان معادن سرشاري وجود دارد كه برخي از آن ها از روزگاران گذشته شناخته و بهره برداري شده اند. از اين معادن معادن مي توان به نفت، گاز، نمك، گوگرد، لاشه آهكي، سيليس، سنگ گچ و سنگ آهك اشاره كرد. كشاورزي و دام داري كشاورزي در تمام منطقه خوزستان به ويژه در قسمت جلگه اي از اهميت خاصي برخوردار است، به همين دليل اين استان را«زرخيز» ناميده اند. از آن جا كه جلگه خوزستان دنباله بين النهرين است، خاك و آب و هواي اين جلگه براي كشاورزي بسيار مناسب است. استان خوزستان به دو منطقه عمده كشاورزي تقسيم مي شود: مناطق كشت فشرده شامل نواحي شمال باختري و مركزي و مناطق كشت گسترده شامل مناطق كوهستاني و خاور استان. محصولات عمده كشاورزي اين استان گندم، جو، برنج، نيشكر، خرما، مركبات است. پس از كشاورزي، دام پروري در اين استان داراي اهميت بوده و پرورش طيور نيز رايج است. استان خوزستان به جهت مجاورت با خليج فارس و جريان رودخانه هاي بزرگ و پر آب زمينه مساعدي براي پرورش و صيد ماهي دارد. از انواع دام هاي دايمي خوزستان مي توان گوسفند، بز، گاو و گاوميش را نام برد. هم چنين بيش از 3 ميليون راس گوسفند و 2 ميليون و پانصد هزار راس بز دراين منطقه نگه داري مي شود. وجه تسميه و پيشينه تاريخي خوزستان در طول تاريخ به نام هاي گوناگون ناميده شده است. واژه خوزستان به معني سرزمين خوزاست. مورخان يوناني گفته اند كه در ناحيه خاوري شهر كنوني اهواز مردماني به نام «اوكسي» ساكن بوده اند. اين واژه يوناني شده «اوژ» است كه در زبان پهلوي به صورت «هووج» پهلوي بوده و اين اسم در فارسي به «هوز» تبديل شده است. بنابراين واژه هاي خوزستان و اهواز هر دو از كلمه هاي «خوز» و «اوز» كه عيلامي شده اوژ هستند گرفته شده اند. چندين بار در سنگ نبشته هاي داريوش هخامنشي، خوزستان «هووجه» و خوزستاني «هووجيه» ناميده شده است. اين واژه در فارسي «هوز» شده كه جمع عربي آن «اهواز» است. در گذشته هاي دور كه خوزستان جزيي از عيلام بود، «حالتا متي» يعني سرزمين حالتام ها ناميده مي شد. هخامنشيان چون با ايالت «اوژ» كه قسمتي از كهكيلويه امروزي را شامل مي شده، هم جواربوده اند، عيلام را به نام«اوژ» مي خواندند و به همين سبب در متن پارسي كتيبه هاي آنان نيز، هرجا كه سخن از اين سرزمين رفته به صورت « خوز» و «اوز» خوانده مي شده است. استان خوزستان يكي از كهن ترين سرزمين هاي متمدن بشري است. اين تمدن در 6000 هزار سال پيش در شوش پديد آمد، هزار سال بعد دولت مقتدر عيلام در شوش پايه گذاري شد و 300 سال پيش از ميلاد؛ دولت عيلام توسط آشوريان منقرض شد. در 640 ق. م شوش به دست آشوري ها تسخير و به دو بخش تقيسم شد. قسمت شمالي يعني انزان به دست پارس ها افتاد و قسمت جنوبي آن به تصرف آشور درآمد. در تابستان سال 538 ق. م كوروش كبير هخامنشي به بابل لشكر كشيد و با شكست بابل كليه خاك عيلام جزء متصرفات هخامنشي شد و شهر شوش به عنوان يكي از پايتخت هاي هخامنشي برگزيده شد. داريوش هخامنشي در حدود سال 521 ق. م شوش را به مركز شاهنشاهي خود تبديل كرد و در آن كاخ با شكوهي از سنگ به نام «هديش» احداث نمود. در زمان خشايار شاه پايتخت هاي ايران از جمله شوش به اوج عظمت و رونق رسيدند. با حمله اسكندر دوران اوج و شكوه سلطنت خيره كننده هخامنشيان به پايان رسيد. در سال 333 ق. م اسكندر بر هخامنشيان پيروز شد و شهر بابل و شوش را با ذخاير بسيار ارزشمند طلا و نقره تصرف كرد. پس از فوت اسكندر در بابل، جانشينان او در ايران دولت سلوكيان را تشكيل دادند. در سال 187 قبل از ميلاد در اثر ضعف دولت سلوكي پارس و خوزستان متحد شده و از دولت سلوكي جدا شدند. مهرداد اول اشكاني نيز دقريوس شاه سلوكي را در جنگي شكست داد و شخصي را به نام كاشا سكير كه از خاندان اشكاني بود به حكومت خوزستان منصوب كرد. با قدرت گرفتن ساسانيان اين ناحيه آباد شد و شهر جندي شاپور با دانشكده بسيار معروف آن از رونق و شكوفايي چشم گيري برخوردار شد. پس از شكست يزدگرد سوم در جنگ معروف «نهاوند»، ايرانيان به مرور به دين اسلام گرويدند. پس از ورود اسلام مهم ترين و خونين ترين واقعه نخست قرن اسلام در خوزستان، قيام توده هاي بدوي و روستاييان عرب و ايراني بود كه زير لواي خوارج يا ارزقيان شورش كرده بودند. اين قيام با بي رحمي و سنگ دلي فراوان سركوب شد. در اواسط سده سوم هـ. ق دولت عباسيان رو به انحطاط گذاشت و زمينه رشد و قيام ايرانيان به رهبري يعقوب ليث صفاري فراهم شد. يعقوب ليث از سيستان داعيه استقلال برداشت و فارس را تسخير و حمله به بغداد را آغاز كرد اما مجبورشد به شوش و شوشتر عقب نشيني كند. پس از قتل او و جانشينانش به ترتيب خوارزمشاهيان، خاندان شلمه افشار اتابكان فارس، آل مظفر، آل جلاير و تيموريان بر تمام يا قسمتي از خوزستان حكم راندند. در زمان جنبش مذهبي مشعشعيان كه ادعاي مهدويت داشتند، خوزستان به دو ناحيه عرب نشين و غير عرب نشين تقسيم شد. پادشاهان صفوي چندين بار براي سركوب مشعيشيان و افشار به خوزستان لشكر كشيدند و هر بار پس از سركوب آن ها، مشعشيان را بر حكومت نواحي تحت تسلط آن ها ابقا كردند. با انقراض صفويان به دست محمود افغان، خوزستان هم چنان به تهماسب ميرزا جانشين پادشاه شكست خورده صفوي وابسته باقي ماند و محمود افغان براي دست يافتن به اين ناحيه لشكري به آن جا گسيل داشت اما نتيجه اي نگرفت. نادرشاه افغان ها را از اصفهان بيرون راند و از راه فارس و كهگيلويه روانه خوزستان شد. پس از قتل نادر، خاندان مشعشعي بار ديگر به رياست موسي مطلب هويزه را به تصرف در آوردند. مشعشع ها پس از استقرار در هويزه به سوي شوشتر، دزفول و شوش روي آوردند و با طايفه آل كثير جنگيدند و نواحي مزبور را تصرف كردند. در همين دوران كريم خان زند پس از ده سال كشمكش و جدال، قدرت را به دست گرفت، اما پس از مرگ كريم خان زند بار ديگر خوزستان دچار هرج و مرج شد. در زمان فتح علي شاه قاجار خوزستان به دو بخش تقسيم شد بخش شمالي شامل شوشتر، دزفول، هويزه (جزء كرمانشاهان)، به محمد علي ميرزاي دولت شاه سپرده شد و بخش جنوبي آن شامل رامهرمز، فلاحيه و هنديجان (جزء فارس) به حسين علي ميرزا پسر ديگر فتح علي شاه واگذار شد. دولت شاه شاه زاده مقتدر قاجار دوباره براي سركوب مخالفان به خوزستان لشكر كشيد. در زمان همين شاه زاده، سد معروف «ميزان» در شوشتر بازسازي شد و آب به شاخه شطيود و نهرداران جريان يافت. تا پايان حكومت ناصر الدين شاه كه چهل سال طول كشيد در خوزستان جنگي روي نداد. در اين زمان عشاير عرب به چند بخش تقسيم شده و هر بخش شيخي جداگانه داشت. حاج جبارخان كه نام آورتر از ديگران بود، پس از جنگ انگليس با فداكاري هايي كه از خود نشان داد، توسط ناصرالدين شاه به رتبه سرتيپ اولي ارتقا يافت. پس از او پسرش شيخ خزعل جانشين پدر شده و با كشتن برادر زمام امور را به دست گرفت و با حمايت انگلستان سراسر خوزستان را به دست آورد. وي در جنگ جهاني اول، علي رغم بي طرفي ايران جانب انگلستان را گرفت. انگليسي ها عثماني ها را از خوزستان بيرون كردند و رشته اختيار سراسر خوزستان را به دست گرفتند. در خرم شهر، اهواز و شوش سپاه مستقر ساختند و در هر يك از شهرهاي شوشتر و دزفول اداره سياسي يا كنسول گري و عدليه داير نمودند. در همه جا اداره هاي پست و تلگراف را به دست گرفته و سرپرستي آن ها را به ماموران خود واگذار كردند. اين وضع پايدار بود و شيخ خزعل نيز خود را امير خوزستان مي خواند تا اين كه در دوران رضاخان پهلوي، شيخ خزعل سركوب و اداره خوزستان به دست دولت مركزي سپرده شد. خوزستان در دوره جنگ تحميلي ايران دچار خسارات فراواني شد ولي به همت مردم متمدن و هنرمند خويش به سرعت بازسازي شده و در حال حاضر يكي از آبادترين، حاصل خيز ترين و مهم ترين استان هاي ايران است. موقعيت | موزه-كاخ موزه- بنا | نوع آثار | تلفن | ايام تعطيل | گشايش (قدمت) | نشاني | استان | شهر | شماره | كد | خوزستان | شوش | موزه شوش | سنگي- سفالي - مفرغي | 5212059 | 0642 | دوشنبه ها | 1345معاصر | خ امام -ميدان الزهرا | " | " | قلعه شوش | هنرمعماري- اثرتاريخي | " | " | " | 1890 م | " " | " | " | معبدچغاز نبيل | زيگوارت- هنر معماري | " | " | - | ايلامي 1250 قبل از ميلاد | 30 كيلومتري شوش | " | " | كاخ آپادانا | بنا- هنر معماري | " | " | - | هخامنشي | خ امام - ميدان الزهرا - محوطه باستاني شوش | " | شوشتر | آبشارهاي شوشتر | بنا- هنر معماري | 20850 | 061262 | - | ساساني | شوشتر- ميدان كارگر | " | هقت تپه | موزهفت تپه | سنگي- سفالي - مفرغي | 3414 | 0642234 | دوشنبه ها | 1348 | هفت تپه- جنب كوي ايلام | " | آبادان | موزه | باستان شناسي،مردم شناسي، هنرهاي سنتي | - | - | اينك برچيده شده | | جنب دانشكده فني | |