معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 994510
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

هنرمند

كمال الملك

محمد غفاري (كمال‌الملك) از هنرمندان به نام عصر قاجار است. وي در سال ۱۲۲۴، در تهران به دنيا آمد. در همان سال و در شش ماهگي، خانواده‌اش وي را همراه خود به يكي از قراي كاشان بردند.خانواده‌ي او اهل هنر بودند، مخصوصاً عمويش «صنيع الملك» از نقاشان زبر دست بود، كه كمال‌الملك همراه او، در سال ۱۲۳۴، به تهران آمد و در مدرسه‌ي دارالفنون به تحصيل پرداخت كه در ضمن آن نقاشي هم مي‌كرد تا جايي كه تابلوهاي او توجه ناصرالدين شاه را جلب كرده و او را به دربار برد و لقب «كمال‌الملك» را به او داد. ظهور او در عرصه نگارگري با ابداعات و نوآوري‌هاي او، در سبك و روش، فصل تازه‌اي را در بخش هنرهاي تجسمي ايران گشوداو با كشيدن تابلوي «تالار آيينه»، كه از شاهكارهاي وي به شمار مي‌آيد، از سوي ناصرالدين شاه به لقب كمال‌الملك ملقب شد.

شاعر

وارد طهراني (محمّد شفيع):

محمد شفيع، فرزند محمد شريف تهراني، متخلص به وارد و از شاعران تهران است. اجدادش از خدام آستان حضرت عبدالعظيم‌(ع) بوده‌اند. به دنبال دعوت عالم‌گير پادشاه از استادش، ملاّ سليم تهراني، همراه وي به هندوستان رفت و در آن ديار، گاه در حيدر آباد (در دوره فرمان‌روايي عبدالله قطب شاه) و گاه در دهلي (در دوره فرمان‌روايي بهادر شاه جانشين عالمگير شاه)، روزگار گذراند و سرانجام درويشي اختيار كرد.

شريفاي طهراني:

كه گاه به كاشف مشهور بود، برادر حميد اسماعيل منصف تحصيل كرده‌اي بود كه در طرشت قضاوت مي‌كرد. وي در نظم و نثر تبحر داشت. اشعار مشهور او عبارت است از: ليلي و مجنون، عباس نامه و هفت پيكر. آثار نثر او نيز به قرار زير است: سراج‌الخير، دُرّ مكنون و خزان و بهار.

صبوري طهراني (محمود):

وي از شاعران تهران در عصر صفويه بوده كه فزون بر شاعري به كتابت هم اشتغال داشته است.

عطاءالله طهراني (استاد):

استاد عطاءالله طهراني از شاعران و استادان ادب در تهران بوده است.

ساقي ميرزا:

 

معمار  شاه اسماعيل صفوي بود، كه به مقام وزارت نيز رسيد. وي هم‌چنين، طبع لطيفي داشت و شعر هم مي‌سرود. (سده دهم).

افضل نامي طهراني:

از شاعران اوايل دوران صفوي است كه شعرش به غايت رنگين و متين است. از شاگردان مولانا اميدي تهراني و احتمالاً از ملايان تهران هم بوده كه در جواني به طور ناگهاني وفات يافته است.

حقي رازي (مولانا):

مولانا حقّي، منسوب به رازي، را شاعري زبان آور نگاشته اند.

قاسم بيك افشار:

مشهور به ملّا حا لتي، از نامدارترين شاعران دوره‌ي شاه طهماسب اوّل بود كه در تهران نشو و نما پيدا كرد.

فقيه

شاكر طهراني :

آخوند شاكر طهراني در تهران تولّد يافت و در طول زندگي با علما و شعرا محشور بود. وي از سخن شناسان و آشنايان به معاني، بيان، عروض و قوافي ياد شده است. او در اصفهان سكونت گزيد و در همان جا وفات يافت.

محمد بن حسين (شيخ يوسف طهراني):

از عالمان معقول و منقول بود كه كتاب الفصول از آثار اوست. وي اين كتاب را در سال ۱۱۰۴ قمري (۱۶۹۳ يا ۱۶۹۴ م) تلخيص كرد و نام نقدالاصول به آن داد.

يوسف بن محمود طهراني(رازي):

از فقهاي حنفي قرن هشتم هجري و شارح كنزالدقايق في فروع الفقه الحنفي بود. اين اثر را در سال ۷۷۳ قمري (۱۳۷۱ يا ۱۳۷۲ م) در قاهره به نگارش در آورد.

نصربن مهدي بن نصربن مهدي (ابوالفتح ونكي):

از علماي سادات زيدي مذهب ونك در قرن پنجم بود. وي از بزرگاني چون ابوالفضل محيي بن حسين علوي زيدي و ابوبكر اسماعيل بن علي خطيب نيشابوري استماع حديث كرده است.

جلال آل احمد:

جلال آل احمد در 11 آذر 1302 در خانواده اى روحانى در تهران چشم به جهان گشود. پدر او سيد احمد حسينى (متولد 1266 شمسى) تحصيلاتش را در حوزه مروى تهران گذرانده بود و او از روحانيون مبارز دوران استبداد رضاخانى بود. جلال به سال 1322 به قصد تحصيل در بيروت، عازم نجف اشرف شد و سه ماه نزد برادر ماندگار شد. ولى بعد از سه ماه احساس عجيبى به او دست داد و از اين سفر رو گرداند و به تهران بازگشت و در همان سال وارد دانشسراى عالى گرديد و در رشته ادبيات مشغول تحصيل شد. جلال آل احمد علاوه بر شغل معلمى به نويسندگى و روزنامه نگارى نيز مشغول شد. بعد از حادثه خونين 15 خرداد 1342 جلال با آن نظريه معروفش درباره روحانيت و امام(ره) يك خط اصلى ترسيم كرد كه تنها اميد رهايى و بسيج توده ها در دست روحانيت آگاه است و نه در دست روشنفكران. كه اين نظريه با پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى در سال 1357 به رهبرى امام خمينى(ره ) بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران به حقيقت پيوست. بعد از اين كه جلال نسبت به روحانيت بويژه نسبت به امام خمينى ((ره )) اظهار علاقه نمود، ساواك به وحشت افتاد و به عناوين مختلف او را مورد تهديد قرار داد و سعى كرد كه جلال را از روحانيت جدا نمايد. در سال 1347 تهديد به مرگ شد. ساواك مى خواست كه جلال را بدون سر و صدا از ميان بردارد و به همين خاطر وى را به اسالم در استان گيلان (ويلاى تابستانى جلال ) تبعيد نمود و سرانجام در يك صحنه ساختگى و مشكوك در روز سه شنبه 18 شهريور ماه 1348 بدون هيچ گونه سابقه بيمارى دارفانى را وداع گفت و توسط خانواده اش در تهران در مسجد فيروزآبادى نزديك حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد. روزنامه ها با اشاره ساواك مرگ او را عادى جلوه داده و در اثر سكته قلبى قلمداد نمودند.

آيت‌الله سيد محمود طالقاني:

آيت‌الله سيد محمود طالقاني در اواخر حكومت سلسله قاجاريه پا به عرصه گيتي نهاد و پس از پشت سر نهادن دوران حكومت پهلوي اول و دوم، و چند ماه بعد از به ثمر رسيدن پيروزي انقلاب اسلامي ايران چشم از جهان فرو بست. ايشان تحصيلات خود را در علوم ديني در مدارس رضويه و فيضيه تا سال 1317 ادامه داد و بعد از آن در مدرسه سپهسالار به تدريس علوم دين مبادرت ورزيد و درسال 1318 به دليل اعتراض به سياست‌هاي رضا خاني زنداني شد. ايشان به فعاليت‌هاي فرهنگي و تبليغي علاقمند ‌بود به طوري كه پس از شهريور 1320 كانون اسلام را تأسيس نمود و به گفتن تفسير براي عموم مردم پرداخت و گروه‌هاي مختلف از جمله دانشجويان در جلسات تفسير قرآن ايشان شركت مي‌كردند. در جريان كودتاي 28 مرداد 1332، آيت‌الله طالقاني به اتهام پنهان كردن شهيد نواب صفوي مجددا به زندان افتاد و پس از ترور حسين علاء، نواب و دوستانش براي مدتي در منزل آيت‌الله طالقاني پنهان شدند. ايشان در سال 1338 به همراه ميرزا خليل كمره در كنفرانس بيت‌المقدس شركت نمود و از طرف آيت‌الله بروجردي براي رساندن پيام ايشان به شيخ شلتوت راهي مصر شد ودر جريان نهضت ملي نفت مبارزات ارزنده‌اي از خود نشان داد.

 و در تهران با روحانيون مدافع نهضت ملي و چهره‌هايي چون بازرگان همراه نمود و در سال 1340 به جمع بنيانگذاران نهضت آزادي پيوست اما از نظر سياسي عميق‌تر و تندتر از بازرگان و فعال‌تر و عقيدتي‌تر بود. سيد محمود به دنبال مبارزات و فعاليت‌هاي سياسي در سال 1341 همراه نهضتي‌ها براي مدتي به زندان رفت و بار ديگر در سال 1342 پس از قيام 15 خرداد و دستگير و به ده سال  زندان محكوم شد كه در سال 1346 به دنبال عفو عمومي از زندان آزاد شد و علما هم عمل رژيم  در محكوم نمودن ايشان را به باد انتقاد گرفتند و در واقع حضور آيت‌الله طالقاني در جمع زندانيان نهضت آزادي موجب گرديد تا مراجع تقليد به دفاع از آنان بپردازند و اعلاميه‌هايي صادر نمايند. آيت‌الله طالقاني مسجد هدايت را كانون تبليغ و ترويج دين كرده و جلسات پرسش و پاسخ به مدت سي سال  به صورت ماهيانه در اين مسجد تشكيل مي‌شد و جوانان تحصيل‌كرده در اين جلسات حضور داشتند. آيت‌الله طالقاني به سخنراني‌هاي خود در مسجد هدايت ادامه داد و به همين خاطر از طرف ساواك ممنوع‌المنبر شد. با اين حال گروه‌هاي مختلف طرفدار ايشان بودند كه ساواك مريدان آيت‌الله طالقاني را به پنج دسته تقسيم نموده است:

1ـ سران نهضت آزادي و جبهه ملي

2ـ دانشجويان و دانش‌آموزان

3ـ مهندسين انجمن اسلامي

4ـ افراد اداري و فرهنگي

5ـ تجار و بازاريان

سيد محمود در سال 1350 بار ديگر دستگير و تبعيد و هيجده ماه بعد به تهران بازگشت و بار ديگر در سال 1354 زنداني و در آبان 1357  آزاد شد و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ـ حسب اعتماد امام به ايشان ـ به امامت جمعه تهران منصوب شد و سرانجام در 19 شهريور 1358 چشم از جهان فرو بست.

محمد ابن يعقوب كليني:

سال ولادت مرحوم كلينى معلوم نيست، ولى سال وفاتش را 328 يا 329 هجرى ذكر كرده‏اند. مكان ولادت او قريه‏اى است ‏بنام كلين كه لقب آن بزرگوار مشتق از اسم همين قريه است. كلين قريه‏اى است در 38 كيلومترى جنوب غربى شهررى و از اين قريه فقها و محدثين زيادى برخاسته‏اند كه از آن جمله محمد بن يعقوب كلينى ثقة الاسلام و دائى او مرحوم علان است. مرحوم كلينى مدتى در كلين به امامت و رهبرى تشيع پرداخت و سپس به بغداد هجرت كرد و در آنجا نيز به تدريس علوم اهل بيت اشتغال داشت. شيخ كلينى اولين كسى است كه اخبار را مبوب (تقسيم بندى) كرده و الكافى وى اولين كتاب از كتب اربعه شيعه است و اين كتاب كه همچنان مؤلفش بسيار عظيم و افتخار آفرين است داراى 15176 حديث مى‏باشد. تاليف اين كتاب 20 سال طول كشيد و هنگامى كه كلينى در بغداد بوده است كتاب خاتمه يافته، ولى معلوم نيست‏شروع كتاب كى و در كجا بوده است.

طبيب

حكيم خيري طبيب طهراني:

نامش ميرزا يار علي و از اطباي قرن دهم هجري است. طبيب مخصوص شاه طهماسب اوّل بوده و چون به امر شاه معالجه غربا و فقرا به او محول شده بود، به اين سبب امور شربت خانه خيريه پادشاهي را در اداره داشت، به حكيم خيري مشهور شده بود.

محمّد هاشم بن محمّد طاهر:

طبيب طهراني او از طبيبان عصر صفوي بود كه كتاب تحفه السليمانيه را در خواص پاره‌اي اشيا براي شاه سليمان صفوي نگاشت.

ابوبكر محمد رازي:

ابوبكر محمد رازي در ماه شعبان سال 251 قمري در شهر ري به دنيا آمد. نام او محمد و كنيه اش ابوبكر است. ابوبكر محمد بن زكرياي رازي(313ه.ق-251ه.ق)، فيلسوف، شيمي دان و طبيب مشهور ايراني است. رازي را طبب المسلمين و جالينوس لقب داده اند. وي در ابتدا شغل زرگري داشت و به صنعت اكسير مي پرداخت. ليكن به دليل ناراحتي چشم، آن صنعت را رها كرده و به تحصيل طب پرداخت. رازي ار فرزانگان عصر خود و در علم طب سرآمد روزگار خويش گشت. وي بسيار سفر مي كرد، و از حرمت فراوان برخوردار بود. با بيماران خويش با عطوفت و مهرباني رفتار مي كرد. رازي كه از مشاهير منطق، هندسه و ديگر علوم عقلي بود، از بنيانگذران طب شيمي هم محسوب مي گردد. تعداد تأليفات او را تا 198 و برخي تا 237 عنوان برشمرده اند. در مورد تحصيلات ابوبكر محمد رازي آمده كه او در ري به تحصيل رياضيات، فلسفه، نجوم و ادب پرداخته است . وي در حين آموختن آن علوم، به علم شيمي نيز روي آورد. رازي در علم شيمي جابربن حيان را استاد خويش مي دانست. رازي نيز همانند تمام بزرگان علم و ادب، براي رسيدن به هدف خويش زحمات زيادي را متقبل نموده است.

ساير

علي محمد صانعي (استاد):

استاد علي محمد صانعي، معمار باشي، يكي از معماران معروف و برجسته‌ي تهران به شمار مي‌آيد. او كسي بود كه به ابتكار شخصي خود انقلاب و تجددي در كار ساختماني در تهران ايجاد كرد و سبك مختلط معماري ايراني و فرنگي را پيش از هركس در ايران رايج كرد.

 شهيد دكتر چمران:

دكتر مصطفي چمران در سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد.

وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند. در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشتة الكترومكانيك فارغ‏التحصيل شد و يكسال به تدريس در دانشكدة‌ فني پرداخت. وي در همة دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به امريكا اعزام شد و پس از تحقيقات ‏علمي در جمع معروف‏ترين دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه امريكا –بركلي- با ممتازترين درجة علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما گرديد. از 15سالگي در درس تفسير قرآن مرحوم آيت‏الله طالقاني، در مسجد هدايت، و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت مي‏كرد و از اولين اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سياسي دوران دكتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملي شدن صنعت‏نفت شركت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداري از نهضت‏ملي ايران در كشمكش‏هاي مرگ و حيات اين دوره بود. بعد از كودتاي ننگين 28 مرداد و سقوط حكومت دكتر مصدق،‌ به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سخت‏ترين مبارزه‏ها و مسئوليت‏هاي او عليه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ايران، بدون خستگي و با همه قدرت خود، عليه نظام طاغوتي شاه جنگيد و خطرناك‏ترين مأموريت‏ها را در سخت‏‏ترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد. در امريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين‏بار انجمن اسلامي دانشجويان امريكا را پايه‏ريزي كرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در امريكا به شمار مي‏رفت كه به دليل اين فعاليت‏ها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي‏شود. پس از قيام خونين 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان به رهبري امام‏خميني(س) دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت‏ساز مي‏زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب مي‏كند و به همراه بعضي از دوستان مؤمن و هم‏فكر، رهسپار مصر مي‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترين دوره‏هاي چريكي و جنگ‏هاي پارتيزاني را مي‏آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مي‏شود و فوراً مسئوليت تعليم چريكي مبارزان ايراني به عهدة او گذارده مي‏شود. بعد از وفات عبدالناصر، ايجاد پايگاه چريكي مستقل، براي تعليم مبارزان ايراني، ضرورت پيدا مي‏كند و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان مي‏شود تا چنين پايگاهي را تأسيس كند. او به كمك امام موسي‏صدر، رهبر شيعيان لبنان، حركت محرومين و سپس جناح نظامي آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مباني اسلامي پي‏ريزي نموده كه در ميان توطئه‏ها و دشمني‏هاي چپ و راست، با تكيه بر ايمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستين اسلام انقلابي را پياده مي‏كند دكتر چمران با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز مي‏گردد. همه تجربيات انقلابي و علمي خود را در خدمت انقلاب مي‏گذارد؛ خاموش و آرام ولي فعالانه و قاطعانه به سازندگي مي‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربيت اولين گروه‏هاي پاسداران انقلاب در سعدآباد مي‏كند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزير در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر مي‏اندازد تا سريع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله كردستان را فيصله دهد تا اينكه بالاخره در قضية فراموش ناشدني «پاوه» قدرت ايمان و ارادة آهينن و شجاعت و فداكاري او بر همگان ثابت مي‏گردد.

هجدهم 9 1390

زبان اصلي مردم تهران و استان تهران، فارسي است. اما در بعضي نقاط زبان هاي محلي نيز ديده مي شود كه در مجموع از لهجه هاي فارسي محسوب مي شوند. به طور كلي زبان و گويش هاي ديگري مانند آذري، گيلكي، لري، مازندراني نيز به دليل مهاجرت ها به آن افزوده شده است.

اشتهارد و كرج:

اهالي اشتهارد خود را از طايفه «تات» يا «ترك» مي دانند. تات ها به گويش محلي و تركها به گونه اي از ترك آذري تكلم مي كنند. مردم برخي روستاها مانند پلنگ آباد و جار به هر دو زبان سخن مي گويند.

تهران و ري:

ساكنان تهران قديم قبل از پايتخت شدن مانند روستانشينان كنوني شميران و آبادي هاي مجاور سخن مي گفتند. اما شهر تهران لهجه خود را از دست داد و لهجه فعلي آن تركيبي از انواع لهجه هاي ايراني است. زبان محله «چال ميدان» در محاوره، لحن والفاظ خاصي داشت كه به غني سازي فرهنگ عامه كمك مي كرد. اين لحن هنوز در گوشه كنار اين محله به گوش مي رسد. در زبان محاوره اي تهران طبقات اجتماعي نقش مهمي داشته اند و هر قشري لحن زبان خاص خود را داشته است.

دماوند:

گويش منطقه دماوند را مي توان در شمار گويش هاي اصيل ايراني قرارداد. لهجه اين منطقه به دو دسته تقسيم مي شود: تاتي و لهجه ها و گويش هاي غيرتاتي.

شميران (قصران ):

زبان عمومي قصران لهجه اي از زبان باستاني پهلوي رازي است، ولي در لهجه ميگون، شهرستانك، لالون، زاگون، روته، گرمابدر، شمشك و دربندسر، لهجه مازندراني غلبه دارد.

رباط كريم:

چند دسته گويش در اين منطقه به چشم مي خورد: تركي شاهسون در روستاهاي منجيل آباد، آلارد، انجم آباد گويش فارسي در رباط كريم، سلطان آباد، اكبرآباد، سبزدشت، حصارك  نقاط چند زبانه(تركي، لري، تاتي، فارسي)

شهريار:

در شهريار و نقاط روستايي آن به گويش هاي تركي، لري، كردي، فارسي، تكلم مي شود. برخي نقاط ترك زبانند و خود را از اعقاب شاهسون هاي آذربايجان مي دانند.

ورامين:

چند گويش در اين منطقه وجود دارد. از جمله ايل دماوند كه به لري تكلم مي كنند.

هجدهم 9 1390

پوشاك مردانه

سرپوش ها:

شامل كلاه نمدي كه كلاه لبه كوتاهي شبيه عرقچين است. كلاه حسن بيگي كه لبه اي بلندتر دارد، كلاه نيمچه بختياري، كلاه فراشي، كلاه بختياري كه قسمت بالاي آن پهن و هر چه به دهانه مي رسيد جمع مي شد، كلاه تخم مرغي كه شبيه نصف تخم مرغ بود، كلاه پوستي، كلاه مقوايي، كلاه پهلوي، شال.

تن پوش ها:

شامل پيراهن، شلوار، قواي مراد بيگي، قواي معمولي، سرداري، پستك.

پوشاك زنان

پوشاك زنان در دوره قاجاريه به شيوه دوره زنديه بود. در اين دوره اغلب براي روبند پارچه سفيد انتخاب مي شد كه بلندي آن در بيشتر مواقع تا زانو نيز مي رسيد. روي روبندو در جلوي چشم ها تكه هاي توري تعبيه مي شود. پاپوش زنانه در دوره قاجاريه با دوره هاي قبل فرقي نداشت و عموماً نعلين و ساغري نوك برگشته استفاده مي شد. طرح گالشي، كفش نرم پاشنه و خط دور كفش، معرف اندازه آن بود. سه خط كوچكترين و هفت خط بزرگترين شماره كفش به شمار مي رفت. از كفش هاي فرنگي دوز زنانه نيز بايد ياد كرد. پيراهن بانوان معمولاً از ململ سفيد بود. ارخالق ها گاه تا ران نيز مي رسيد. اين دامن را پرچين تهيه مي كردند و آن را شليته مي ناميدند. نوعي دامن شلواري هم «تنبان» ناميده مي شد. تنبان شبيه شليته بود با اين تفاوت كه مانند شليته وسط آن باز نبوده و از وسط دو قسمت جلو و عقب به هم دوخته مي شد.

سرپوش:

براي سرپوش نيز چهار قد توري به شكل چهارگوش بريده مي شد. آنگاه به شكل مثلث آنها را تا مي كردند و طوري آن را به سر مي انداختند كه زاويه قايم در پشت سر و دو گوشه ديگر بر روي سينه ها و در زير گلو به هم مي رسيد و به وسيله گره زدن و يا سنجاق آن را بر سر محكم مي كردند.

دسته ها : استان تهران
هجدهم 9 1390

كمربند بازي يك دايره در وسط مي كشند. پنج نفر در دايره مي ايستند و 5 نفر كمربندها را به نحوي در دايره مي گذارند كه سگكها به طرف بيرون باشد. افرادي كه بيرون دايره ايستاده اند سعي مي كنند كمربند را از داخل خط بردارند. در اين تلاش اگر كسي كه داخل بود بيرون كشيده شود، كتك مي خورد و مي سوزد. از سوي ديگر كساني كه داخل هستند، افراد بيروني را به داخل مي كشند، كتك مي زنند و بيرون مي اندازند. وقتي تمام افراد يك گروه بسوزند، آن گروه بازنده محسوب مي شود. در اين مورد اگر يك نفر از افراد بيرون دايره به يكي از افراد داخل دايره لگد بزند، همه افراد آن گروه مي سوزند و بازنده مي شوند.

بازي بارون مي آد جرجر

وقتي باران مي بارد بچه ها تنها يا دسته جمعي به حياط خانه مي روند. زير باران مي ايستند و هر دو دست را صليب وار باز مي كنند. به آسمان نگاه مي كنند و دور خود مي چرخند و مي خوانند:

بارون مي آد جرجر /پشت خونه هاجر /هاجر عروسي داره (كرده) /دم تخروسي داره (كرده) /جارو كنيم بهر تو /پارو كنيم بهر تو /تيغ نرود پاي تو.

بازي جم جمك برگ خزون

براي شروع، به اتفاق آرا يكي از بازيكنان را به عنوان «اوستا» انتخاب مي كنند و همگي دست ها را مشت كرده روي هم مي گذارند و شروع به خواندن اشعار مي كنند: جم جمك برگ خزون /مادرم زينب خاتون /گيس داره قد كمون /از كمون بلند ترك /از شبق مشكي ترك /گيس او شونه مي خواد /شونه فيروزه مي خواد /هاجستم و واجستم /تو حوض نقره جستم /نقره قلمدونم شد /هاجري به قربونم شد.

زماني كه اشعار خوانده مي شود بچه ها دست هاي مشت كرده خود را در جا مي جنبانند. با تمام شدن اشعار بچه ها بايد با زيركي بلافاصله دست هاي خود را كنار بكشند. از خطر گرفتار شدن به دست «اوستا» برهانند . در غير اين صورت بازنده بازي خواهند بود.

برخي ديگر از بازيها عبارتند از:

الك دولك، چوق توپ، گال گالك، يه قل دو قل، دورنا بازي، دوز قلعه.

نوروز

جشن نوروز با آداب و رسوم ويژه اي همراه است:

حاجي فيروز

بر اساس نوشته عبدالله مستوفي، حاجي فيروز با خاك زغال و با دوده بخاري چهره خود را سياه مي كرد و كلاه شيپوري و يا استوانه اي بلند كه از كاغذ يا مقوا بود بر سر مي گذاشت و جامع رنگين چهل تكه كه زنگوله هايي به آن دوخته شده بود، مي پوشيد.

چهارشنبه سوري

در اين روز مردم آتش بازي مي كنند و آش رشته يا به اصطلاح اهالي منطقه دماوند «كته را» مي خورند. در اين روز آتش افروخته مي شود و از روي آن مي پرند و مي خوانند: زردي من از تو –سرخي تواز من.

پنجك يا پنجه

پنج روز آخر سال را كه هوا سرد بود. پنجك يا خمسه مسترقه مي گفتند. خطر يخ زدن محصولات در اين چند روز وجود داشت. از اين رو مردم به كوه مي رفتند و جشن مي گرفتند تا هوا بدتر نشود.

عيد نوروز

در روز عيد مردم به ديد و بازديد مي پردازند و لباس هاي نو و تميز به تن مي كنند. در گذشته بزرگترها به كوچكترها عيدي و تخم مرغ رنگي مي دادند و عموماً شيريني و تنقلاتي چون كشمش، مويز و نقل براي بازديد كنندگان ايام عيد مي آوردند. در روستاها مراسم عيد ديدني از خانه كدخدا يا سالخوردگان و بزرگان شروع مي شد.

سيزده به در

در سيزدهمين روز فروردين، مردم سبزه اي را كه پيش از فرا رسيدن عيد در خانه سبز كرده اند. به صحرا مي برند و آن را به آب روان مي سپارند. غذاي اصلي روز سيزده به در كوكو سبزي است. در اين روز بازي هاي متنوع همراه با اشعار مناسب اجرا مي شود.

تيرما سيزده

در شب 13 تيرماه در آهار مردم هر خانه دور هم جمع مي شوند و به نقل داستان ها و قصه ها مي پردازند و با ديوان حافظ فال مي گيرند. نوجوانان نيز به پشت بام مي روند و دستمالي را به ريسمان مي بندند و به خانه ها مي اندازند تا صاحب خانه كشمش، نخودچي، پول خرد در گوشه دستمال ببندد. در حوزه دماوند و فيروزكوه نيز مراسمي به نام «لال بازي» دارند.

نام گذاري

در شب ششم زايمان وليمه مي دهند و نام گذاري مي كنند. در اين مراسم عده اي از مردان و زنان براي شام دعوت مي شوند. پيش از صرف شام بچه را بيرون مي آورند و در بغل ريش سفيد مجلس مي گذارند و از او مي خواهند براي نوزاد نامي برگزيند. آنگاه ريش سفيد چند اسم روي كاغذ نوشته و آنها را لاي قرآن مي گذارد و اذان به گوش راست و اقامه به گوش چپ نوزاد مي خواند. به دنبال آن يكي از كاغذها را از لاي قرآن بيرون مي آورد. او اسم را مي خواند و بقيه براي تاييد صلوات مي فرستند.

آش دنداني

وقتي نوزاد شروع به درآوردن دندان مي كند براي او آش دندوني درست مي كنند تا دندان هايش راحت و سبك بيرون آيد.

مكتب خانه

در گذشته مكتب دار ابتدا الفبا و هجي كردن را مي آموخت. پس از آن شاگرد بايد يك كله قند و انعامي از اين نوع براي مكتب دار مي آورد. از ابزارهاي مكتب دار چوب و فلك بود كه در باورها و ضرب المثل هاي عاميانه از چوب و جور استاد فراوان ذكر رفته است. مكتب دار از ميان شاگردان يك نفر را به عنوان خليفه (مبصر) انتخاب مي كرد. وظيفه خليفه اين بود كه امر به جارو كردن مكتب خانه كند، دستور خريد روزانه خانه مكتب دار را صادر كند و هر عيد براي مكتب دار عيدي جمع كند.

چله

مردم شب اول چله يعني شب يلدا را كه طولاني ترين شب سال ناميده مي شود، به شب نشيني و تفريح مي گذارنند و آجيل، هندوانه، گندم برشته، گردو و كشمش مي خورند و فال حافظ مي گيرند.

نذري ها

از سفره هاي نذري كه درتهران مرسوم بوده است، مي توان به موارد زير اشاره كرد:

سفره حضرت رقيه (س):

مهر الزمان نوبان مي نويسد: نذر سفره حضرت رقيه متداول ترين و نيز از ساده ترين سفره هاي نذري است. زمان برگزاري آن دوشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه است و محل آن معمولاً در اماكن متبركه چون امامزاده ها و مساجد است.

آجيل مشكل گشا:

اين آجيل عبارت از توت خشك، نخودچي، فندق، پسته، نقل، كشمش و بادام است كه براي رفع گرفتاري ها و مشكلات نذر مي كنند.

مولودي خواني: يكي از مراسم زنانه پرطرف دار مولودي خواني است.

ماه محرم

يكي از نشانه هاي عزاداري براي سيدالشهدا اجراي مراسم تعزيه است. تعزيه در آغاز ساده برگزار مي شد و منظور از آن بيان احوال و مصايب خاندان اباعبدالله و واقعه غم انگيز كربلا بود. تعزيه خواني در زمان ناصرالدين شاه با ساخت تكيه دولت به وسيله معير الممالك به اوج خود رسيد.

مذهب:

منطقه تاريخي ري به علت موقعيت خاص جغرافيايي، محل برخورد انديشه ها و عقايد و باورهاي گوناگون مذهبي بوده است، زيرا با قرار داشتن در مسير جاده ابريشم كه شرقي ترين تا غربي ترين نقطه جهان آن روزگار را به هم پيوند مي داد، هر نوع ديانتي از اين ديار گذر مي كرد و در نتيجه، ناآشنايي و بيگانگي پديد نمي آمد. آثار پيدا شده از عهد قديم در ري و پهنه تهران بزرگ و نيز نوشته هاي مورخان گذشته نشان دهنده اعتقادات مزداپرستي و زردتشتي گري ساكنان منطقه و آداب و رسوم رايج در ميان آنها است. يهوديان بسياري به دليل اجتماعي و اقتصادي و نيز به سبب قرار گرفتن ري در مسير راه ابريشم در اين شهر سكونت داشته و داراي كنيسه ها و محلات و دكان هاي خاص خود بوند. همچنين نشانه هايي از سكونت مسيحيان و به احتمال نسطوريان در منطقه موجود است. با ظهور اسلام و فتح ري در سال 22 ه.ق اندك اندك مردم منطقه به ديانت اسلام گرايش يافتند و از همان آغاز با پيدايش فرق و مذاهب گوناگون در اسلام، شيعه و سني در كنار هم زندگي كرده اند. مذهب منطقه تاريخي ري به علت موقعيت خاص جغرافيايي، محل برخورد انديشه ها و عقايد و باورهاي گوناگون مذهبي بوده است، زيرا با قرار داشتن در مسير جاده ابريشم كه شرقي ترين تا غربي ترين نقطه جهان آن روزگار را به هم پيوند مي داد، هر نوع ديانتي از اين ديار گذر مي كرد و در نتيجه، ناآشنايي و بيگانگي پديد نمي آمد. آثار پيدا شده از عهد قديم در ري و پهنه تهران بزرگ و نيز نوشته هاي مورخان گذشته نشان دهنده اعتقادات مزداپرستي و زردتشتي گري ساكنان منطقه و آداب و رسوم رايج در ميان آنها است. يهوديان بسياري به دليل اجتماعي و اقتصادي و نيز به سبب قرار گرفتن ري در مسير راه ابريشم در اين شهر سكونت داشته و داراي كنيسه ها و محلات و دكان هاي خاص خود بوند. همچنين نشانه هايي از سكونت مسيحيان و به احتمال نسطوريان در منطقه موجود است. با ظهور اسلام و فتح ري در سال 22 ه.ق اندك اندك مردم منطقه به ديانت اسلام گرايش يافتند و از همان آغاز با پيدايش فرق و مذاهب گوناگون در اسلام، شيعه و سني در كنار هم زندگي كرده اند.

نژاد:

تمدن هايي كه در حوزه استان تهران از ديرباز وجود داشته اند نشانه هايي از سكونت و پيدايش تمدن هاي اين منطقه رانشان مي دهند. در اين ميان «چشمه علي» ري كه مربوط به 6200 سال قبل است، از اهميت ويژه اي برخوردار است. گروهي كه بيش از 6000 سال پيش در اين حوزه ساكن بودند از اولين اقوام و نژادهاي بومي منطقه محسوب مي شوند. تمدني كه توسط اين اقوام در چشمه علي ري متولد شد و رشد كرد بسيار قدرتمند بود و با نفوذ به خارج از حوزه چشمه علي مانند ساكنان تپه سيلك، قره تپه شهريار، موشلان تپه اسماعيل آباد، تپه حصار دامغان و تپه آنو و نمازگاه در تركستان و شرق ايران تا بلوچستان، كم كم توانست بر ديگر اقوام تاثير گذارد و آنها را جذب قدرت و عظمت خود نمايد. اين گروه از ساكنان اوليه و اصلي استان تهران به شمار مي روند كه بعدها به شكل هاي گوناگون در تپه دروس، قيطريه و بسياري از نقاط استان تهران پراكنده شدند.

دسته ها : استان تهران
هجدهم 9 1390
X