معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1000285
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

موقعيت جغرافيايي شهرستان سوادكوه:شهرستان سوادكوه در مركز استان مازندران با مساحت 2078 كيلومتر مربع و به مختصات 23 / 36 حداكثر عرض شمالي و 49 / 35 حداقل عرض شمالي و 14 / 53 حداكثر طول شرقي و 39 / 52 حداقل طول شرقي از شمال به شهرستان قائم شهر از غرب به شهرستان بابل از جنوب به شهرستان فيروزكوه و استان تهران از شرق به بخش دودانگه شهرستان ساري و از جنوب شرق به شهرستان شهميرزاد و استان سمنان منتهي مي شود. سوادكوه داراي دو بخش مركزي و شيرگاه و چهار شهر پل سفيد ، زيرآب ، آلاشت ، شيرگاه و شش دهستان لفور،كسيليان ، شرق و غرب شيرگاه ، سرخ كلا ،راستوپي و ولوپي و تعداد 176 روستا مي باشد( تصوير1 ).
دهستان لفـــور:
دهستان لفور در 30 كيلومتري جنوب غرب شهر شيرگاه قرار گرفته است و از شمال به دهستان شرق و غرب شيرگاه ، از شرق به دهستان سرخ كلا ، از جنوب به دهستان ولوپي و شهرآلاشت و از غرب به شهرستان بابل محدود مي شود . لفور داراي 29 روستا مي باشد كه از اين تعداد ،10 روستا به دليل احداث سد البرز خالي از سكنه و يا در حال تخليه مي باشند.اين منطقه در كوهپايه هاي شمالي و پوشيده از جنگل البرز مركزي قرار گرفته است و ارتفاع آن از سطح دريا بين350 تا 1000 متر مي باشد و تمامي روستاهاي منطقه لفور در حاشيه سه رودخانه آذررود، كارسنگ رود و گالش رود ( اسكليم رود) شكل گرفته اند و از به هم پيوستن اين سه رود و رودخانه بابلك رودخانه بابل شكل مي گيرد(تصوير2و3). گورستان عصر آهن لفورك : اين محوطه در كنار روستاي متروكه لفورك و در مركز دهستان لفورك به مختصات 7/11 13 36 : N و 5/34 48 052 : E و ارتفاع 302 متر از سطح آب هاي آزاد قرار دارد(تصوير4) . گورستان مشرف بر دو دره آذر رود و كار سنگ مي باشد و از جانب شمال ، جنوب و شرق به جاده شوسه روستاي اسپوكلا و لفورك منتهي مي شود. در بررسي هاي سطحي منطقه در برش جاده پايين دست گورستان تعدد زيادي سفال عصر آهن بدست آمده در كنار آن يك چاله حفاري غير مجاز ديده مي شد كه پس از بررسي درون چاله حفاري يك ظرف سفالي از نوع ظروف تدفيني عصر آهن بدست آمد و اين موضوع نظر هيات را مبني بر وجود يك گورستان در اين محل جلب كرد . در نتيجه در شيب شرقي روستاي لفورك ترانشه ايي ايجاد گرديد. ولي پس از مدتي كاوش و در نتيجه دست نيافتن هيات به هدف مورد نظر و رسيدن به خاك بكر و حتي نزديك به 150 سانتيمتركاوش در خاك بكر هيات به اين نتيجه رسيد كه اين محل در حقيقت نهشته هاي باستاني است و مواد فرهنگي بدست آمده در لايه خاك نباتي ترانشه كه 100 تا 150 سانتيمتر قطر داشت(تصوير5) متعلق به گورستاني در قسمت بالا دست ترانشه و احتمالاً در راس تپه مي باشد كه بر اثر فرسايش و شسته شدن خاك در شيب تپه قرار گرفته است . لذا هيات گمانه اي به ابعاد 2×2 متر در راس تپه ايجاد نمود كه به گوري متعلق به عصر آهن دست يافت . در نتيجه تمام كاوش در راس تپه لفورك متمركز گرديد كه منجر به كشف يك گورستان متعلق عصر آهن III گرديد(نقشه1) . طي 20 روز كاوش در گورستان لفورك 15 تدفين بدست آمد كه همگي متعلق به اواخر عصر آهنIII مي باشد. قبور در عمق 50 تا 180 سانتيمتري از نقطه ثابت قرار گرفته بود ولي فاصله آنها تا سطح زمين به علت فرسايش شديد خاك در اين منطقه بسيار كم بوده است به طوري كه عمق گورها از سطح زمين بيشتر از 40 سانتيمتر نبود. و حتي 2 گور در عمق حدود 5 تا10 cm از سطح زمين بدست آمد. جهت اين تدفين ها براي كودكان شمالي - جنوبي و در بزرگسالان به جز يك مورد همگي شمال شرقي - جنوب غربي بوده است. نوع تدفين ها نيز به صورت تاق باز و خوابيده به پهلوي راست و چپ بوده است(تصوير6). 3 نوع گور در اين گورستان مورد شناسايي قرار گرفت كه شامل گورهايي از نوع چاله اي ساده مي باشد كه تدفين در آن به صورت تاق باز يا جمع شده قرار داشته است. نوع ديگر تدفين در اين گورستان شامل 3 گور مي باشد كه در ساخت آنها از قطعات ضخيم سفال در ديواره گورها ويا روي آنها استفاده شده است. در اين ميان نكته اي كه جلب توجه مي كند اينكه صاحبان گورها در اين گورستان همگي از نوع دوليكوسفال بوده اند ولي صاحبان سه گور ياد شده از نوع هايپردوليكوسفال يا فوق سردراز بوده اند. ترانشهAZ . 65 گور شماره 1 : اين تدفين در عمق 80 سانتيمتر از نقطه ثابت اندازه گيريABM3 و 20 سانتيمتري از سطح ترانشه بدست آمد . تدفين متعلق به زني بزرگسال است كه به صورت تاق باز با پاهاي كشيده در جهت شمال شرقي- جنوب غربي و صورت رو به جنوب شرقي دفن شده است . دستهاي متوفي بر روي لگن و مچ پاها بر روي يكديگر قرار گرفته اند و سر تدفين نسبت به بدن كمي بالاتر قرار گرفته است . از ويژگي هاي اين تدفين مهار كردن ديواره گور با استفاده قطعات ضخيم و بزرگ سفال مي باشد . نوع ساخت اين گور به اين صورت مي باشد كه پس از حفر زمين ديواره گور را با قطعات سفالين به ضخامت 3 سانتيمتر و در ابعاد 30×30 و 30×20 سانتيمتر كه كمي داراي انحنا مي باشد پوشانده اند . در يكي از اضلاع طولي گور كه نسبتاً سالم تر باقي مانده بود 6 قطعه سفالي شناسايي گرديد كه در كنار يكديگر قرار گرفته بودند . در نتيجه با اين عمل يك چهار چوب سفالين در چهار طرف داخل گور تشكيل داده تا از فرو رفتن و تخريب گور جلوگيري كنند . طول گور 185 سانتيمتر و عرض آن در قسمت بالا 40 و در پايين 70 سانتيمتر است (تصوير8الي14) عمق اين چهار چوب سفالين 40 سانتيمتر و فاقد كف بوده است. بدين معني كه كف گور فاقد قطعات سفالين بوده است . در زير پاي تدفين نيز يك ظرف سفالين از نوع آشپزخانه قرار داشت و درون ظرف نيز بقاياي استخوان هاي يك پرنده كوچك بدست آمد . اشياء زينتي اين تدفين فقط شامل دو گوشواره مفرعي كه در گوشهاي متوفي قرار داشت و يك مهره تزئيني كوچك از جنس خمير شيشه بود كه بر روي اسكلت قرار گرفته بود و احتمالاً بخشي از تزئينات لباس وي بوده است در مورد پوشش روي گور نيز مي توان گفت با توجه به فراواني چوب در اين ناحيه احتمالاً روي اين گور را با چوب پوشانده بوده اند و سپس بر روي چوب خاك ريخته و تدفين را انجام داده اند . بر اساس مطالعات انجام شده توسط انسان شناس هيات اين متعلق به فردي مونث با سن بين 50 الي 55 ساله و از نوع هايپردوليكوسفال بوده است.با توجه به منحصربه فرد بودن اين تدفين و سن صاحب گور كه در آن دوران نسبتاً مسن محسوب مي گرديد مي توان گفت اين زن احتمالاً از جايگاه اجتماعي خوبي در جامعه خود برخوردار بوده است.ترانشهBA . 66 گور شماره 3 : اين گور در عمق 140 سانتيمتري از نقطه ثابت قرا گرفته بود . گور از نوع چاله اي و مانند گور شماره 1 ترانشه AZ.65 با استفاده از قطعات بزرگ و ضخيم سفال ديواره گور استحكام بخشي نموده شده بود ، در اين گور فقط ديواره شمالي به اين صورت بوده است ولي در گور شماره 1 ترانشه AZ.65 هر چهار ديواره داخل گور استحكام بخشي شده بود . اسكلت متعلق به فردي مذكر بين 40 الي 45 ساله و با جثه متوسط و جمجمه كشيده كه در جهت شمال شرقي - جنوب غربي و بر روي شانه چپ قرار گرفته و صورت نيز رو به جنوب قرار گرفته بوده است. دست هاي وي كشيده و در امتداد قفسه سينه و متصل به آن بوده است، پنجه ها بر روي لگن قرار داشته و لگن بر اثر فشارهاي وارده برگشته و به صورت تاق باز درآمده است . پاها جفت و كشيده مي باشد . بر روي جمجمه آثار ضربه هاي شديد يك شي تيز و برنده و چندين شكستگي كهنه ديده مي شود كه احتملاً حكايت از به قتل رسيدن اين فرد مي باشد. اين گور از نظر اشيا غني ترين تدفين در گورستان لفورك محسوب مي گردد . اشيا شامل يك ظرف سفالين با دو دسته عمودي و كوهاندار بوده كه در جلوي دهان متوفي قرار داشته است. يك رشته گردن بند با مهره هاي شياردار سنگ صابون و طلا، مهره هايي از جنس سنگ آهگ و خمير شيشه ، دو عدد پلاك آهني بر روي مچ دست ها كه به شدت اكسيد شده و احتمالاً به صورت پلاك بوده اند، يك عدد زنگوله مفرعي و يك عدد دوك سنگي شياردار. در پايان بايد به اين نكته اشاره كرد صاحب گور بيشترين اشيا تزئيني را به همراه داشته و گور او نيز بوسيله قطعات سفالين استحكام بخشي شده بود و با توجه به آثار برجاي مانده بر روي جمجمه احتمالاً اين فرد به قتل رسيده است.طول گور 183×70 سانتيمتر مي باشد(تصوير15الي21). ترانشه AY . 67گور شماره 1 : اين گور در عمق 180 سانتيمتري از نقطه ثابت اندازه گيري و 10 سانتيمتري از سطح ترانشه بدست آمده تنها جمجمه اين تدفين در ترانشه AY.66 قرار داشت و با توجه به اينكه اين گور در آخرين روز كاوش بدست آمد لذا گمانه اي الحاقي به ابعاد 5/1 × 5/1 متر در شبكه AY.67 ايجاد گرديد تا گور به طور كامل مشخص گردد . اين گور متعلق به زني در حدود 30 الي 35 ساله مي باشد . كه در جهت شمال شرقي - جنوب غربي و به صورت تاق باز دفن شده است . در بالاي سر اين تدفين بقاياي يك ظرف سفالي دهان گشاد قرا گرفته بود كه داخل آن قطعات متعددي از استخوان حيوان و چندين قطعه اكسيد شده مفرغي با كاربرد نامشخص بدست آمد. از ويژگي هاي بارز اين تدفين كه آن را نسبت به ديگر تدفين هاي اين گورستان متمايز مي كند استفاده از قطعات بزرگ سفالين جهت پوشش بر روي متوفي مي باشد. در دو نمونه ديگر از تدفين هاي اين گورستان موجوديت قطعات سفالين جهت استحكام ديواره گورها به اثبات رسيده بود ولي در مورد اين تدفين قطعات بزرگ سفالي در ديواره گور بكار نرفته بود بلكه پس از حفر گور به صورت چاله اي اين قطعات سفالين را دقيقاً بر روي جسد قرار داده اند و پس از آن روي گور با خاك پوشيده شده است. به طوري كه پس از دست يابي به گور تنها قسمت كوچكي از جمجمه از زير اين پوشش سفالي مشخص بود و تنها پس از برداشتن تمامي آنها اسكلت كاملا مشخص گرديد قسمتي از اين گور به علت حفر يك چاله در دوره هاي بعد از ميان رفته است به صورتي كه تدفين از قسمت ساق پا به پايين فاقد استخوان بود كه با توجه به تغيير رنگ خاك به صورت مدور در اين قسمت و بدست آمدن قسمتي از كف يك ظرف قرمز رنگ عصر آهنIII كه احتمالاً از اشيا متعلق به گور بوده است اين نظر تقويت مي شود . به همراه اين تدفين اشيايي شامل دو عدد گوشواره مفرغي نيز بدست آمد (تصوير22الي28) . تدفين هاي گورستان لفورك: در گورستان لفورك چندين نوع تدفين مشاهده گرديد كه شامل 33 درصد به صورت تاق باز ، 27 درصد خوابيده به پهلوي راست ، 20 درصد خوابيده به پهلوي چپ و 20 درصد نيز به علت اضطراب و مغشوش شدن نمي توان در مورد آنها اظهارنظر قطعي بيان كرد ولي از سه حالت ذكر شده خارج نمي باشد ( نمودار1) جهت تدفين ها نيز در گورستان لفورك 72 درصد در جهت شمال شرقي - جنوب غربي و 21 درصد در جهت شمالي - جنوبي قرار گرفته بودند كه همگي متعلق كودكان بوده است و 7 درصد تدفين ها نيز در جهت جنوب شرقي - شمال غربي قرار داشته اند (نمودار2) همچنين 47 درصد صاحبان اين گورها بزرگسالان ، 40 درصد متعلق به كودكان و 13 درصد نيز ميانسال بوده اند (نمودار3) و از اين ميان 4 درصد مذكر ، 33 درصد مونث بوده اند . جنسيت 27 درصد از تدفين ها نيز به علت پوسيدگي استخوان ها قابل تشخيص نبوده است ( نمودار4). در پايان نيز بايد اين نكته را خاطر نشان كرد كه اين اقوام فوق سردراز يا از بوميان منطقه بوده و سرگردها بعدها وارد اين منطقه شده و بافت جمعيتي و نژادي را به نفع خود تغيير داده اند ويا اينكه سرگردها كه امروزه نيز اكثريت مردمان ساكن در منطقه لفور و ديگر نقاط شمال ايران را تشكيل مي دهند، بوميان اين منطقه بوده اند و فوق سردرازها اقوام مهاجري بوده اند كه به اين منطقه كوچ كرده و با توجه به نوع تدفين خاص اين گورستان به صورت كلني هايي در كنار سرگردها به حيات خود ادامه داده ولي در تدفين سنت هاي خاص خود را رعايت مي كرده اند كه ثابت كردن اين فرضيه مستلزم مطالعات طولاني انسان شناسي و كاوش هاي ديگري در ديگر گورستان هاي اين دوره در منطقه مي باشد. و گورستان لفورك از نظر نوع تدفين و مطالعات انسان شناسي مي تواند به عنوان محوطه اي شاخص و مهم در مازندران مركزي مورد نظر قرار گيرد. اين محوطه در پايان سال 1385 و آبگيري سد البرز به زير آب خواهد رفت.

نوزدهم 8 1390

طبيعتي كه امروز در اختيار ماست بجا مانده از دوران هاي مختلف زمين شناسي و تحول اكولوژيكي در مناطق رويشي و اقليمي متنوع ايران مي باشد. بدون ترديد، روند تخريب منابع طبيعي با گسترش تكنولوژي به شدت بالا گرفته، با توجه به گرم شدن تدريجي هوا ( افزايش گازهاي گلخانه اي) زيست در كره خاكي بامشكلاتي روبرو گرديده است. از آنجا كشور ايران جزء مناطق خشك كره زمين محسوب مي شود و بلاياي طبيعي و فرسايش هاي آبي- بادي از جمله خطراتي هستند كه آثار طبيعي ما را همواره تهديد مي كنند؛ حفظ چرخه زيستي، حفاظت از منابع طبيعي، تعديل و احياي آثار طبيعي از ضرورياتي است كه مي بايست بدان پرداخت.

استان خراسان شمالي با توجه به موقعيت جغرافيايي و انواع اقليم آب و هوايي و طبق نظر كارشناسان از معدود استانهايي مي باشد كه به لحاظ داشتن انواع آثار طبيعي و شاخص از جايگاه خاصي برخوردار است. وجود انواع درختان كهنسال، درهها، چشمه، غار و ... موجب شده است تا قدمت و اهميت طبيعت اين استان به لحاظ زيبايي و ژنتيكي مورد توجه قرار گيرد.بنابراين باتوجه به قدمت و اهميت حفاظت و صيانت از اين آثار طبيعي،لزوم ثبت آنها در فهرست آثار ملي ضروري به نظر ميرسد چرا كه تا كنون بدليل عدم توجه به آثار طبيعي كشور،شاهد از بين رفتن و نابودي آنها بوده ايم،بنابراين ثبت اين آثار ميتواند موجبات حمايت از آنها را از طريق جاري نمودن احكام قانوني براي آنها به بار آورد و با اجراي برنامه هاي حفاظتي و مديريتي در جهت معرفي و حفاظت از آنها اقدام نمود.

در اكوسيستمي كه شرايط طبيعي بر آن حكمفرماست برخي از گونه هاي درختان بدلايل اكولوژيكي،ژنتيكي يا فيزيولوژيكي داراي طول عمر بيشتري نسبت به گونه هاي مشابه خود پيدا كرده ، مي توانند زنده مانده و رشد كنند.

درختان داراي دونوع طول عمر هستند كه يكي سن ديرزيستي و ديگري سن كهنسالي مي باشد.

سن ديرزيستي در درختان عبارت است از ميانگين مدت زماني از عمر آنها كه بدون مشكلي از لحاظ درون پوسيدگي به عمر خود ادامه داده و رشد مي كنند.

سن كهنسالي در درختان سني فراتر از سن دير زيستي بوده كه پس از طي آن و شروع درون پوسيدگي در آنها وارد اين سن مي شوند.سن كهنسالي در درختان مختلف با توجه به نوع گونه آنها و شرايط فيزيكي و ژنتيكي در آنها متفاوت مي باشد و تعدادي از درختان طول عمري تا 2 الي 5 برابر سن ديرزيتيشان عمر مي كنند.

دسته ها : خراسان شمالی
نوزدهم 8 1390

نمد مالي: يكي ديگر از صنايع دستي كه قدمتي ديرينه در استان سمنان دارد، نمد مالي است. وضعيت فعلي توليد نمد در استان سمنان از نظر كمي و كيفي بسيار مطلوب است و مراكز توليد نمد در استان، شهرستان سمنان، دامغان و روستاي ابرسيج شاهرود است. مواد اوليه مصرف شده در نمد مالي پشم است كه در اندازه هاي مختلف تهيه مي شود. آنچه در نمد مالي مي توان مشاهده كرد، ذوق و هنر، به همراه تحرك توليد كننده است. توليدات اين زحمت كشان علاوه بر استفاده شخصي به روستاهاي شمالي استان و شهرستان مازندران ارسال مي شود.
چاپ قلمكار: چاپ قلمكار، گونه اي از چاپ سنتي روي پارچه بافته شده است. براي نخستين بار، قلم كار سازان ايراني براي دسترسي به توليد بيشتر و ايجاد هماهنگي و يكنواختي نقش ها، استفاده از مهره هاي چوبي را جايگزين استفاده از قلمو ساخته اند. براي فراهم آوردن امكاناتي به منظور استفاده مردم، قلم كار را كه در گذشته فقط براي روي پارچه هاي پشمي و ابريشمي انجام پذير بود بر انواع پارچه از قبيل متقال، كتان، چلوار و كرباس انجام دادند. در حال حاضر چاپ قلم كار به وسيله قالب هاي چوبيني كه داراي نقوش برجسته است انجام مي شود. در حقيقت ركن اصلي قلمكار سازي را قالب سازي تشكيل مي دهد كه معمولاً توسط افرادي كه حرفه و تخصصشان قالب تراشي است به تفكيك رنگ و حداكثر در چهاررنگ روي چوب هاي گلابي و زالزالك تراشيده مي شود گروهي از هنرمندان در رشته هايي چون ريشه تابي كه پارچه زير ساخت قلمكار را آماده مي سازند يا صحرا كاري كه كارهاي رنگرزي، سفيد گري، بخار و شستشوي پارچه هاي قلمكار را به عهده دارد به فعاليت مشغولند. مهمترين مركز اين صنعت در استان در شهرستان دامغان قرار دارد كه ماهانه مقادير هنگفتي انواع روميزي، پرده، سفره و ساير محصولات قلمكار توليد و براي صدور به خارج از كشور آماده مي كند.
سفالگري و سراميك: سفالگري از مهمترين و قديمي ترين دست ساخته هاي بشر است. آثار سفالي برخلاف آثار يافته شده فلزي، چوبين در زير خاك فاسد نمي شود و به خاطر اين حالت استثنائي، به اطلاعات گويا درباره آن مي توان پي برد. صنعت سفالگري در استان سمنان از پيشينه معتبر برخوردار است . به طوري كه دكتر اريك اشميد هنگام حفاري در اطراف دامغان اميدوار به كشف شهر افسانه اي هكاتوم پليس يا شهر صد دروازه بود ، اگرچه موفق به كشف بقاياي شهر مورد نظرش نشد ، ولي به مجموعه اي از بهترين فراورده هاي صنعتگران دو تا سه هزار سال قبل از ميلاد مسيح دست يافت . اين فراورده ها شامل كوزه هاي بزرگ به اشكال هندسي و داراي لعاب قهوه اي روشن و كرم بودند . از آنجا كه زمينه هاي لازم براي صنعت سفالگري در اكثر نقاط استان فراهم بوده، اين صنعت با وجود فراز و نشيبهاي تاريخي، به حيات خويش ادامه داده است كارگاه سفال گري و سفال سازي قان بيگي در شاهرود از اهميتي ويژه برخوردار است.

دستباف ها: مردمان اين سرزمين پارچه هاي مورد نياز خويش را با دست هاي هنر آفرين خود تهيه مي كردند كه از نظر تنوع رنگ، نقش، طرح و شيوه هاي بافت شگفت انگيز بود. دستبافي شامل توليد پرده هاي سنتي و هنري و حوله و شال گردن و پارچه هاي متقال زير ساخت قلمكار است كه در استان رايج است. علاوه برآن جاجيم، چادر شب، پلاس و چوفا (چوخا) كه عمدتاً توسط روستائيان و عشاير توليد مي شود، از ديگر صنايع دست باف مردم استان است. ماهانه مقادير قابل توجه اي از اين توليدات به استان هاي ديگر و مراكز ارسال مي شود. شهرستان سمنان به ويژه سرخه،  مهدي شهر، فولاد محله و روستاهاي شهرستان دامغان و روستاهاي بسطام از مراكز توليدات جاجيمچه و دستباف استان به شمار مي روند.

شانزدهم 8 1390

بايزيد بسطامي : از بزرگمردان عرفان و مشايخ صوفيه است كه در شرح احوالش بزرگان و شخصيتهاي بسياري گفته اند و نوشته اند بايزيد بسطامي از رجال قرن دوم و سوم هجري مي باشد. پدرش سروشان از زردشتيان بسطام بود كه بعد به اسلام گرويد. از او نقل است كه مي فرمايد : «از بايزيدي بيرون آمدم چون مار از پوست، پس نگه كردم عاشق و معشوق و عشق يكي ديدم »

شيخ ابوالحسن خرقاني: علي بن جعفر يا علي بن احمد خرقاني يكي از اكابر مشايخ طريقت است. وي به سال 348 هجري و يا به قولي 351 يا 352 در خرقان ديده به جهان گشود و در سال 425 هجري در هفتادو چند سالگي در همان ديار جهان را بدرود حيات گفته است. شيخ در آغاز زندگي به تحصيل علوم دين همت گماشت و در آن سرآمد ديگران شد و سپس به طريقت تصوف تمايل كرد و با مجاهدت به مقاماتي شايان دست يافت. در حكايات آمده است كه شيخ ابو سعيد ابوالخير عارف مشهور و شيخ الرئيس ابن سينا فيلسوف نامي، گويند: سلطان محمود غزنوي به ديدار شيخ شتافته و از محضر وي كسب فيض نموده است. از شاگردان ممتاز و مشهور شيخ ابوالحسن خرقاني، خواجه عبدا... انصاري عارف نامي قرن پنجم هجري است كه ساليان متمادي در خرقان زيسته و از انفاس شيخ بهره ها جسته است. آرامگاه وي در كيلومتر 24 جاده شاهرود- آزاد شهر، روستاي قلعه نو خرقان واقع شده است.

منوچهري دامغاني: از شاعران بزرگ قرن پنجم هجري – قمري است. از ويژگيهاي شعر او بكاربردن تشبيهات بكر و بسيار عالي است. يكي ديگر از ابتكارات او در شعر «مسمط» است كه بدون ترديد پيش از او كسي در شعر فارسي چنين سبكي بكار نبرده است.

شيخ حسين مزجي: وي از علما و محققان بزرگ بوده است، تحصيلات خود را در شاهرود آغاز كرد و در مشهد مقدس ادامه داد. سپس براي تكميل مراحل علمي به نجف عزيمت كرد، از محضر استاداني چون ميرزاي شيرازي و آقا سيد حسين اصفهاني بهره برد و به زودي در زمره شاگردان ممتاز آنان قرار گرفت. او پس از تكميل دروس به زادگاهش مراجعت كرد و مدتي به تدريس و تبليغ مشغول گرديد. آنگاه در سال 1325 ه.ش به تهران رفت و در آنجا به تدريس علوم اسلامي بخصوص فقه و اصول پرداخت. فوت وي در سال 134 ه.ش اتفاق افتاده است.
آيت الله حاج شيخ علي شاهرودي (كلامويي) : از انديشمندان و بزرگان نجف بود. براي تحصيل علم از وطن به تهران عزيمت كرد. پس از پنج سال به نجف اشرف رفت. از محضر مرحوم آخوند خراساني كسب فيض نمود و پس از اخذ درجه اجتهاد در كربلا حوزه درسي تشكيل داد. او در مدت 15 سال شاگردان بسياري تربيت كرد. وفات وي از بيستم ربيع الثاني 1351 ه.ق در 63 سالگي اتفاق افتاد. توضيح المسائل رساله علميه فارسي و شرح بر عروة الوثقي از آثار علمي او است.

آيت الله العظمي حاج سيد محمود شاهرودي:مرجع بزرگ شيعيان حضرت آيت الله العظمي شاهرودي در سال 1293 ه.ق در روستاي قلعه آقا عبد الله، از توابع شهر بسطام در خانواده اي اصيل و مذهبي، قدم به عرصه گيتي نهاد. وي خواندن و نوشتن را در زادگاهش آموخت و به خاطر علاقه وافر به كسب علوم و معارف اسلامي، وارد حوزه علميه بسطام گرديد. علوم مقدماتي را نزد عالم فرزانه فاضل بسطامي فرا گرفت. سپس به حوزه علميه بيد آباد شاهرود رفته، و از محضر مرحوم مدرس و اساتيد ديگري استفاده كرد. او پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي در حوزه علميه بسطام و شاهرود به مشهد مقدس عزيمت كرد وي با تلاش فراوان در 35 سالگي به مدارج عالي علمي دست يافت و با اخذ درجه اجتهاد به توصيه آيت الله ملا محمد كاظم خراساني راهي نجف اشرف گرديد.

ابن يمين فريومدي : از نامدارترين شاعران قطعه سراي زبان فارسي است و هنر وي بكار بردن مضامين اخلاقي و اجتماعي در قطعات شيرين و دل انگيز است. وي در سال 685 يا 686 ه – ق ديده به جهان گشود و در سال 769 ه – ق چشم از جهان فرو بست. او مسلمان و شيعي مذهب بود و نسبت به حضرت مولي الموحدين اظهار ارادت و علاقه اي خاص داشت.

فروغي بسطامي : وي از بزرگان بسطام بود و يكي از بزرگترين غزل سرايان عصر اخير به شمار مي آيد. تاريخ تولد او را 1213 ه – ق در دوره قاجار مي دانند. در غزل هاي او موجي از احساس عميق شاعرانه به چشم مي خورد.

شيخ علاء الدوله سمناني: اين عارف مشهور و نامي ايراني در سال 659 ه – ق در بيابانك سمنان ولادت يافت و در دوم ماه رجب سال 736 ه – ق در صوفي آباد سمنان چشم از جهان فرو بست و همان جا مدفون است. كتابهاي بسياري در فقه و حديث و لغت و ادب از او به جاي مانده است.

شانزدهم 8 1390

چشمه قلقل: چشمه ديدني و خاطره انگيز قلقل در 60 كيلومتري شمال غربي شهرستان دامغان واقع گرديده است. براي رفتن به اين چشمه با صفا ابتدا روستاهاي كوهستاني صح، دروا، تويه و دهخدا را طي نموده سپس جاده حاشيه دفتر مخابراتي روستاي دهخدا را 1/5 كيلومتر به طرف شمال غربي پيموده تا به محل چشمه برسيد چشمه در ميان يك تنگه كوچك اما سر سبز و زيبا واقع شده است . آب چشمه از انتهاي شكاف 7 متري يك كوه سنگي قلقل كنان مي جوشد و خارج مي شود. آب اين چشمه سرد و خوشگوار مي باشد و چون در بالاترين نقطه منطقه تويه دروار واقع شده است. 
چشمه هاي آب معدني باداب سورت: مجموعه زيبا و ديدني چشمه هاي آب معدني باداب سورت كه از شگفت انگيز ترين شاهكارهاي طبيعت است در 68 كيلومتري شمال دامغان و 7كيلومتري غرب روستاي بادله واقع شده است. چشمه هاي اسرار انگيز سورت مشتمل بر دو چشمه با آب هاي كاملاً متفاوت از لحاظ رنگ، بو و مزه مي باشند. يكي از چشمه ها داراي آبي بسيار شور مي باشد كه براي درمان درد هاي كمر و پا و روماتيسم و پوستي سودمند است و چشمه ديگر كه در مجاورت اين چشمه قرار دارد داراي آبي به رنگ نارنجي و مزه كمي ترش است كه بصورت دائمي و تشتي مي باشد. آب هاي رسوبي اين دو چشمه در مسير جريان خود از بالاي كوه به پائيين طي هزاران سال دهها حوضچه كوچك بسيار زيبائي در رنگ هاي نارنجي و زرد و قرمز و در اندازههاي مختلف ايجاد كرده اند.

چشمه هفت رنگ مجن: از توابع شهرستان شاهرود كه در نوع خود كم نظير است، از نوع چشمه هاي گوگردي است كه در ۲۵كيلومتري شمال شاهرود در ميان شكاف دره هاي دامنه قله ۴۰۰۰متري شاهوار واقع شده كه اين دره در ادامه به دو دره كوچكتر تقسيم مي شود. در يكي از اين دره هاي آب سفيد چشمه جاري است كه آشاميدني است و در دره ي ديگر چشمه هاي رنگي قرار دارد اين چشمه هاي رنگي در جداره و كف رودخانه تابلوهاي نقاشي زيبايي را خلق مي كند كه چشمان هر بيننده اي را محسور زيبايي خود مي نمايد. قبل از رسيدن به اين چشمه هاي معدني بوي خاصي در منطقه به مشام مي رسد. از يكي از اين چشمه ها كه از كانسارهاي گوگردي عبور مي كند از فاصله اي دور بوي گوگرد حس مي شود. از آنجايي كه بسياري از مواد معدني از خود گاز و بخار هايي ساطع مي كنند مي توان با آزمايشات نوع آنها را تشخيص داد و به كمك آنها مواد معدني اصلي را شناسايي كرد. در اطراف، چشمه هايي در حال جوشش اند كه داراي مواد معدني جيوه دار بوده و از آنها بخار جيوه بلند مي شود كه به آساني قابل تشخيص است . سرانجام آب اين چشمه ها با رنگ هاي گوناگون در مسير خود با هم تركيب شده و تقريباً آب صابون مانندي را تشكيل مي دهند و با آب سفيد چشمه تلاقي يافته كه هر چقدر از محل دورتر مي شوند رنگ آنها به سفيدي گراييده تا جايي كه جهت استفاده كشاورزي در منطقه گرآب (گرو) اثري از رنگ و بوي آن يافت نمي شود. آب گوگردي اين چشمه ها خاصيت دارويي دارد و در قديم اهالي منطقه جهت بيماري هاي پوستي و استخواني از آب اين چشمه ها جهت درمان استفاده مي نمودند .

شانزدهم 8 1390

منطقه شكار ممنوع تپال: اين منطقه در حاشيه شمال غربي شهر شاهرود واقع شده است. دره هاي طولاني و عميق، صخره هاي بلند و ارتفاعات ممتد و به هم پيوسته از جذابيت هاي آن است. قله بلند يخدان با ۲۹۰۰ متر ارتفاع و دره هاي افسانه اي خانه سوخته و خانه سيد ابهتي از آن جمله است. اهميت اين منطقه در زيست بوم گونه هاي حيات وحش مي باشد. بر اين اساس در گذشته تا كنون به عنوان شكارگاهي معروف شناخته مي شود. زيبايي سنگ ها، صخره ها و فرم زمين شناسي منطقه، وجود چندين قلاده پلنگ، پرندگان كمياب، كبك دري، گله هاي قوچ و ميش و كل و بز اين كوهستان را به ذخيره گاه بسيار پر ارزشي تبديل كرده است.
منطقه حفاظت شده پرور: منطقه حفاظت شده پرور در شمالي ترين نقاط استان سمنان و مرز اين استان با استان مازندران واقع است و داراي سيماي جذاب طبيعي و جلوه هاي زيبا شاهكارهاي خلقت است. كوههاي بلند و صخره هاي پوشيده از درختان، جنگل هاي انبوه،‌ دره هاي سرسبز و چشمه هاي شيرين، رودها و جويبارهاي دائمي كه درجاي جاي منطقه وجود دارد. وجود حيات وحش و رويت آنها از جاده و به لحاظ برخورداري از امكانات اقامتي، منطقه را به يكي از قطب هاي سياحتي و توريستي استان تبديل نموده است .
منطقه حفاظت شده خوارتوران: منطقه حفاظت شده خوارتوران در قسمت جنوب شرقي شاهرود قرار گرفته كه از نظر وسعت مي‌توان آنرا بزرگترين منطقه حفاظت شده ايران ناميد. مساحت آن بيش از يك ميليون هكتار است و حيوانات عمده منطقه عبارتند از: خرگوش، كبك، تيهو، هوبره، تشي، باقرقره، شغال، پلنگ، گرگ و...مي باشد. اهميت اين منطقه به دليل وجود يك نوع گورخر معروف به نام گور خر ايراني مي باشد كه همانگونه كه از اسمش پيداست فقط در ايران يافت مي شود .
منطقه حفاظت شده خوش ييلاق: منطقه حفاظت شده خوش ييلاق در قسمت شمال شرقي شاهرود قرار گرفته و مساحت آن در حدود 156 هكتار مي باشد و حيوانات وحشي اين منطقه نيز عبارتند از آهو، مارال، گورخر، يوزپلنگ، گربه وحشي، قاراك، خر، روباه، گرگ، خرگوش، ايبا، هوبره، قرقاول، تيهو و كبك.

شانزدهم 8 1390

غار شير بند: غار شير بند يكي از زيباترين نمونه هاي غار در ايران است كه در 12 كيلومتري شمال شرقي شهرستان دامغان واقع شده است. براي دسترسي مناسب به اين غار 10 كيلومتر جاده قديم آب بخشان به گردنه بشم را طي نموده تا به مزرعه خوش آب و هواي شير بند برسيد سپس 1/5 كيلومتر جاده اي كه در قسمت شرقي مزرعه است به طرف روستاي جزن ادامه داده و در ادامه جاده فرعي جديد الاحداث سمت چپ خود را 500 متر به طرف شمال مي پيماييد. دهانه غار در كمركش كوهي صخره اي كه از بستر رودخانه 50 متر ارتفاع دارد واقع گرديده است. ساختمان اين غار چون در يك رشته فلات آهكي قرار گرفته است داراي سازندگيهاي فوق العاده شديد مي باشد. مسير اصلي غار به سوي شمال 350 متر امتداد دارد اما شعبه هاي فرعي متعددي به صورت تنگه هاي كوچك و مسدود و غير مسدود از جناح هاي چپ و راست قرار دارند. در اين غار قنديل و ستون هاي زيباي آهكي به رنگ و اندازه هاي مختلف از سقف غار آويزان است زمين شناسان قدمت سنگه و ستونهاي اين كوه و غار را به 136 تا 190 ميليون سال قبل نسبت مي دهند . در ديواره هاي غار در اثر رسوب كربنات كلسيم محلول در آب اشكال بسيار سپيد و زيبايي همانند گچبري هاي كاخ ها و منازل بصورت گل كلمي و اجتماع بلورهاي سوزني شكل مناظر جالب توجه و زيبايي را بوجود آورده است كه از شاهكارهاي آفرينش است.

غار دربند:اين غار در 18 كيلومتري شمال سمنان واقع است و يكي از زيباترين غارهاي ايران به شمار مي رود كه مي توان ستون هاي بلند استالا گميت ر ا در آن ديد. طول اين غار 91 متر و عريض ترين قسمت آن 36 متر و بلندترين نقطه سقف آن به 20 متر مي رسد.

دسته ها : استان سمنان - غار
شانزدهم 8 1390

درياچه سد شيخ حسن جوري: اين درياچه در شش كيلومتري شمال شرقي روستاي فرومد واقع شده است. وجود درياچه در محدوده كويري استان سمنان جايگاه گردشگري ويژه اي مي تواند داشته باشد. در بررسي هاي ميداني و بازديد از درياچه سد،امكان طراحي ويژه در اين محدوده به شكلي مناسب وجود دارد. وجود كوه سنگي كه به شكل سر تمساح داخل آب شده است، جلوه ويژه اي دارد كه مي تواند مورد طراحي قرار گيرد. امكان شنا و نيز ماهي گيري در اين درياچه قابل توجه است.

درياچه سد شهيد شاهچراغي: در 12 كيلومتري شمال شهر دامغان و در كنار تنگه اي موسوم به بز پل و مجاور كوه و چكل شير و بر روي رودخانه چشمه علي بسته شده است. طرح ساختمان سد و انتقال آب رودخانه چشمه علي جهت آبياري قسمتي از اراضي دشت جنوبي شهرستان و نيز كنترل و جلوگيري از سيلابهاي شمالي دامغان و نيز در آينده جهت تأمين كمبود آب آشاميدني شهر دامغان است. اين سد چند منظوره علاوه بر ويژگيهاي بالا آب مورد احتياج زراعي حدود 1500 هكتار از اراضي دشت را كه از نظر كشاورزي فوق العاده مستعد و حاصلخيز مي باشد را نيز تنظيم مي نمايد. اين سد از نوع شني با هسته رسي مي باشد كه ارتفاع آن از كف رودخانه 57 متر و ظرفيت آبگيري آن متر مكعب است طول تاج آن 277 متر و ارتفاع آن از سطح دريا 1500 متر و طول مسير آب پشت سد حدود شش كيلومتر است .

شانزدهم 8 1390

روستاي شهر مجن: واقع در شهرستان شاهرود، بخش بسطام، داراي آب و هواي مناسب و آبشاراست.
روستاي قلعه نوخرقان: شهرستان شاهرود، بخش بسطام، داراي آب و هواي مناسب و مطبوع، همجواري با آرامگاه شيخ ابوالحسن خرقاني، ونيز داراي آثار تاريخي – فرهنگي مي باشد.
روستاي فرومد: شهرستان شاهرود، بخش ميامي، همجوار با آرامگاه ابن يمين فرومدي، جاذبه هاي فرهنگي – تاريخي است.
روستاي ديباج: شهرستان دامغان، بخش مركزي، همجوار مجموعه چشمه علي و داراي آب و هواي مناسب و مطبوع مي باشد.
روستاي رامه و قاليباف: شهرستان گرمسار، بخش آرادان، در منطقه كوهستاني واقع شده، شامل آباديهاي چهارطاق، رامه پايين، رامه بالا، داراي رودخانه دائمي با چشم اندازهاي زيبا، چشمه سارهاي متعدد، باغات و كوچه باغهاي مفرح مي باشد.
روستاي ملاده: شهرستان سمنان، بخش سرخه، همجوار آرامگاه شيخ علاء الدوله سمناني داراي جاذبه هاي تاريخي فرهنگي در ساير روستاهاست.
روستاي دروار: روستاي دروار در انتهاي غربي شهرستان دامغان و در فاصله 45 كيلومتري شهرستان دامغان قرار گرفته است.جمعيت ثابت روستا حدود 1200 نفر و در فصل تابستان تا 2 برابر افزايش مي يابد نشانه هاي باستاني حاكي از ديرينگي اين روستا است. معبد چهل دختر، گورستان زردشتي رمه (زرتشتي رومه) و حمام قديمي آن و كانال زير زميني دريان كه آب شهر صد دروازه را تأمين مي كرده نشانه هاي بازمانده از تمدن قبل از اسلام در دروار است. روستاي دروار در زمان اشكانيان به عنوان دروازه خزر و شكارگاه فرمانروايان اشكاني مستقر در صد دروازه يا هكاتم پليس بوده است. وجود بقاياي قلعه هاي اسماعيلي در منطقه گيو و ديوارهاي سنگي ستبر در ارتفاعات حوالي روستا بعد از اسلام است. تنگه گيو، شمشير بر، منسوب به رست يا به زعم برخي امام علي (ع)، چاه ديو بازمانده تفكر اساطيري كهن در اين روستا است.

روستاي كلاته رودبار: روستاي كلاته رودبار مركز دهستان رودبار از بخش مركزي شهرستان دامغان است. اين روستا 42 كيلومتر از شهر دامغان فاصله دارد و از طريق راههاي ارتباطي آسفالته با استان مازندران مرتبط است. ارتفاع روستا از سطح دريا 2200 متر است. روستاي كلاته رودبار در دامنه كوهستان البرز واقع شده و آب و هواي آن نيز از ويژگي هاي كوهستاني برخوردار است. زمستان هاي سرد و تابستان هاي معتدل باعث شده تا اين روستا و ييلاق آن به يكي از زيباترين روستا هاي استان سمنان تبديل گردد.
روستاي رامه: اين روستا در 50 كيلومتري شمال شهرستان گرمسار واقع گرديده است.قابليت هاي گردشگري و چشم اندازهاي طبيعي منطقه رامه عبارتند از: وجود مرتفع ترين آبشار استان سمنان كه بوميان اطراف منطقه بدان آبشار نبي علي گويند، آبريز هاي متعدد و نماي زيباي گل سنگ ها، قنديل ها در پايين دست و تپه ماهور ها در فوق همراه با روئيت حيات وحش، چشمه هاي جوشان و زلال آب شرين در كنار رود،  وجود درختان وحشي در سراشيبي صخره ها كوهها بخصوص بنه يا پسته وحشي، رويش انواع درختچه ها و گياهان كوهي در تجمعي جامع و چشم نواز.  

شانزدهم 8 1390
X