معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1032967
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

كردهاي كُرمانج خراسان به شيوه ي خراسانيان قديم به رقص «بازي» مي گويند كه اطلاقي باستاني و از ريشه واچيك پهلوي است. هيچ مراسم شادي نيست كه كرمانج ها، پير و جوان، زن و مرد، فقير و غني در آن شركت نكنند. اين رقص ها روايت كوچندگي، تلاش، همياري، يگانگي، كار و كوشش و تصويريست از مردماني كه مرگ را نيز به بازي مي گيرند و نياكان ما را به ياد مي آورند كه آدمي را در خور مهرورزي و شادي مي پنداشتند.

كرمانج ها كه قرن ها پيش از كردستان به شمال خراسان كوچانده شده اند، با آن كه به كردي سخن مي گويند به لحاظ فرهنگي تحت تأثير فرهنگ خراسانيان قرار گرفته اند. بازي هاي كرمانجي چون بازي هاي شرق و مركز خراسان در دايره و دور انجام مي گيرد و جزو رقص هاي زنجيره اي و سلسله اي اند. رقص ها نخست با ريتمي آرام و سنگين آغاز و به مرور تند و تندتر مي شوند . ادوار رقصي بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته مي شود و همواره پس از همهمه و حركت هاي تند، ريتم آهسته مي شود تا بازيگران نفسي و دمي بگيرند.

براي دانلود كامل مقاله كليك كنيد

پنجم 3 1393
« قه‌له‌ند» يا شيربها، قبلا رايج بود و الان به ندرت وجود دارد. هر چند گروهي آن را مذموم مي دانند ولي اين رسم در فرهنگ از يك ديرينگي برخوردار است.
(كريستين سن) اين رسم را بسيار كهن دانسته و مي نويسد:« (در زمان ساسانيان) جواني كه مي خواست ازدواج كند بايستي به والدين عروس مبلغي پول يا نقره يا چيز ديگري پيشكش نمايد.»(3)، ( در عين حال بحث دفاع از اين رسم مطرح نيست بحث رايج بودن آن است) پولي كه به عنوان شيربها گرفته مي شد صرف خريد جهيزيه عروس و لباس دامادي مي شد.
بالاخره در شب شيريني خوري ريش سفيدان و بزرگان، خوانچه اي كه پار چه اي قرمز رويش كشيده شده بود با كنار زدن پارچه، دستمال ابريشمي را مي گشودند و پولي را كه به عنوان شيربها به طرف دختر داده مي شد را مي‌شمردند و بعد به پدر عروس تحويل مي دادند. پدر عروس نيز مبلغي را برمي گرداند تا گذشتي در حق دامادش كرده باشد.
دكتر محمدحسين پاپلي در اين باره مي نويسد « در سال 1358 خورشيدي بين كوچ نشينان خراسان مجموعه پولي كه براي ازدواج يك دختر از پسر مطالبه مي شد مبلغ 450000 ريال بود كه علاوه بر آن، پسر بايد چند راس دام هديه مي‌داد و هزينه هاي مربوط به ازدواج را نيز متقبل مي شد.

در ترانه هاي كردهاي خراسان نيز به موضوع شيربها (قه‌له‌ند) پرداخته شده است.
سه‌ري مه‌يان ده‌كشينم

خه‌وئ له خوه ده‌گه‌رينم

تا قه‌له‌ندئ ته وه‌هه‌ڤ گينم

افسار شتران را مي‌كشم

خواب را از چشمانم دور مي‌كنم

تا شيربهايت را فراهم كنم

پس از شمارش شيربها، دو نفر از بزرگان طرف عروس و داماد در بالاي مجلس مي نشستند و پس از فرستادن صلوات بر محمد و آلش تا يكي از آنان كه داراي كبر سن و تجربه بيشتر بود، دو كله قند را در دست مي گرفت و طوري دو كله قند را بر هم مي زد كه سر دو كله قند مي‌شكست و در فاصله مناسب و يكساني جدا مي شدند

با شكسته شدن كل قند هلهله و شادماني و كف زدن ادامه مي يافت. نخستين كار پس از آن تكه نمودن قندها بود كه تكه هاي بزرگ بين مهمانان تقسيم مي شد و تكه اول به داماد داده مي شد.
نوك قندها را نيز به خانواده عروس و داماد مي دادند تا آن را به يادگار نگهدارند و شيريني و حلاوت آن شب پرخاطره همواره در مقابل ديدگانشان باشد.
بیست و پنجم 2 1393

بخش جلگه شوقان از نظر جغرافيايي در جنوب غربي خراسان شمالي و در فاصله يكصد كيلو متري شمال شرقي شهرستان جاجرم و شصت كيلو متري جنوب غربي شهرستان بجنورد (حد فاصل جاجرم – بجنورد ) قرار گرفته است .

 بر اساس سرشماري سال 1375 آمار جمعيت بخش 12810 نفر مي باشد كه از اين آمار 3180 نفر در مركز بخش و بقيه  جمعيت در روستاهاي سطح بخش را تشكيل مي دهد ساكن هستند .

جلگه ي شوقان وسعتي حدود 800كيلومتر مربع كه بصورت دلتا يي بسيار زيبا بين سه سه رشته كوه آلاداغ  ،سالوك و بهار گسترده شده است و داراي آب و هوائي معتدل كوهستاني و منابع آبي  نسبتاً غني است و از چشمه سارو قنوات بسيار برخوردار ميباشد كه چشم انداز زيبا و بديع به ان بخشيده است .

بخش جلگه ي شوقان از قسمت جنوب با بخش سنخواست و از سمت غرب با بخش مركزي شهرستان جاجرم و در قسمت شمال با شهرستان مانه و سملقان و از شرق با بخش مركزي بجنورد متصل مي شود .

هشتم 2 1393

غذاهاي سنتي استان خراسان شمالي به شرح زير مي باشند:

     آش يارمه

     آش دوغ

     فطير(نان فطير)

هجدهم 9 1390

استان خراسان شمالي از استانهايي است كه زبان و لهجه هاي زيادي در آن متداول است.مردم اين خطه با پراكنش متفاوت با گويشهاي :تركي، فارسي، تاتي، بلوچي، كردي كرمانجي، تركمني، فارسي دري و...ساليان سال با هم ارتباط داشته و دارند.شبيه اين تفاوت گفتاري، تفاوتهايي درمذهب و فرهنگ اهالي نيز ديده مي شود.فارغ از بعضي رفتارهاي اختلاف انگيز با منشاءاستعماري، مردم اين ناحيه ازايران بدون توجه به زبان ُ مذهب و فرهنگ درتعامل بايكديگربوده، در دادوستدها و حتي ازدواج اقوام مختلف مشكلي وجود ندارد. باهمه اينها ازسالهاپيش خطر انقراض بعضي گويشها احساس مي شود.

هجدهم 9 1390

۱۱. تخـته (Tekhtah)

علاوه بر معني معروف به معني قطعه زمين هموار است. به طور نمونه، تخته اركان در سمت راست جادۀ بجنورد - طبر قرار دارد. در ادامه همان مسير، تخته باشقي، تخته حق بيگ و تخته قُلي قرار دارند. باشقي در زبان تركي رايج در برخي نواحي خراسان به معني بقيه و باقي مانده و در تركيه، باشكا به معني مجزا و متفاوت است. تخته حق بيگ به احتمال قوي به لحاظ حقي كه بيگ نسبت به آنجا داشته به نام او نام گذاري شده است. بيگ در تركي به معني بزرگ محل و يا رييس قبيله است. تخته قُلي به نام قلي پدر ليلا مادر بزرگِ پدريِ نوراله شاد دل ناميده شده است.

۱۲.برَكـه (Brakah)

 بركه به معني دوست و رفيق است. در زبان كردي براك و براكه به معني دوست است.

۱۳.كَپلَمه ، كفلمه (Kaflamah)

 نوعي داروي تركيبي گياهي است. در زبان كردي نيز به همين معني است.

۱۴. اَزو  (Azo)

برادر ، داداش. در كردي به معني جوان است كه از واژه عربي عزب- عازب و عازو – آزو ، اخذ شده است. در فارسي باستان – هزو به معني مرد دلير است.

۱۵. بَريكلاّ (Barikallah)

از عربي « بارك الله» به معني : آفرين، آفرين خدا بر تو باد.

۱۶. تيوَر (Tivar)

جاي بلند و استوار. در زبان كردي غرب كشور با همين تلفظ و معني استعمال مي شود. براي ديدن شرح تفصيلي اين نام به فرهنگ نامۀ طبري تأليف نگارنده رجوع فرماييد.

بیست و پنجم 5 1390

كشتي چوخه از ورزشهايي است كه قدمت طولاني در طبر دارد و ياد و خاطره پهلوانان زيادي در ذهن مردم طبر باقي است. پهلواناني همچون حاج باقر باقري كه هنوز هم نشان پهلواني بر جثه تنومند او پيداست. در گذشته اين ورزش باستاني از رونق بيشتري برخوردار بوده  است و حتي پهلواناني از روستاهاي همسايه نيز براي اين نبرد تن به تن به طبر مي آمده اند. از همان قديم اين ورزش تنها در ايام نوروز برگزار مي شده و در روز سيزده بدر به اوج خود مي رسيده است.

سيزده بدر امسال نيز مراسم كشتي چوخه در باغ حاج بتول در لق لق برگزار شد. بنده متاسفانه نتوانستم در اين مراسم شركت كنم و اگر كسي از اين برنامه جالب و باستاني عكس و يا خاطره اي دارد براي من بفرستد تا در وبلاگ قرار دهم.

كشتي امسال با يك حادثه همراه بود. نقدعلي يوسفي هنگام كشتي با حسن عابدي دچار آسيب ديدگي از ناحيه بازو شد. در بتدا تصور شد كه استخوان دستش شكسته است اما چند روز بعد خبر رسيد كه تنها يك در رفتگي ساده بوده است.

(اگر كسي در مورد رخدادهاي كشتي امسال و برندگان نهايي اطلاعاتي دارد لطفا براي من بفرستد).

دوازدهم 5 1390
X