معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 995819
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

به نظر می رسد که ما ایرانیها هیچوقت از طنازی دست بر نداشته ایم و حتی در بدترین شرایط هم به شوخی چیزهایی گفته ایم. بیایید برگردیم به دوران استبداد صغیر. محمدعلیشاه قاجار، مجلس را به توپ بسته، مشروطه خواهان را به بند کشیده و مشروطه را معلق کرده است، و گروهی مشروطه خواه متحصن سفارت عثمانی هستند و گروهی هم در شاه عبدالعظیم بست نشسته اند. در چنین روزهایی ناظم الاسلام کرمانی در تاریخش می نویسد:

"دو روز قبل، شخصی رفته است در سفارتخانه عثمانی و جعبه مملو از مارهای گزنده، همراه برده و آنجا خالی کرده است، و بعد خود را انداخته در حوض و روی فواره ایستاده است و گفته است من دیوانه می باشم! و نیز یک نفر در مسجد حضرت عبدالعظیم، دو مار از بالای سقف انداخته است در بین متحصنین، به قول جناب آقا یحیی: توپیدیم، تفنگیدیم، به ایران ماریدیم." ...توجه دارید که "ماریدن" با "ری.." قرابت صوتی دارد!! و شاید بد نباشد بدانید که این آقا یحیی، وکیل ملاکین کرمان در مجلس اول و از دوستان ناظم الاسلام بوده است.    

منابع و توضیحات: "تاریخ بیداری ایرانیان" نوشته: ن. الف. کرمانی. [بازنشر این مطلب با ذکر نام متزنبام و لینک آن آزاد است]


دسته ها :
دوم 11 1393
X