معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 996468
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

گاه شماري طبري

تير(1) ، نام چهارمين ماه سال در تقويمهاي مختلف ايراني از جمله تقويم فعلي ، نيز نام سيزدهمين روز هر ماه در پاره اي از ديگر تقويمهاي رايج ايران . اين واژه از واژة اوستايي taria §tis مشتق شده (اوشيدري ، ذيل «تيشتر») و براي آن حالتهاي ريشه شناختي و نيز معاني متعددي فرض شده است (براي آگاهي از صورت هاي متعدد فرضي ريشه شناسانه و نيز معاني اي كه براي هر كدام از اين ريشه ها در نظر گرفته شده رجوع كنيد به پانائينو ، ص 34). تلفظ واژة تير در زبان پهلوي ( رجوع كنيد به مكنزي ، ص 147) و برخي ديگر از زبانهاي ايراني ميانه (مثلاً يغنابي رجوع كنيد بهپانائينو، همانجا)، همان صورت امروزين آن است .

در بعضي منابع اسلامي (از جمله ابوريحان بيروني ، 1923، ص 221) تير همان سياره عطارد دانسته شده است . فرض يكي بودن تيشتر و عطارد بويژه با افسانه هايي كه ابوريحان بيروني (همانجا) در بارة يكي بودن تير و عطارد ذكر كرده است ، تقويت مي شود؛ اما مشخصات نجومي تيشتر كه در نوشته هاي پهلوي به عنوان درخشانترين ستاره اي كه در ايران مشاهده مي شده (خارگات ، ص 118ـ119، 142؛ بهار، ص 31، يادداشت 34) از آن ياد شده است ، با عطارد تطبيق نمي كند ( رجوع كنيد بهخارگات ، ص 119). بسياري از پژوهشگران ، تيشتر را روشنترين ستارة آسمان ، يعني شِعراي يماني دانسته اند ( رجوع كنيد به كريستن سن ، ص 50 ـ51؛ تقي زاده ، ص 66، پانويس 122؛ خارگات ، ص 116ـ 126). از ديگر سو، افرادي چون پورداود ( رجوع كنيد به اوستا، ج 1، ص 35) و مكنزي (همانجا) اصولاً مخالف يكي دانستن تير

با تيشتر بوده اند. اگرچه امروزه تير به عنوان يكي از اسامي عطارد به كار مي رود ( رجوع كنيد به عطارد * )، اما در بارة درستي اطلاق نام تير به اين سياره ، يا به شعراي يماني نمي توان بصراحت اظهارنظر كرد.

قديمترين اشاره به نام ماههاي ايراني و نام روزهاي ماه ، گذشته از اوستا و متون پهلوي كه از يك سو تاريخ دقيق نگارش آنها روشن نيست و از سوي ديگر از الحاقات مصون نبوده اند ( رجوع كنيد به بندهش ، مقدمة انكلساريا، ص 28ـ30؛ بندهش ، بهمن يشت ، شايست لاشايست ، ج 5، بخش 1، مقدمة وِست ، ص 28ـ29)، به عنوان دو ركن از چهار ركن تاريخ گذاري ( رجوع كنيد به تقويم * )،

بر روي سفال شكسته هاي خُمخانة شاهي در شهر نَسا متعلق به اوايل دورة اشكانيان آمده است (دياكونوف و ليوشيتس ، ص 37). بر روي پوستنبشتة شمارة سه اورامان نيز كه متعلق

به همان دوره اما متأخرتر از اسناد شهر نساست ، بنا بر قرائت كاولي (ص 148) و سايس (ص 203) و اونوالا (ص 137)، نام ماه اورتات (هئوروتات / خرداد) ضبط شده است كه حاكي

از رواج نامهاي ايراني ماهها و روزها ــ و احتمالاً تير ــ

در دورة اشكانيان است . در بندهش (فرگرد 25؛ نيز رجوع كنيد به بهار، ص 74) تير چهارمين ماه سال و نخستين ماه فصل تابستان ذكر شده است .

رواج دو گونه گاه شماري زردشتي (يكي بدون اِعمال كبيسه در سال و ديگري با اعمال كبيسة يك ماهه در هر 120 سال براي بازگرداندن فصول به موضع واقعي آنها) در دورة تاريخي طولاني در ايران پيش از اسلام ، باعث بروز تشتت در ثبت موضع ماه تير در بسياري از متون متعلق به ايران پيش از اسلام و نيز آثار مورخان اسلامي شده است . در دورة اشكاني مقارن با سومين دورة اعمال كبيسة يك ماهه در 120 سال (از 137 تا 18 پيش از مبدأ گاه شماري مسيحي ) ارديبهشت در تقويم زردشتي وَهيژَكي (كبيسه دار) با ماه تير در تقويم عرفي (بدون كبيسه ) مقارن بوده است (عبداللهي ، ص 183ـ186، نيز رجوع كنيد به جدول 7). در 461 ميلادي براي جلوگيري از عدم اعمال يك ماه كبيسه در سالهاي پس از آن ، دو ماه يكجا ــ يك ماه

در موعد مقرر و يك ماه براي اعمال كبيسه در 120 سال بعد ــ در گاه شماري وهيژكي ، كبيسه اعمال شده است (همان ، ص 189ـ 191). پس از اين اِعمال كبيسه ، تير در گاه شماري وهيژكي با اسفند در گاه شماري عرفي مقارن بوده و نوروز، نخستين روز فروردين ، در گاه شماري وهيژكي مقارن با يكم آذر در گاه شماري عرفي بوده است (همان ، جدول 7). اين ، همان موضع ماههاي گاه شماري وهيژكي است كه در بندهش (فرگرد 2، فصل 25؛ نيز رجوع كنيد به بهار، ص 74) و دينكرد (فصل 419، بند 9) و بسياري از آثار منجمان و مورخان اسلامي (مانند ابوريحان بيروني ، 1923، ص 14ـ 15)، براي موضع فصلي ماههاي ايراني نقل شده است .

با ورود اسلام به ايران گاه شماري جديدي با عنوان گاه شماري يزدگردي وضع گرديد. نخستين روز (مبدأ) اين گاه شماري مطابق با 16 ژوئن 632 پس از مبدأ گاه شماري مسيحي و 171 سال پس از برقراري دو ماه كبيسه (كبيسه مضاعف ) نخستين روز گاه شماري يزدگردي مقارن با 26 خرداد ماه بنا به گاه شماري امروزي ايران و بنابراين ، نخستين روز تيرماه يزدگردي مقارن با 14 سپتامبر و 24 شهريور ماه در گاه شماري امروزي ايران ، در آستانة فصل پاييز قرار داشته است . به علت اين تقارن ، به رغم آنكه در برخي از منابع تير را نخستين ماه تابستان دانسته اند، بعضي منجمان ، مورخان و شعراي ايراني تا قرن پنجم از تير به عنوان ماه پاييزي نيز ياد كرده اند ( رجوع كنيد به طبري ، گ 4 پ ؛ براي شواهدي مبني بر قرارگرفتن تير در پاييز رجوع كنيد بهدهخدا، ذيل مادّه ؛ روح الاميني ، ص 107ـ 108). با اصلاح گاه شماري در 471 و ايجاد گاه شماري جلالي ( رجوع كنيد به تقويم * )، به علت حذف هجده روز از فروردين يزدگردي براي برابر شدن اول فروردين با نوروز و تحويل آفتاب به برج حمل (عبداللهي ، ص 304) و ضرورت ايجاد تمايز بين ماههاي نو پديد با ماههاي وهيژكي و ساير ماهها در گاه شماريهاي رايج در ايران ، پس از حذف اين هجده روز، نامهاي جديدي براي ماههاي سال و نيز روزهاي ماه وضع گرديد (براي اين نامها رجوع كنيد به سنجركمالي ، گ 4 پ ؛ نصيرالدين طوسي ، 1330، فصل 6؛ نيز رجوع كنيد به عبداللهي ، جدول 14 و 15) و ماه تير را روزافزون و سيزدهمين روز آن را تيغ زن ناميدند.

در گاه شماري رايج در ايران در دورة ساساني (گاه شماري زردشتي ) هم زمان شدن نام ماه با نام روز ماه (در اين حالت ، سيزدهمين روز از ماه تير؛ روح الاميني ، ص 22) مقدّس شمرده مي شد و برابر همين تقارن ، در ماه تير، جشن مهم تيرگان * برپا مي شد (آذرگشسب ، ص 15). اين روز را با نيايش تيشتر، آورندة آب (بهار، ص 31؛ زرين كوب ، ج 1، ص 26)، پاشيدن آب به يكديگر و پذيرايي با ميوه و آجيل و گندم پخته و ميوة كال و تقديم هدايا جشن مي گرفتند (ابوريحان بيروني ، 1923، ص 220). بعضي از مراسم تيرگان ، مانند به باد دادن ريسمان نازكي از ابريشم هفت رنگ يا بستن نوارهاي نازك بر مچ دست و پا، تا بيست ودوم ماه به طول مي انجاميد (آذرگشسب ، همانجا؛ روح الاميني ، ص 114). از يازدهم تا پانزدهم تير مصادف با روزهاي جشن دومين گاهنبار است (بهار، ص 16) كه به اعتقاد زردشتيان خداوند در اين گاه آب را آفريده

است (همانجا؛ عبداللهي ، ص 231). افسانه هاي فراواني در بارة دليل برگزاري تيرگان در آثار قدما آمده است ( رجوع كنيد به گرديزي ، ص 518؛ ابوريحان بيروني ، 1923، ص 220ـ221؛ بهار، ص 31ـ 33) كه در همة آنها آب و زمين دو موضوع اصلي هستند، اما به تقارن تيرگان با روزهاي جشن دومين گاهنبار و جشن آفرينش آب كمتر توجه شده است ( رجوع كنيد به ابوريحان بيروني ، 1923، ص 220؛ گنابادي ، باب پانزدهم ). اگر چه مراسم آب بازي و غسل و اعتقاد به جنگ تيشتر با اپوش ، ديو خشكسالي (بهار، ص 63، يادداشت 32؛ هينلز ، ص 36ـ37)، با افسانة كيخسرو و بيژن و كم آبي و سپس باراني كه هر قطرة آن به بزرگي تشتي بود (بهار، ص 74، 83؛ عرب گلپايگاني ، ص 68) ارتباط داده شده است ، ولي با جشن پايان خلقت آب در پايان گاهنبار دوم سازگارتر است .

امروزه در مازندران تيرگان در شب سيزدهم تير و سپس در روز سيزدهم تير در گاه شماري محلي به نام نوروز طبري (هاشم بن نورالدين ، ص 88) جشن گرفته مي شود و تير در گاه شماري محلي آنجا مقارن با آبان در گاه شماري رسمي ايران است . اين همان تفاوتي است كه پس از اِعمال كبيسة مضاعف در 461 و سپس در 632 ميلادي (مبدأ گاه شماري يزدگردي ) به وجود آمده است (عبداللهي ، ص 189، نيز رجوع كنيد به جدول 8 و 9).

در احكام نجوم ، تير ماه (مقارن با برج سرطان يا خرچنگ ) از جمله برجهاي شمالي ، آبي ، مادّه و شبي (در مقابل روزي ؛ ابوريحان بيروني ، 1362 ش ، ص 317ـ 318، 418ـ420) و همچنين مستقيم الطلوع (در مقابل معوج الطلوع ) بر شمرده مي شد، كدخداي اين برج به روز، زهره و به شب ، مريخ و ماه شريك اين دو است اما ستاره شناسان در اين مورد اتفاق نظر ندارند ( رجوع كنيد به گنابادي ، باب پانزدهم ).

در گاه شماري هجري شمسي ، كه از 1304 ش در ايران گاه شماري رسمي شده است ( رجوع كنيد به تقويم * )، تير چهارمين ماه سال و طول آن 31 روز تعيين گرديده است . در اين گاه شماري ، با به كار بردن قاعده اي كه دست اندركاران اصلاح گاه شماري در دوران ملكشاه سلجوقي (465ـ 485) تدوين نمودند ( رجوع كنيد به عبداللهي ، ص 297ـ317)، موضع تير به عنوان نخستين ماه تابستان و مقارن توقف خورشيد در برج سرطان تثبيت شده است (نصيرالدين طوسي ، گ 15 ر؛ بيرجندي ، گ 23 ر).

منابع : اردشير آذرگشسب ، آئين برگزاري جشنهاي ايران باستان ، تهران ?] 1349 ش [ ؛ ابوريحان بيروني ، الا´ثارالباقية عن القرون الخالية ، چاپ ادوارد زاخاو، لايپزيگ 1923؛ همو، كتاب التفهيم لاوائل صناعة التنجيم ، چاپ جلال الدين همائي ، تهران 1362 ش ؛ اوستا، يشت ها ، گزارش پورداود، چاپ بهرام فره وشي ، تهران 1356 ش ؛ جهانگير

اوشيدري ، دانشنامة مزديسنا: واژه نامة توضيحي آئين زرتشت ، تهران 1371 ش ؛ مهرداد بهار، پژوهشي در اساطير ايران ، ج 1، تهران 1362 ش ؛ عبدالعلي بن محمد بيرجندي ، شرح زيج جديد سلطاني ، نسخة خطي كتابخانه ديوان هند، ش 2237؛ حسن تقي زاده ، گاهشماري در ايران قديم ، تهران 1316 ش ؛ دهخدا؛ محمود روح الاميني ، آيين ها و جشن هاي كهن در ايران امروز: نگرش و پژوهشي مردم شناختي ، تهران 1376 ش ؛ عبدالحسين زرين كوب ، تاريخ مردم ايران : كشمكش با قدرتها ، ج 1، تهران 1364 ش ؛ محمدبن ابي عبداللّه سنجر كمالي ، زيج اشرفي ، نسخة خطي كتابخانة ملي پاريس ، ش 1488 s.p. ؛ محمدبن

ايوب طبري ، زيج مفرد ، نسخة خطي كتابخانة دانشگاه كيمبريج ،

ش (10) Browne O.1. ، نسخة عكسي كتابخانة بنياد دايرة المعارف اسلامي ؛ رضا عبداللهي ، تاريخ تاريخ در ايران ، تهران 1366 ش ؛ عصمت عرب گلپايگاني ، اساطير ايران باستان : جنگي از اسطوره ها و اعتقادات در ايران باستان ، تهران 1376 ش ؛ آرتور امانوئل كريستن سن ، ايران در زمان ساسانيان ، ترجمة غلامرضا رشيد ياسمي ، تهران 1351 ش ؛ عبدالحي بن ضحاك گرديزي ، تاريخ گرديزي ، چاپ عبدالحي حبيبي ، تهران 1363 ش ؛ مظفربن محمدقاسم گنابادي ، شرح بيست باب ملامظفر (در بارة رسالة بيست باب در معرفت تقويم اثر عبدالعلي بن محمد بيرجندي )، چاپ سنگي ] بي جا [ 1276؛

مسعودي ؛ ديويد نيل مكنزي ، فرهنگ كوچك زبان پهلوي ، ترجمة مهشيد ميرفخرايي ، تهران 1373 ش ؛ محمدبن محمد نصيرالدين

طوسي ، زيج ايلخاني ، نسخة خطي كتابخانة دانشگاه كيمبريج ، ش Browne O.2 (7) ، نسخة عكسي كتابخانة بنياد دايرة المعارف اسلامي ؛ همو، سي فصل در معرفت تقويم ، چاپ سنگي تهران 1330 ؛ هاشم بن نورالدين ، كتاب خلاصة هاشمي ، چاپ سنگي بمبئي 1313؛ جان راسل هينلز، شناخت اساطير ايران ، ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلي ، تهران 1368 ش ؛

Bundahishn, Bahman Yasht, Shayast la Shayast , tr. W. West, ed. Max Mدller, in The Sacred books of the East , Vol.5, Pt.1, Oxford 1885; Bundahishn= Zand- a ¦ka ¦s  ¦h: Iranian or Greater Bundahis §n , ed. and tr. B. T. Anklesaria, Bombay 1956; A. Cowley, "The Pahlavi document from Avroman", Journal of the Royal Asiatic Society , (1919); De ¦nkard , tr. and ed. D. M. Madan, Bombay 1911; I. M. Dyakonov and V. A. Livshits, "Parfyanskoe Tsarskoe khozyaisstvo v Nise" (مخزن شاهي پارتها در نسا) , Vestnik drevney istorii , vol. 72 (1960); M. P. Khareghat, "The

identity of some heavenly bodies mentioned in the old Iranian writings", in Sir Jamsetjee Jejeebhoy madressa jubilee memorial volume , ed. J.J. Modi, Bombay 1914; Antonio Panaino, Tis §trya , pt.2: The Iranian myth of the

star Sirius , Rome 1995; A.H. Sayce, "Two notes on Hellenic Asia", Journal of Hellenic studies , vol.39 (1919); J. M. Unvala, "On the three parchments from Avroman in Kurdistan", Bulletin of the school of Oriental and African studies , vol. 1 (1918-1920).


بیستم 8 1390
X