معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 995027
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

چولي چِغر مراسمي است كه كودكان در آن، با خواندن چكامه و همنوايي، طلب باران مي كنند. در مواقع كم آبي و بي باراني، كودكان ده طبر، عروسكي پارچه اي را بر روي چوبي نصب و آن را در كوچه ها مي گردانند و هماهنگ چكامه مي خواندند و طلب باران مي كردند. اين مراسم با تفاوت هاي جزئي در بسياري از نقاط ايران، رايج است. در برخي مناطق ايران، اين عروسك يا آدمك را چولي غزك، چولغزك و كولي غزك ناميده اند. در ده طبر نام آن «چاولي چِغر» است. نغمه كودكان در برخي نواحي چنين است :
كولي غَزك بارون كن              بارون بي پايون كن

ظاهراً اين رسم ، بازمانده پرستش آناهيتا، الهه بارندگي و آبياري ايرانيان باستان است كه پس از رواج اسلام و آميختگي فرهنگ ها، دگرگوني پذيرفته است.
در روستاي طبر، اين مراسم را «چاولي چِغر» ناميده اند. به نظر نگارنده معني آن چنين است :
نخست ، چُل در زباني تركي به معناي بيابان و صحرا است. و قز نيز به معني تير و چوب بلند است. معني ديگر قز دختر است. چُلي قِزك مترسك سر جاليز و صحراست. و نيز ممكن است منظور، دخترك بيابان باشد كه دور از منطق و واقعيت نيست.
دوم اينكه در ده طبر، چاولي همان چولي است و يكي از معاني مهم آن سبد آبكش چوبي دسته دار است.
سوم چكامه اي كه كودكان در طبر مي خوانند و نگارنده، حدود سال 1340 تا 1341 با چند كودك ديگر آن را خوانده به شرح زير است :
الله خدا  - چاولي چِغر  - بارون بِبَر (باران ببار)   - گندوم به زير خاكه  -   مثل پنير پاكه
اما در باب معني اصصلاح چغر، مي توان گفت چِغِل در برخي نواحي خراسان به معني غربال است. دو اصطلاح سبد و غربال هم دور از منطق نيست. شايد از آسمان و ابر مي خواسته اند، سند و غربال شود و آب باران را فرو فرستند.
چهارم اينكه فعل «چغرماق» در تركي به معناي آواز خواندن است. اين احتمال نيز وجود دارد كه كودكان از عروسك خود نيز مي خواسته اند چكامه بخواند و درخواست باران كند.

در آن زمان، نذر باران هم رايج بوده است و برخي خانواده ها، آش نذري مي دادند و يارمه مي ريختند و آش مي پختند و به نيازمندان مي دادند. نام اين آش ها و طعام را «راه خدا» (اطعام في سبيل الله) مي ناميدند.


X