معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1000499
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

بازار (هاي) همدان
بازارها اماكن سوداگري و معامله هستند كه معمولا در مراكز شهرها قرار دارند و بازرگانان و پيشه وران در آنجا گرد هم مي آيند. بازارها ي همدان مانند بازارهاي اغلب شهرهاي قديمي مسقفند و از بافت معماري اسلامي برخوردارند جملگي بازمانده دوره قاجاريه مي باشند . جزنه راستا. بقيه در دو.سه دهه قبل به دستور مسؤولان وقت ازباب تجدد گرايي سقف آنها را برداشته و با گذشت زمان صاحبان اماكن تجاري براي استفاده از زير بناي بيشتر طرفين آنها را نيز خراب كرده اند . كه با تير آهن و ديوارهاي تيغه اي بازسازي كرده اصالت خودر را ازدست داده اند.
اين بازارها در مركز شهر قرار دارند و هر يك مختص يك نوع مال التجاره يا پيشه وراني است كه داراي حرفه مشتركي هستند از اين رو مردم بر حسب احتياجات خود مي دانند براي تهيه نيازمنديها به كجا مراجعه نمايند. بعضي از بازارها مانند كاروانسراها در تملك اشخاص ثروتمند بوده كه براي كسب در آمد بيشتري بنا شده اند چنان كه بازار قيصريه( بازار فرش فروش هاي فعلي) را ميرزا كاظم منشي قاجاريه در پشت كاروانسراي خود ( كاروانسراي ميرزا كاظم) ساخت كه اكنون متعلق به چند تن از تجار مي باشد. بر همين قياس راستا بازارهاي صحاف خانه. موتابخانه. كفشدوزخانه و ...به علت موقعيت خاص جغرافيايي همدان و قرارگرفتن در مسير راه هاي ارتباطي شهرهاي غربي و نيز زائران انبوهي كه از ميانه و مناطق دور دست جهت زيارت عتبات عاليات در همدان توقف مي نمودند
اين شهر از اهميت خاص اقتصادي و جغرافيايي به ويژه از دوران صفويه و تواماني دين و سيايت بر خوردار بوده است . ( ويليام جكسن) مي نويسد بازارهاي همدان داراي سقفند و بيش از پانصد دكان پر مشتري در آنها قرار دارد بازرگانان از اين شهر به عنوان ( انبار ايران ) ياد مي كنند . از جمله كالاهاي بازرگاني . اجناس چرمي را بايد نام برد زيرا همدان شهر دباغخانه هاست همدانيها در ساختن و عمل آوردن پوست گاو و گوسفند و ساختن اجناس تجملي از آنها شهره شده اند) در سال 1921 .م. همدان 150 دكان دباغي داشت .
جكسن در مشاهدات خود از بازار همدان مينويسد( زين و تسمه و جامدان و كفش هاي نوك تيز را در غرفه هاي متعددي به معرض فروش نهاده اند از اين گذشته نمد هاي نرم سفيد كه براي زيرانداز . نمدزين . كپنك و شولاي چوپانان به كار مي رود و كلاه هاي پوستي شبيه كلاه خوددر هيچ جاي ايران بهتر از همدان ساخته نمي شود همچنين ساختن غايشه)
بازارهاي عمده به جز چند مورد كه به خاطر جايگزين شدن اجناس كارخانه اي وارداتي هم تغيير نام داده و هم محل فروش اجناس متفرقه گرديده تاكنون سر پاي خود ايستاده ولي روزهاي آخر خود را طي مي كنند در آينده نه چندان دور اين يادگار كهن و آشناي سالخوردگان با تمام خاطرات تلخ و شيرين قرنها به سرنوشت غم انگيز خود نزديك مي شوند . براي مثال بازارهاي : آهنگرها. گيوه كش ها. زهتاب ها . موتاب ها . نجارها. گوزه گرها. صحاف ها و... ديگر پيشه وران و مصنوعات آنها خبري نيست و جز نامي از آنان باقي نمانده . راسته هايي نظير كفشدوز خانه . صحاف خانه عملا" به مغازه هاي فروش كفش كارخانه اي و فروش لوازم التحرير و ساير اجناس متفرقه تبديل شده اند . از راسته بازارهاي : گندمي ها. پالاندوزها. خامه فروشها و نخود بريزها. جزيكي دو دكان در هر راستا بقيه به فروش اجناس متفرقه مشغولند.
با دقت در نقشه همدان مي بينيم كه تمامي بازارهاي همدان در حول و محور مسجد جامع ساخته شده . تجار و پيشه وران نماز ظهر و عصر را در آنجا اقامه مي كردند و مي كنند. جز مسجد جامع مساجد كوچكتري را در جاي جاي بازار مشاهده مي كنيم كسبه اي كه به مسجد جامع دور ترند نمازظهر و عصرخود را در آنجاها به جا مي آورندمانند مساجد : پيغمبر در راسته ي پيغمبر . سر نمازگاه ابتدا ي گندمي ها . مسجد آقاي آخوند در انتهاي راسته گندمي ها.<ذق> جز مساجد . چند گرمابه عمومي نيز مخصوص بازاريان و مسافران وجود داشت كه فقط در روزها فعال بودند . همچنين در نقاطع راستاها . نانوائي . آشپزي و دكانهاي بقالي و قهو خانه/ چائي خانه در سراسرروز به كار مشغول بودند.
كاروانسرا ها
كاروانسراها بناهاي وسيعي هستند كه تعداد زيادي دكان را در بر مي گيرد و معمولا مجاور يا متصل به بازار ساخته شده اند وجزئي از آن محسوب مي شوند واز مراكز مهم اقتصادي مي باشند.
اكثر كاروانسراهاي مهم همدان نيز يادگار زمان قاجاريه مي باشند. چندين منظور در بناي آنها بوده بدين معني كه در دو طبقه ساخته شده از طبقات پائين به عنوان دكان (‌حجره )‌و دفتر امورتجاري استفاده مي شدو طبقه فوقاني انبارهائي براي تگهداري كالا بود كه بعدها از اين طبقه براي دفتر تجاري نيز استفاده مي شد. همچنين محوطه هاي سرپوشيده اي در جنب كاروانسرا يا زميني در گوشه اي از آن به عنوان طويله براي نگهداري شتر واسب و الاغ مي ساختنند . بعضي از صاحبان كاروانسراهاي بزرگ در محلات ديگري ساختمانهائي داشتند كه از آن براي نگهداري چهارپايان و محل بيتوته كاروانيان استفاده مي كردندبعد از تخليه كالاها عمله كاروان و ستوران را به اماكن هدايت مي نمودند. به اين بناها نيز كاروانسرا مي گويند. تجار عمده و صاحبان سرمايه كالاهاي خود را توسط دلالان و بنكدارن در سطح شهر يا ساير بلاد پخش مي كردند و بوسيله همان افراد نسبت به خريد امتعه صادراتي اقدام مي نمودند و خود نيز با دلالان و تجار كشورهاي اروپائي و امريكاو آسيائي كه خواستار خريد كالاهائي نظير فرش و چرم و غيره بودمد مستقيما"‌ارتباط برقرار مي كردند.
كاروانسراها محل تجمع عمومي افرادي بود كه در ارتباط با كار تجارت مشغول بودندو كالاهاي خود را عرضه مي نمودند ودائما" در جنب و جوش بودند . اقتصاد پوياي همدان سبب گرديد كه تعداد قابل توجهي كاروانسرا در آن احداث شود به طوري كه ( ويليام جكسن) عده كاروانسراهاي همدان را بيش از پنجاه ذكر نموده و نوشته است كه اين كاروانسراها از جهت اشياء و ادوات مورد لزوم گروه بيشمار بازرگانان و زواري كه از اين شهر مي گذرند در جنب و جوشند و كارشان سخت پر رونق است . برخي از كاروانسراها در ايام مخصوص محل برگزاري روضه خواني بود ودر ايام محرم حركت دستجات طوري تنظيم مي گشت كه از دوسه كاروانسرا بگذرد و در آنجا از عزاداران استقبال و پذ يرائي مي كردند و تجار نامي كاروانسراها باني مخارج اين مراسم بودند. بنا به استقصائي كه توسط راقم سطور به عمل آ«د تعداد120 كاروانسرا در شهر همدان شناسائي گرديد كه معتقدم تعداد آنها از اين هم بيشتر بوده است زيرا در پي خيابان كشي ها گذشت ايام و احداث بناهاي مسكوني به جاي آنها از اوايل پهلوي تا به امروز اسامي بسياري از آنها به بوته فراموشي افتاده است. راستاهاي معروف عبارتند از:
1- آهك فروشها. سرگذر.
2- آهنگري/ زنجير سازها / چلنگرها . خيابان اكباتان.
3- پالاندوزها/ ادامه راستاي گلشن تا اول سر نمازگاه.
4- پيغمبر/ گوني فروشها راستاي جلوي مسجد پيغمبر.
5- چاقو سازها/ ضلع شمالي مسجد جامع
6- حكيمخانه/ در حكيمخانه . منشعب از خيابان بابا طاهر.
7- حسين خاني. منشعب از راستاي كليمي ها / فلسطين.
8- حاج فضل الله. راستاي منشعب از ضلع غربي خيابان اكباتان.
9- حلاج خانه. ضلع شرقي كاروانسراي ميرزاكاظم.
10- حلبي سازها / حلبي ساز خانه ادامه راستاي قنادها .
11- دباغخانه / چال دباغخانه . منشعب از خيابان اكباتان .
12 – رزين برها. جنب امامزاده شاهزاده حسين.
13- زغالي ها . ضلع شمالي ميدان امام.
14- زرگرها/ زرگرخانه . منشعب از خيابان باباطاهر . انتهاي بازار مظفريه.
15- زنگنه/ مظفريه . ضلع شرقي مدرسه زنگنه.
16- سبزه ميدان . اول خيابان باباطاهر ( ضلع شرق آن)
17- سمسار خانه. ضلع غربي كاروانسراي ميرزا كاظم.
18- شالار يهودي . بين حكيمخانه و كاروانسراي صمديه به علت احداث خيابان بابا طاهر اٍثري از آن به جا نمانده
19- شيشه فروش ها/ شيشه برها . منشعب از سبزه ميدان.
20 – صحافخانه . قسمت غربي كاروانسراي گلشن.
21- صندوق سازها . محوطه ضلع شمالي مسجد جامع انتهاي زغالي ها.
22- علاقبندها. ضلع شرقي كاروانسراي شريفيه.
23- فلسطين/ يهودي ها/ كليمي ها . منشعب از راستاي پالاندوزها.
24- قصاب ها . منشعب از سبزه ميدان.
25- قيصريه/ موتابخانه . منشعب از راستاي گلشن.
26- قيصريه/ فرش فروشها . پشت كاروانسراي ميرزاكاظم . قبلا" مركز چيت فروشي بوده اكنون مركز دادو ستد فرش مي باشد.
27- قبله/ نجارها ضلع شرقي خيابان باباطاهر.
28- قنادها/ قنادخانه. ضلع شرقي مسجد جامع.
29- كاه فروشها. خيابان شورين/ شهدا روبروي كاروانسراي ميراز كاظم.
30- كفشدوز خانه بزرگ. منشعب از راستاي گلشن.
31- كفشدوز خانه كوچك. منشعب از راستاي گلشن.
32- كهنه فروش ها . پشت امامزاده شاهزاده حسين.
33- گلشن. منشعب از خيابان اكباتان . ضلع شرقي كاروانسراي گلشن.
34- گندمي ها . ادادمه راستاي پالاندوزها تا محله بن بازار.
35- گيوه كش ها / مسجد جامع ضلع غربي مسجد جامع.
36- مسگرها/ مسگر خانه منشعب از راستاي نخود بريزها / سبزه ميدان.
37- نخود بريزها/ نخود بريزها ضلع شرقي مسجد جامع / ضلع شمالي كاروانسراي شريفيه.
38- نمد مال ها / منشعب از خيابان اكباتان و راستاي گلشن. پشت مسجد د باغخانه.
بازارچه ها يا بازارهاي كوچك هرمحل بر سر گذر مردم نزديك به چمنها( ميدان محل) دكانهاي متعددي وجود داشت كه حوائج اوليه محل را تامين مي كردند. كه به آنجا بازارچه مي گفتند. بازارچه هاي معروف عبارتند از:
1- بازارچه اسمعلي خان
2- بازارچه امامزاده يحيي .
3- بازارچه پل پهلوانها.
4- بازارچه توت قمي ها/ پل يخچال/ محل فرنگي ها.
5- بازارچه جاگله.
6- بازارچه جولان.
7- بازارچه چمن ورمزيار.
8- بازارچه درود آباد/ دورد آباد.
9- بازارچه دوگوران.
10 – بازارچه شالبافان.
11- بازراچه شريف الملك.
12- بازارچه كبابيان.
13- بازارچه كلپا.
14- بازارچه كولانج/ كولانه.
15- بازارچه محله حاجي.
16- بازارچه مصلي/ فراش باشي.
17- بازارچه مظفريه.
18- بازارچه ميدان مال فروش ها.
19- بازارچه نظر بيك.

دسته ها : آثار باستانی
پنجم 8 1390

موزه تاريخ طبيعي همدان
تاريخچه : موزه تاريخ طبيعي همدان در راستاي تامين اهداف علمي آموزشي و پژوهشي دانشگاه بو علي سينا در سال 1351 شمسي به همت آقاي جعفر محمد علي زاده بنيانگذاري شده است و تاكنون نيز با مديريت ايشان اداره مي شود اين موزه با الگوها و استانداردهاي بين المللي طراحي و تكميل شده است و نه تنها در سطح ايران بلكه در سطح خاورميانه و حتي جهان مطرح مي باشد محل آن در فضاي دانشكده كشاورزي دانشگاه بوعلي سينا در انتهاي چهار باغ آزدگان منشعب از ميدان مدرس واقع شده است وبا زير بناي تقريبي 2000 متر مربع در سه سالن مجزا و مرتبط به هم به شرح زير جاي داده شده اند :
سالن شماره 1
در اين سالن نگاره هاي سنگي كشف شده از مناطق مختلف ايران توسط گروه تحقيق موزه و سفالينه ها و دست سازهاي مفرغي و سكه به نمايش در آمده كه مبين برداشت دقيق انسان ايراني و علا قمندي وي به طبيعت اطراف خود بوده است همچنين حدود 300 مورد صحنه سازي از طبيعت - وحش ايران به معرض ديد عموم گذاشته شده است .
سالن شماره 2
اين سالن به آبزيان اختصاص دارد و شامل دو بخش جدا از هم است
در بخش اول - آكواريوم انواع ماهيان زينتي آب شيرين مناطق گرمسيري است كه در حال حاضر تعدادي از آنها به صورت محدود و در حد تحقيقات در موزه نگهداري مي شوند همچنين راه اندازي آ كواريوم ماهي هاي آب شور و نيز احداث آ كواريم بزرگ و قابل رقابت با انواع بين المللي آن حاوي اقسام گوناگون آبزيان در دست مطالعه مي باشد.
بخش دوم شامل : آ بزيان فيكسه شده است در اين قسمت نمونه هاي كمياب و نفيسي از انواع آبزيان . خزندگان . و پستانداران به صورت فيكسه شده در داخل محلول ويا به صورت تاكسيد رمي شده قرار دارد
سالن شماره 3
در اين سالن مجموعه اي از نمونه هاي كاني فسيلي و سنگهاي رسوبي به جاي مانده از ادوار مختلف زمين شناسي ايران جمع آوري شده است ليكن غني ترين مجموعه هاي مشابه داخل كشور است .
اكتشافات
توجه به اكتشاف بينانگر پوياني و بالندگي يك موزه مي باشد موزه تازيخ طبيعي همدان نيز در طول فعاليت 28 ساله خود برخي از نمونه ها را براي اولين بار در كشور كشف نموده است كه البته اثبات جديد بودن آنها در سطح جهان نياز به تحقيق و بررسي بيشتري دارد براي مثال كشف 5 گونه جديد از ماهي هاي خليج فارس و چند نمونه از فسيلها براي اولين با توسط اين موزه گزارش شده است در حال حاضر علاوه بر گردشگران و محققين سالا نه گروه هاي زيادي از دانشجويان و دانش آموزان از اين موزه ديدن مي كنند .

دسته ها : آثار تاریخی
پنجم 8 1390

كتيبه هاي گنج نامه
كتيبه هاي گنج نامه كه يادگاري از دوران داريوش و خشايار شاه هخامنشي است . بر دل يكي از صخره هاي كوه الوند در فاصله 5 كيلومتري غرب همدان و در انتهاي دره ي عباس آباد حكاكي شده است . كتيبه ها هر كدام در سه ستون 20 سطري به زبان هاي پارسي قديم ، بابلي و عيلامي قديم نوشته شده اند. متن پارسي در سمت چپ هر دو لوح قرارگرفته است و پهنايي معادل 115 سانتي متر دارد . متن بابلي در وسط هر دو كتيبه نوشته شده و متن عيلامي در ستون سوم قراردارد
با توجه به سوراخ هاي كنار كتيبه ، به نظر مي رسد كه كتيبه ها روپوشي داشته اند كه آنان را از گزند باد وباران حفظ مي كرده است .
لوح سمت چپ كه كمي بالاتر از كتيبه ديگر در كوه كنده شده است مربوط به داريوش بزرگ هخامنشي است . طول آن حدود 290 سانتي متر ، ارتفاعش 190 سانتي متر و داراي متني به شرح زير است :
خداي بزرگ است . اهورامزدا كه اين زمين را آفريد كه آن آسمان را آفريد كه مردم را آفريدكه شادي را براي مردم آفريد كه داريوش را شاه كرد ، شاهي از بسياري ، فرمانروائي از بسياري منم داريوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه سرزمين ها كه نژادهاي گوناگون دارند ، شاه سرزمين دور و دراز ، پسر ويشتاسب هخامنشي
كتيبه خشايار شاه نيز در قسمت پائين همين كتيبه است به طول 270 سانتي متر و ارتفاع 190 سانتي مترو متن آن عبارت است از:
خداي بزرگ است اهور مزدا بزرگترين خدايان است كه اين زمين را آفريد كه آن آسمان را آفريد كه مردم را آفريد كه براي مردم شادي آفريد كه خشايار شاه را شاه كرد ، يگانه از ميان شاهان بسيار ، يگانه فرمانروا ، از ميان فرمانروايان بي شمار. من خشايار شاه ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه كشورهاي داراي ملل بسيار ، شاه اين سر زمين بزرگ دور دست پهناور ، پسر داريوش شاه هخامنشي .
تپه گيان نهاوند
اين تپه در 19 كيلومتري جنوب غربي شهر نهاوند و 2 كيلومتري سرآب گيان و در گنار روستايي به همين نام قرار گرفته است و به عنوان يكي از قديمي ترين آثار تاريخي قايل بازديد و تحقيق مي باشد. باستان شناسان قدمت اين منطقه را 37 قرن قبل از ميلاد مسيح (ع) مي دانند و مورخان را عقيده بر اين است كه 5500 تا 5700 سال قبل در اين تپه مردماني مي زيسته اند كه از اقوام بومي ايران بوده اند و تمدني شبيه به تمدن بين النهرين داشته اند .ولي بعدها اين قوم توسط اقوام اروپايي و آسيايي از بين رفته و قوم جديد تمدن درخشان جديدي را به وجود آورده اند كه با تمدن بين النهرين شباهتي نداشته است . براي اولين بار يكي از مورخين به نام " هرتسفلد" در تپه گيان يك نوع سفال منقوشي مي بيند كه بنا به اظهار وي نمونه هايي از آن سفال ها را در سال 1936 ميلادي نزد عتيقه فروشان همدان ديده است . لذاچند سال بعد موزه لور پاريس به پرفسور رومن گريشمن و ژرژ كنتنو ماموريت مي دهد تا كاوش هاي وسيع تري را در اين محل انجام دهند . اين كاوش ها در سال 1310 انجام شد و نتيجه مطالعات آنها در كتاب " كاوش در تپه گيان نهاوند" منتشر گرديد.
او و هيئت همراه تپه گيان را تا عمق 19 متري حفاري نمودند و در نتيجه تحقيقات خود به 5 طبقه با خصوصيات متما يز برخورد نمودند كه نشانگر وجود 5 دوره از تمدن قديم بود و نشان مي داد كه اين منطقه داراي قدمتي در حدود 5700 سال است . به شرح زير:
طبقه پنجم ( دوره هم عصر با تمدن عيلام 5700 سال قبل ) . قديمي ترين آن طبقات بود كه بين عمق 19 متر و 5/7 متري قرار داشت ودر آن سفالي با زمينه زرد يا سبز كمرنگ با نقوش سياه به دست آمد طرح اين نقوش عبارتند از : خطوط هندسي مانند د ندانه . خطوط شكسته . مثلث هايي كه از يك طرف به هم متصل مي باشند . تبر دوسر . صليب مالت ( صليبي كه چهار بازوي آن مساوي است ) لوزي . چهارخانه و دوايري كه داخل آنها تزئين شده است . بعلاوه روي اين سفال موضوع هايي نباتي نيز نقش شده بود و از چهارده متر به پايين مارها و رديف مرغان آبي و بز كوهي و پلنگ نيز ديده مي شد. در سفال منقوش طبقه پنجم گياهان حد فاصل ميان سفال ناحيه شمال هستند.
طبقه چهارم ( دوره هم عصر با تمدن شوش 5500 سال قبل ) از 9 متر تا 5/7 متر به زحمت از بالاي طبقه پنجم تشخيص داده مي شود و مركب از گورستان وسيعي است كه 117 قبر از قبرها تحت مطالعه قرار گرفته و شامل سفل منقوش زرد رنگي است كه خمير آن خوب پخته شده و گاهي رنگ آن نزديك به رنگ آجري مي شود و نقوش سياه رنگ است . شكل ها و مضوع نقوش آن چندان متنوع نيست . مهمترين اين ظرف از حيث شكل خمره هاي دهانه گشاد است كه داراي نقش روي گردن و شانه ظرف است . اين نقوش عبارت است از خطوط افقي دندانه دار و خطوط موج دار كه بيشتر روي گردن ظرف است و يك نوار پهن كه روي شانه ظرف قرار گرفته .موضوع نقاشي ها معمولا" پرنده و شانه است . رديف مرغان آبي كه پهلوي هم قرارگرفته اند و در نقش شباهت به شانه پيدا كرده اند گاهي نيز يك عقاب با بالهاي باز يا مرغان آبي در حال شنا نشان داده شده اند. در اين طبقه فلزات فراوان است . برنز براي ساختن آب خورها و دستبندهاي بازوسرنيزه هاو تبرهايي كه يك طرف آن مارپيج است به كار رفته در اين طبقه نقره نيز موجود است .
طبقه سوم ( دوره هم عصر با جزاير اژه و بالكان 4000 تا 4500 سال قبل) از 5/7 تا 6 متر و قبرهاي شماره 83 تا 101 تمدن قبلي مدتي ادامه مي يابد و پس از اندك مدتي رو به زوال مي گذارد . سفال قرمز آجري رنگ با نقش سياه خصوصا" در ظروف سه پايه اي . تنگهاي شكم دار و پايه دار . فنجان هاي دسته دار. ديزي ها و روغن داغ كن ها ادامه مي يابد . نقوش منحصر به مثلثها. هاشورها و خطوط افقي موج دار مي باشد. از بين اشيا برنزي خنجرها. سنجاقهاي بلند و ظروف برنزي قابل ذكر مي باشد.
طبقه دوم ( دوره آثار بنايي3400 تا 3800 سال قبل ) از 6 تا 4 متر و قبرهاي 64 تا 82 شامل : آثار ابنيه و ساختما نها مي باشد . سفال منقوش هنوز تحت تاثير سبك سفالهاي منقوش دوران پيش از ايراني است . ظروفي كه خميرشان زرد مايل به خاكستري است و نقوش سياه دارند و داراي اشكال مختلف هستند مانند: تنگ هاي شكم دار و پايه دار . سبد و فنجان دسته دار مزين به نوارهاي چهار خانه و گل پنج پر با خورشيد و غيره بنابر اين در اين نقوش كه به صورت مجالس ترتيب داده شده سبك نقش حيوانات مجددا" مرسوم گرديده است ولي علاوه بر اين سفال يك نوع ظروف گلي ديگرنيز پيدا شد كه از جهاتي با آن اختلاف دارد مانند: ظروف و آب خوري هايي كه از حيث جنس خمير با آنها شبيه است و نقوش آنها فقط خطوط افقي است كه به اشكال مختلف نقش شده است . نوع اخير به سفال محدوده بين النهرين شباهت پيدا مي كند . در اين طبقه فلزات چندان زياد نيست و بيشتر شامل پيكانها. دشنه ها و سنجاقهاي بلند بدو سريا با سر مي باشد .
طبقه اول ( دوره ظهور آهن 3100 تا 3400 سال قبل) از عمق 4 متربه بالا قبرها 1 تا 63 سه قشر از آثار ديده مي شود . در قشر اول كه از همه قديمي تر بود آب خوري هاي بلندي قرار داشت كه منقوش به خطوط هندسي يا تزئينات ديگر بود مانند مرغابي يا گياهاني كه به صورت مصنوعي در آمده است . اين سفال با سفال " نوزو"‌ در بين النهرين شباهت زياد دارد . در قشر وسطي كه آن را قشر نام نهاده اندسفال بدون نقشي پيدا شده كه هيچ شباهتي به سفال قبلي نداشت . اين سفال سياه درخشان يا خاكستري سياه رنگ يا قرمز رنگ است و با سفال گورستان در تپه سيلك قابل مقايسه است . در قشر جديد دو قبر پيدا شد . آسيايي كه درآن دوقبر بوده شباهت به اشياء قبرهاي استان لرستان و كورهاي سيلك داشت.
لازم به ذكر است اشيا پيدا شده در تپه گيان هم اكنون در موزه " لوور" پاريس و موزه " ايران باستان " نگهداري مي شود . در زمان هخامنشيان به ويژه دوران حكومت خشايار شا . نهاوند به صورت يكي از مراكز لشكري و سوق الجيشي در مي آيد و مقارن با انقراض هخامنشيان و حمله اسكندر اين شهر مورد حمله قرار مي گيرد كه به علت داشتن دژ و باروهاي محكم در امان مي ماند.
ستون هاي معبد لااوديسه
از جمله آثار به جاي مانده از سلوكيان در نهاوند آثار معبدي است كه منسوب به سلوكيان است و به معبد " لاواديسه " معروف بوده است . مكان دقيق اين معبد مشخص نيست اما آثاري كه نواحي تپه مركزي شهربه نام تپه دوخواهران به دست آمده اين احتمال را قوت مي بخشد كه محل معبد اين مكان بوده است . اين معبد را آنتيو كوس ( آنتيو خوس ) سو پادشاه سلوكي در اين شهر براي همسر خود ملكه لااوديسه بنا كرده است . درحفاريهاي سال 1325 ( 1946 ميلادي) كتيبه بزرگي به ابعاد 36*85 سانتيمتر در 33 سطر به خط يوناني پيدا شد. كه مربوط به انتيو كوس سو است . ترجمه اين كتيبه توسط " لويي روبرو" در شماره هفتم مجله " هلينكا " انتشار يافت. اين كتيبه از دو قسمت متمايز تشكيل شده است : قسمت اول نامه اي است از مندموس كه فرمان شاه را به اهالي نهاوند ابلاغ و از آنان در خواست مي كند به فرمان وي را روي سنگي نقش نموده و در معبد اصلي شهر نصب كنند . قسمت دوم كتيبه عين نامه آنتيو كوس سوم به مندموس است كه به خاطر ملكه لااوديسه نگاشته و بنيانگذاري يكي از شعائر مذهبي را به ملكه ياد آوري مي نمايد كه ملكه به سمت كاهنه بزرگ از حقوق مسلم و مزاياي مخصوص حوزه حكومتي مندموس برخوردار گردد.
ترجمه قسمت اول كتيبه : مندموس به " اپلودوروس " و به كليه صاحب منصبان شهر لااوديسه درود مي فرستد كه پس از اين اعلاميه مي بايست مواد فرماني كه شاه به وي ( مندموس) نوشته است ضميمه گردد. و روي سنگي از آن سوادبرداريد و سپس نوشته اي كه مقرر داشته اند مطابق نموده و آن را محفوظ نگه داريد و سنگ را در معروف ترين زيارتگاه شهر نگهداري كنيد . خوش باشيد. سال 119 دهم ماه يانه مدس .
ترجمه قسمت دوم( عين نامه آنتيو كوس سوم ) شاه آنتيو كوس به مندموس سلام مي رساند و دستور مي دهد كه به شئونات خواهر ما ملكه لااوديسه بيافزائيد و از او قدر داني كنيد چه اين امر براي ما بسيار ضروري است . نه تنها براي اينكه اودر زندگاني اش با مهر ومحبت و مراقبت شديد خود را نشان داد بلكه او هنور نسبت به خدايان داراي عشق و احترام بي پايان است . بنابير اين ما به مهر و علاقه دستور مي دهيم و موافقت خود را با اين امر اعلام مي داريم كه به جاست او از جانب ما به اين افتخار نائل گردد . خصوصا" مصمم هستيم همان طوري كه در تمام قلمرو ما انتخاب كاهنين بزرگ از طرف ما انجام مي شود بدين نحو: در اين محل كاهنه هايي از طرف ملكه ادويسه تعيين گردد. در حالي كه حامل تاج هاي طلا و تصاوير او خواهند بود سپس نام آنها در بعد از كاهنين نياكان ما و خود ما ثبت گردد و خلاصه بعد از آنكه نام ملكه لاادويسه در تمام قلمرو تو به عنوان كاهنه بزرگ معروف و مشهور گرديد و كليه كارها بر طبق گفتار ما انجام گرفت مفادفرمان را برروي سنگي ثبت نماييد تا وقف اين مكان مقدس گردد. و بالاخره اين عمل بسيار پسنديده اي نسبت به خواهر ما انجام داديم نتايج آن در حال و آينده آشكار خواهد شد .
در سال 119 از ماه كاند يكوس" در اين محل چهار مجسمه كوچك مفرغي نيز پيدا شده كه يكي از اين مجسمه ها . الهه اي را نشان مي دهد كه سرش هلال خورشيد است و گل زنبقي در ميان آن قرار گرفته و در دستهايش شاخه اي پر از ميوه است . احتمال دارد اين مجسمه ملكه لاادويسه باشد. علاوه بر كتيبه مذكور دو كتيبه كوچك ديگر هم در اين محل پيدا شده كه يكي از آنها تقريبا" سالم است وترجه آن به اين شرح است . " مندموس عامل مخصوص شاه به ساترابي عالي شاه منصوب گرديد و به سبب اطاعت محض خود نسبت به شاهان و كارهاي برجسته اي كه در قلمرو خود براي مردم انجام داده به اين افتخار بزرگ نايل آمد سال 130 سلوكي" .
از ديگر آثار باقي مانده از اين معبد ستون سر ستون ته ستون و تكه سنگهاي فراواني است كه در بعضي از منازل و جلو درب برخي مغازه هاي شهر و اطراف شهر پراكنده است . از جمله يكي در بازار نهاوند و دو تاي ديگر در طبقه زيرن پاساژ جاجيان است كه به عنوان تزئين محل مورد استفاده قرار گرفته است . كتيبه بزرگ معبد سلوكي هر چند كه مربو ط به استيلاي قومي بيگانه در ايران است اما به علت روشن نمودن بخشي از عقايد مذهبي پادشاهان سلوكي كه خود را جانشين خدايان و يا درزمره خدايان مي دانستند و نشانگر انحطاط اخلاقي و مذهبي در تمدن اين دوره بوده داراي اهميت است. محل معبد به شماره 374 مورخه 3/12/1327 در فهرست آثار تاريخي ايران به ثبت رسيده است و كتيبه ها هم اكنون در تالار بزرگ موزه ايران باستان نگهداري مي شوند.

دسته ها : آثار باستانی
پنجم 8 1390

موقعيت جغرافيايي
در روستاي عليصدر از توابع شهرستان كبودراهنگ و75 كيلومتري شمال غربي شهر همدان يكي از عجايب طبيعي جهان و نمونه نادري از غارهاي آبي قابل قايقراني به نام غار عليصدرواقع شده است كه به طول جغرافيايي 48درجه و 18دقيقه و عرض35درجه و18دقيقه داراي ارتفاع 1900متر از سطح درياست.امكان دسترسي به غار عليصدر ازسه مسير فراهم است در روستاي عليصدر از توابع شهرستان كبودراهنگ و75 كيلومتري شمال غربي شهر همدان يكي از عجايب طبيعي جهان و نمونه نادري از غارهاي آبي قابل قايقراني به نام غار عليصدرواقع شده است كه به طول جغرافيايي 48درجه و 18دقيقه و عرض35درجه و18دقيقه داراي ارتفاع 1900متر از سطح درياست.امكان دسترسي به غار عليصدر ازسه مسير فراهم است
1-همدان لالجين به بيجار كه جديد الاحداث و مناسب تر است.
2-از تقاطع سه راهي پايگاه هوايي نوژه ( در جاده همدان به رزن)
3-از طريق همدان به صالح آباد.
غار عليصدر در ارتفاعات ساري قيه ( صخره زرد)‌به وجود آ مده است.در اين كوه دو غار ديگر به نامهاي سوباشي و سرآب وجود دارد كه ترتيب 11و 7 كيلومتربا غارعليصدر فاصله دارند به لحاظ گسترش زياد لايه هاي سنگ آ هك متبلور در منطقه امكان ارتباط بين غارهاي مذكور با غار عليصدر وجود دارد.
تاريخ پيدايش
زمين شناسان قدمت سنگ هاي اين كوه را به دوران دوم زمين شناسي يعني دوره ژوراسيك ( 190 تا 136 ميليون سال قبل ) نسبت مي دهند و شواهد به دست آمده از درون غار حاكي از آن است كه اين غار پناهگاه انسان هاي اوليه بوده است .مردم روستاي عليصدر و روستاهاي اطراف از قديم الايام به وجود آن پي برده بودند واز آب آن بهره برداري مي كرده اند ولي هيچگاه كاربري گردشگري آن مطرح نبوده است تا اينكه در پنجم مهرماه 1342 گروهي 14 نفره از اعضاءهيئت كوهنوردي همدان غار عليصدر را مورد بازديد وكاوش قرار دادند. اين عده توانستند با وسائل ابتدايي مانند چراغ دستي و تيوب لاستيك مقداري در درون غار پيشروي كنند بازديد اين گروه در روزنامه هاي محلي منعكس شد ودر سال 1346 با پخش خبر كشف يك غار شگفت انگيز و بي انتها در سطح رسانه هاي ملي سيل محققان كوهنوردان و علا قمندان اثر طبيعي به سوي آن سرازيز شد . در سال 1352 كوهنوردان همداني دهانه ورودي غار را به قطر 50 سانتيمتر تعريض نمودند واز سال 1354 استفاده عمومي از غار عليصدر آغاز شد در آن زمان اهالي روستا مسافران را با چراغ دستي قايق و پارو به ديدن قسمتهاي ابتدايي غار مي بردند .
چگونگي ايجاد:- در نتيجه تركيب آب حاصل ازبارش قطرات باران با گاز دي اكسيد كربن موجود در هوا تشكيل اسيد كربنيك ضعيف ونفوذ آن در زمينهاي آ هكي و انجام واكنش شيميايي تركيبي نا پايدار به نام بي كربنات كلسيم به وجود آورده است چون اين ماده در آب محلول است در درون لايه هاي آهكي ضخيم فضاهاي خالي ريزي ايجاد كرده واين فضاهاي خالي ميليون ها سال گسترش پيدا كرده و به مورور به هم پيوسته اند وبه عبارتي ميليونهاسال قلم صانع جهان خلقت به حكاكي ونقش آ فريني اين شاهكار شگفت انگيز مشغول بوده است تا اين غار بسيار وسيع در دل زمين ايجاد شده است .
زيبايي هاي غار عليصدر :- غار عليصدر از بسياري جهاد علي الخصوص به علت وجود گذرگاههاي ممتد آبي و درياچه هاي وسيع و قابل قايقراني كه در سرتا سر غار گسترده شده اند يك از زيبا ترين جلوهاي طبيعي ايران وجهان و پديده اي منحصر به فرد در نوع خود ميباشد كه فقط در معدودي از غارهاي جهان مثل غار موليس در فرانسه و غارهاي شواليه وبوكان در استراليا چنين زيبائيهاي خيره كنندهاي وجود دارد آب درياچه غار بدون رنگ و بو ميباشد و مزه آن معمولي است وهيچگونه حيات جانوري در آن وجود ندارد درجه حرارت آن در طول سال ثابت ودر حدود 12 درجه سانتي گراد و به قدري زلال است كه تا عمق 10 متري با نور معمولي و چشم غير مسلح بخوبي قابل رويت است نتايج آزمايشهاي فيزيكو شيميائي بر رور آن نشان مي دهد كه در نقاط مختلف غار ثركيبات شيميائي آن نزديك به هم بوده وجزء آبهاي بي كربناته كلسيك سبك با ph اسيديته نزديك به خنثي ميباشد وبدليل وجود املاح آهكي فراوان در آب غير قابل خوردن است از آنجا كه مازاد آب غار توسط رشته هاي مختلفي ( مثل چشمه شور ) به خارج غار هدايت مي شود لذا ? سطح آب در طي فصول و سالهاي مختلف به استثنا ء مواقع كم آ بي يك نواخت است ولي در مواقع كم آبي داراي نواساناتي بوده كه آثار آن برروي ديواره غار به خوبي مشهود است
آب غار در قسمتهاي مختلف آن از صفر تا 14 متر در نوسان است آب درياچه غار از چشمه هاي زير زميني ريزش مداوم آب از ديوار وسقف غار تامين ميشود كه منشا آنها به طور كلي از محل ريزشهاي جوي است سقف غار كه در بعضي قسمتها تا حدود 10متر از سطح آب ارتفاع دارد پوشيده از كربنات كلسيم خالص ودر بعضي قسمتها مخلوط با عناصر ديگر است كه برسر راه جريان آب از خارج به داخل غار به وجود آمده اند اين روسوبات به صورمختلف استالا كتيت هايي ( چكنده ) را تشكيل داده اند ودر كف غار ودر جاهايي كه آب وجود ندارد استالاكميت هايي ( چكيده) با اشكال متنوع و جذاب به فور ديده ميشود منظره داخل غار بسيا ربديع و هواي آن يسبار پاك و لطيف بوده و عاري از هر گونه گرد وغبار والودگي ميكروبي است ودر تابستان خنك ودر زمستان گرم و مطبوع است همچنين هواي داخل غار سبك بوده وحالت سكون مطلق دارد به طوري كه چنانچه شمعي در آنجا روشن كنند هيچ گونه حركتي در شعله شمع ديده نمي شود.در برخي از معابر غار 10 الي11 كيلومتر پيشروي شده است ولي هنوز تمام كانلها و شبكه هاي ارتباطي غار كشف نشده اند در حال حاضر پس از طي مسير قابل قايقراني غار نوردي پياده در قسمت خشكي غار آغاز مي شود و گردشگران پس از طي مسافتي نسبتا طولاني مجددا با قايق ادامه مسير مي دهند تا كنون 14 كيلومتراز معابر غار كشف شده ولي تنها 4 كيلومتر از معابر كه با پرژكتور نور پردازي شده اند مورد بازديد قرار مي گيرند در مجموع بازديد از محوطه وسيع قنديل بزرگ جزاير سوم و چهارم قايقراني غار نوردي و گذر از پيچ و خم گذرگاههاي آبي و دالانهايي با سقف بلورين به بيننده مي با وراند كه در اين اثر حقيقتا يكي از شاهكار هاي جهان آفرينش است و هيچ وصفي توان توصيف اين همه شكوه و زيبايي را ندارد
تاسيسات رفاهي و تفريحي جنبي - در مجموعه سياحتي غار عليصدر براي بازديد كنندگان تسهيلاتي شامل : يك باب مهمانسرا 10 دستگاه ويلاي چوبي يك و دو خوابه 16 دستگاه سوئيت اقامتي 50 دستگاه چادر صحرائي رستوران بازارچه خريد مواد خوراكي و صنايع دستي نمازخانه سرويس بهداشتي توقفگاه اتومبيل وسايل بازي كودكان فضاي سبز و امكان كوهنوردي فراهم است .

پنجم 8 1390

زنان چادر سفيد كرمان

آنچه در بازارهاي كرمان جالب توجه است و داراي نوعي زيبايي مشخص و برجسته خاص خود مي باشد، چه زنان اين شهر به جاي چادر سياه، كه در همه شهرهاي ايران معمول است، چادر سفيد بر سر مي كنند.

قالي بافان كرماني

شهر كرمان از نظر صنعت قالي بافي مشهور است و مردم كرمان به اين صنعت توجه بيشتري نشان مي دهند. در اين شهر پسران خردسال از شش تا دوازده سال، بهترين بافندگان قالي به شمار مي روند، چون انگشت آنها ظريف و چابك است. مشاهده سرعت و مهارت اين كودكان كه براي طرح انداختن، گوش به دستورهايي دارند و او با ترنّم و تقرير، شاگردان را راهنمايي مي كند و آنان پيروي مي كنند و مي بافند. چنان اثري دارد كه شخص تصور مي كند، آنچه مي بيند و مي شنود در عالم رؤيا مي بيند و مي شنود.

نغمه يك بافنده قالي

زندگي چيست؟ يك كارگاه بافندگي

رنگ هاي گوناگون و مخالف جايگزين يكديگر مي شوند،

طرح هاي بي پايان و فوق تصور

چيست تار و پود؟ جز عشق و نفرت

شادي و غم به هم پيچيده و در هم آميخته

طرح ها در دست سرنوشت است.

عكس العمل مردم هنگام اذان

در مشهد هنگامي كه موذن در روز جمعه از مناره مسجد مردم را به اداي نماز ظهر دعوت مي كرد هيچ عكس العملي در جمعيت پديد نيامد و آنها همچنان سرگرم معامله بودند، در جده يعني نزديك ترين محل به مكه، كه غير مسلمانان اجازه ورود به آن را دارند، تمام بازرگانان هنگام ظهر دكان ها و پيشخوان هاي خود را ترك مي گويند و براي اداي نماز به مسجد مي روند، هرگاه در اين كار تأمل نمايند مأموران شهرباني به خيابان مي آيند و اشخاص تنبل را وادار مي كنند كه در اداي فريضه شتاب كنند.

آثار تاريخي تبريز

غير از بازارهاي تبريز تنها آثار تاريخي اين شهر خرابه هاي «مسجد كبود» و «ارگ» معروف آن است. بقاياي كاشي هاي لعابي مسجد كبود به اندازه اي است كه شخص با مشاهده آنها مي تواند به شكوه و جلال اولي آن پي ببرد، مسجد كبود تبريز شاهكار معماري ايران و شايد شاهكاري معماري مشرق زمين محسوب مي شود، مردم كنوني تبريز اين اثر تاريخي را در باغي پر گل، كه محلي براي نشستن هم در آن موجود است، نگاهداري مي كنند.

پرشُكوه ترين پل جهان

مي گويند كه «سي و سه پل» پرشكوه ترين پل هاي جهان است و از نظر اينكه در مدخل شهر قرار گرفته است، برايش رقيبي نمي توان يافت. مسافر هنگام مشاهده اين پل يقين حاصل مي كند كه به زودي وارد شهري بزرگ مي شود اين پل از لحاظ اينكه در مدخل شهر واقع شده عينا مانند پل هايي است كه در برابر دروازه دژهاي كهن قرار داشت، مسافرت به ايران اگر فقط براي مشاهده «پل اللّه وردي خان» هم باشد ارزش دارد.

بي توجهي ايرانيان به ابنيه قديمي

در ايران هيچ چيز مانند عدم توجه به بناهاي قديم يا آثار تاريخي تأسف آور نيست. اغلب پادشاهان و فاتحان، ابنيه و آثار قديم را هرچه بوده است خراب كردند، پس از فتح شهري، اولين قدم آنان از بين بردن اغلب چيزهايي بود كه باعث آبرو و اعتبار بود، حتي در زندگي روزمره ايرانيان پسر، خانه پدري را با نظم و ترتيب حفظ نمي كند يا آن را مطبوع تر نمي سازد، بلكه بر اثر عدم توجه بناي مزبور رو به ويراني مي نهد و يا تجديد بنا مي شود.

سنت ايراني در نوروز

نوروز يكي از قديمي ترين اعياد ايرانيان است، ايرانيان به اين سنت قديمي اعتقاد دارند كه «هركس در بامداد نوروز قبل از سخن گفتن، دهان خود را شيرين كند و بدن خود را به روغن بيالايد، در آن سال اتفاقات ناگوار برايش پيش نخواهد آمد» تقريبا همه مردم به حمام مي روند و جامه نو در بر مي كنند.

تخت جمشيد

«تخت جمشيد» اين بناي تاريخي عظيم كه نماينده عظمت ايران باستان است در مرودشت بر پاي ايستاده، گرچه بناي آن ويران است، با «اهرام مصر» و «مسجد بعلبك» و «اكروپوليس آتن» برابري مي كند، انسان قادر نيست از احساسات خود هنگام نزديك شدن به اين قبيل ابنيه تاريخي سخن بگويد. تخت جمشيد از لحاظ بزرگي حيرت آور و از لحاظ تصور، شاهانه و مجلل است، يادبود غرورآميز دوراني است كه همين خرابي و ويراني آن به شكوه و جلال نامش افزوده است.

آثار و بقاياي يك كاخ مجلل، فرسنگ ها دور از تمدن، كه در عين حال نماينده يك تمدن دو هزار و پانصد ساله است، موجب مي شود كه آدميزادگان عصر حاضر، خود را در مقايسه با آن كوتاه و پست بيابند.

زيباترين بازار

بازارهاي شيراز لحاظ معماري زيباترين بازار ايران به شمار مي رود، بازار وكيل يك خيابان سر پوشيده اي است كه از آجر زرد ساخته شده، و داراي طاق مقوس است. اجناس بازارهاي شيراز بيشتر از هندوستان و خليج مي آيد، يكي از فرآورده هاي بازارهاي شيراز خاتم كاري است. خاتم را با قطعات كوچكي از برنج و عاج يا استخوان كه به اشكال هندسي زينت داده شد، مي سازند و اين صنعت مخصوص شيراز است.

شگفت انگيزترين چيز

در ايران چيزهاي عجيب و شگفت آور ديده مي شود، ولي شگفت انگيزترين و عجيب ترين آنها قنات هاي آن است، قنات مخصوص ايران است و چيزي است كه مسافر مغرب زمين هرگز مشاهده نكرده است.

زندگي اغلب مردم ايران با اين قنات ها بستگي دارد و بدون آنها كشور ايران وجود نخواهد داشت، با ايجاد يك قنات مي توان دهي به وجود آورد و در مقابل، هرگاه قسمتي از قنات خراب شود دهات اطراف آن متروك و ويران خواهد شد، اشخاصي كه به ساختن قنات ها مبادرت مي ورزند از ميهن پرست ترين افراد ايراني به شمار مي روند، و قهرماناني هستند كه مورد مدح و ستايش قرار نگرفته اند.

آب انبارهاي يزد

جالب توجه ترين و باشكوه ترين آثار معماري يزد، آب انبارهاي آن است، آب انبار در زير زمين واقع شده. و راه دخول به آن يك رديف پلكان طولاني و تاريك است. آب انبارها معمولاً در مجاورت مساجد واقع گرديده. و طرح آنها نيز شبيه طرح مساجد مي باشد، اين آب انبارها با بادگيرهايشان كه براي خنك كردن آب تعبيه شده مورد تحسين خارجيان مي باشد. در يزد در حدود چهل آب انبار يا مخزن آب وجود دارد كه آب مصرفي شهر يزد را براي يك سال ذخيره مي نمايد.

دسته ها : ايران
چهارم 8 1390

هنگامي كه به عنوان "سرباز" در جبهه "تنگه ابوغريب" حضور داشتم، روزي بواسطه پركردن اوقافت فراغتم اقدام به حل نمودن جدول كردم. در حين انجام اين عمل، بواسطه اشتباهي كه در نگارش و پر كردن جدول رخ داد، نياز به پاك‌كن پيدا نمودم. محل نگهداري اينگونه وسائل جعبه مهماتي بود كه بيرون سنگر قرارداشت. به سمت جعبه حركت كردم و آن را زيرو رو نمودم، ليكن پاك‌كن را نيافتم. همانند "آقاي مطالعه" كه هميشه در مطالعه است و از خود بي‌خود، غرق در تفكر جدول بودم و به سمت درب سنگر حركت كردم، غافل از كوتاه بودن درب بودم، حال آنكه هميشه به اين علت، هنگام ورود سر خود را خم مي‌كردم و وارد سنگر مي‌شدم. متاسفانه به حالت ايستاده و صاف به درب رفتم و بيني‌ام مستقيما با پيت گالوانيزه روي سنگر مواجه شد. چشمتان روز بد نبيند، صورتم از سه ناحيه چشمها و بيني آسيب ديد و خون سرازير شد. من دستپاچه شدم و چشمم را گرفتم و با صداي بلند گفتم: "كور شدم، كور شدم". همسنگرم خواب بود و با صداي من از خواب پريد و سراسيمه نزد من آمد و گفت: تركش خوردي؟ گفتم: نه، با صورت رفتم توي پيت و احتمالا چشمم كور شد. گفت: دستت را از روي چشمت بردار. وضعيت صورتم را مشاهده كرد و گفت: چشمت زياد آسيب نديده، اما بيني‌ات شديدا شكافته شده و بايد سريعا بروي بهداري، و به مزاح گفت: نانت در روغن است چرا كه 10 الي 12 روز استعلاجي ميگيري و ميروي تهران.
من همان اطراف از روي زمين يك پارچه پيدا كردم و بيني‌ام را محكم فشار دادم تا از خونريزي آن جلوگيري نمايم. بوسيله يك دستگاه خودرو سريعا به بهداري واقع در پشتيباني قبل از خط مقدم جبهه منتقل شدم و از آقاي دكتر خواهش كردم بيني‌ام را طوري بخيه كند كه اثرش كمتر باقي بماند. ايشان نيز با ظرافت اقدام به اين عمل نمود. پس از اتمام كار بنده كنجكاو شدم كه وضعيت صورتم را مشاهده نمايم. از وي درخواست آئينه نمودم و ايشان گفت: من اينجا آئينه ندارم. نكته حائز اهميت اين بود كه آقاي دكتر موهاي سرش كاملا ريخته و كچل بود و من در پاسخ گفتم: "پس سرتان را چه جوري شانه مي‌كنيد؟"
نامبرده يك نگاه معني‌دار به من كرد و متعاقب آن از تخت بلندم شدم و گفتم: آقاي دكتر لطفا برگ استعلاجي بنده را مرقوم بفرمائيد تا از حضورتان مرخص شوم. دلم را براي يك مرخصي حداقل ده روزه و ديدن خانواده پس از دو سه ماه صابون زدم. وي نسبت به صدور استعلاجي اقدام نمود. بنده مشتاقانه برگ مذكور را از ايشان گرفتم و مندرجات آنرا مطالعه نمودم. فكر مي‌كنيد چه اتفاقي افتاد؟... بنده مثل يخ وا رفتم، زيرا آقاي دكتر لطف فرمودند و به جبران عرائض فكاهي‌ام، دو روز استراحت آنهم در خط مقدم جبهه به من دادند! و وقتي بچه‌ها مرا با سرو صورت باندپيچي توي خط ديدند، واقعا تعجب كردند. مسئله را جويا شدند. بعد از تعريف كردن ماجرا،‌ از خنده روده‌بر شدند.
*غلامحسن سعادتمندبحري

دسته ها :
اول 8 1390

آقاتقي بلافاصله بعد از ازدواج، به تربت و از آنجا هم به اهواز رفت، مدت‌ها از رفتنشان گذشته بود و ما هيچ خبري از آنها نداشتيم.
دل همه برايشان تنگ شده بود، دنبال فرصتي بوديم، تا به ديدار تقي و همسرش برويم، كه الحمدلله خيلي طول نكشيد و اين فرصت، با آمدن عيد و تعطيلات نوروز، به دست آمد و ما توانستيم سفري به اهواز داشته باشيم.
من از زندگي تقي تصور ديگري داشتم، براي همين در لحظه‌ي ورود به منزلش متحير شدم و بي‌اختيار قطرات اشك از گوشه‌ي چشمم سرازير شد،چرا كه زندگي تقي خيلي ساده‌تر از آني بود، كه فكرش را مي‌كردم.
باور كردنش خيلي سخت است، چون تمام زندگي آنها در دو تا پتو خلاصه شده بود. تازه آن دو پتو را هم از جهاد به امانت گرفته بودند، كه از يكي به عنوان زيرانداز و از ديگري هم به عنوان روانداز استفاده مي‌شد. ديدن آن صحنه‌ي عجيب دلم را به درد آورد، آنها حتي يك بالشت نداشتند، كه زيرسرشان بگذارند و به جاي بالشت از چادر و اوركت استفاده مي‌كردند. هنگام بازگشت به مشهد، من دو تا بالشتي را ، كه براي استفاده‌ي بچه‌ها با خودم برده بودم، به آنها دادم و گفتم: لااقل اين بالشت‌ها را زيرسرتان بگذاريد. تمام فكر و ذكر پسرم جنگ بود و ما هر صحبتي كه مي‌كرديم، تنها جواب او اين بود: جنگ واجب‌تر است.
راوي: مادر شهيد
دوري از فرزند
آقا تقي و همسرش بعد از مراسم عقد، مدتي در خوزستان و مدتي را هم در تهران به سر بردند.
هنوز يك سال از ازدواجشان نگذشته بود، كه خداوند فرزند پسري به آنها عطا فرمود، كه نامش را حمزه گذاشتند.
تقي با تمام علاقه‌اي كه نسبت به حمزه داشت، خيلي كم او را درآغوش مي‌گرفت، وقتي علت را جويا شدم.
گفت: من نمي‌خواهم، كه حمزه زياد به من انس بگيرد. براي اين كه وقتي شهيد شدم، در نبودم احساس كمبود پدر نكند.
*راوي: شهيد سيدمحمدتقي رضوي - منبع: سيرت رضوي، ص 29 و 30

دسته ها :
اول 8 1390
X