معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1032221
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

با توجه به وضعيت فيزيكي و طبيعي منطقه و عدم ايجاد تاسيسات و كارخانه هاي توليدي اشتغال جوانان با دو رويكرد مواجه است :

-          مهاجرت به شهرهاي بزرگ و انجام شغلهاي خدماتي

-          فعاليت در بخش كشاورزي عمدتاً به علت تقسيم شدن اراضي ناشي از ارث از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه نبوده و از سويي ديگر خشكسالي حاكم بر منطقه خريد بر مشكلات اشتغال شده است .دامپروري نيز يكي از قطبهاي اشتغال مردم منطقه است كه به صورت سنتي و به شيوه گذشتگان مشغول فعاليت هستند ودر اين زمينه راهكارهاي لازم به دامداران و كشاورزان داده شده است ليكن تا كنون نتيجه مورد دلخواه در بر نداشته است .

برابر برنامه هاي زمان بندي شده بخشداري سعي شده است كه مردم به تاسيس شركتهاي تعاوني كشاورزي و دامداري ترغيب و تشويق شوند كه اين امر ضمن جلوگيري از مهاجرتهاي بي رويه باعث ايجاد فرصتهاي شغلي واز سوي ديگر بهره برداري مناسب از زمينهاي كشاورزي موجود مي شود .

شانزدهم 5 1393

در بخش شوقان كشاورزي يكي از منابع اقتصادي مردم منطقه است با يك نگاه آماري در سطح كل بخش 13000 هكتار زمين زراعي و 2000 هكتار باغات وجود دارد كه با آبي 2560 ليتر در ثانيه كه از 49 حلقه چاه عميق 40 رشته قنات و 22 دهنه چشمه آبياري مي شود كه حاصل آن 17 نوع محصول زراعي و 13 نوع محصول باغي است منطقه شوقان با خاك حاصلخيزي كه دارد در حال حاضر به دليل آشنايي كم كشاورزي با روشهاي جديد از طريق سنتي اراضي را كشت و زرع مي كنند كه به دليل عدم استفاده كاربري از آب استحمامي و توجه كم كشاورزان به تبخير الگوي آبياري و كشاورزي يكي از معظلات منطقه تبديل شده است كه با رويكرد سازمان جهاد كشاورزي مقداري موثر بوده ليكن با كمترين بي توجهي از سوي كشاورزان اين منطقه گاهي دچار بحران خشكسالي مي شود از اين رو با بهينه كردن سيستم آبياري و استخراج صحيح از منابع آبي و اصلاح مديريت آبياري اراضي و تبخير الگوي كشت و روي آمدن به كشت كم آب و همچنين از ديدگاه دولت تقديم قوامين جلوگيري از خود شدن اراضي با تشكيل تعاوني ها گسترش خدمات ترويجي –سرمايه گذاري در بخش آب و توسعه منابع آبي و جلوگيري از هدر رفتن آب و نظارت مستمر در برداشت آبهاي زير زميني مي توان توسعه بخش كشاورزي را به دنبال داشت با اين توضيح چنان چه با وجود هزاران هكتار در حوزه آلاداغ كه بصورت سنتي كشت مي شود مي توان با برنامه ريزي اين منطقه را به جايگاهي مهم جهت كشاورزي پر در آمد و دامپروري هاي پر سود و باغاتي آباد نمود به طور خلاصه بايد گفت كه منطقه شوقان استعداد  شگرف در امور كشاورزي و باغداري دارد با كمي توجه مي توان آن را در سطح استان مطرح كرد .

محصولات اين بخش عبارتند از : گندم ،جو ،زرد آلو ، آلو،گيلاس ،گلابي ،سيب ،گياهان روغني گلزار و صيفي جات مي باشد.

جهاردهم 5 1393

مشخصات كلي روستاي طبر

روستاي طبر از توابع جاجرم واقع درشمال غربي استان خراسان موقعيت جغرافيايي روستاي مزبور درطول جغرافيايي 58 درجه و54 دقيقه شرقي و عرض جغرافيايي37 درجه و17 دقيقه شمالي مي باشد. ارتفاع اين روستا از سطح دريا 1400 متر است.

فاصله اين روستا از مركز استان خراسان رضوي (شهرستان مشهد) حدود310 كيلومتر است.
طبق فرمول زير جمعيت ساكن در ابتداي دوره طرح (سال1385) حدود 1517 نفر و در انتهاي دوره طرح (سال1415) به حدود 1896 نفر خواهد رسيد.

رابطه(4-1- الف)
در اين رابطه:

:جمعيت آينده

: جمعيت سال مبدأ

r: ضريب رشد ساليانه جمعيت

 :nدوره طرح

 

طبق معادله زير متناسب با جمعيت درطي دوره طرح و مساحت مذكور حدود تراكم براي سال هاي ابتدا و انتهاي دوره طرح به ترتيب معادل 85 و106 نفر در هكتار مي باشد.

                                                                    106== = تراكم انتهاي طرح

85 == = تراكم ابتداي طرح

رابطه(4-1- ب)                                                                                 

 

 

اقليم و هواشناسي

اقليم روستاي طبر كوهستاني و سرد مي باشد, پارامترهاي مختلف آب وهوايي روستاي طبر بصورت برآورد ماهانه شامل عوامل مختلف حرارتي، بارندگي، متوسط نم نسبي، متوسط سرعت باد، تبخير و ايام يخبندان بصورت تفكيك بررسي گرديده است.

اهم اين مقادير عبارتد از:

- بارندگي فصلي 

- رطوبت نسبي

كمترين: فصل تابستان با مقدار9/15 ميليمتر                       متوسط سالانه: 74 درصد

بيشترين: فصل زمستان با مقدار 10/ 76 ميليمتر                    متوسط حداقل سالانه:45 درصد                                                                     

- درجه حرارت

متوسط حداقل سالانه: 7/5  درجه سانتيگراد

متوسط حداكثر سالانه: 6/19  درجه سانتيگراد        تعداد روزهاي يخبندان:99 روز در سال       

ميزان تبخير از سطح آزاد آب: سالانه 1248 ميليمتر

 

محدوده مطالعات

محدوده مطالعات منظور شده براي طراحي شبكه نامتعارف جمع آوري فاضلاب روستاي طبر بر محدوده اصلي روستا مي باشد. علي ايحال سعي شده است توسعه آينده روستا در طراحي خطوط فاضلاب رو در نظر گرفته شده و امكان اتصال اين مناطق به خطوط اصلي فاضلاب رو ميسر شود. بدين منظور مطالعات در دو بخش كه شامل ابتداي دوره طرح (سال1385) و انتهاي دوره طرح (سال1415) مي باشد، انجام گرفته است.

با توجه به جميع شرايط از محدوده فوق نقشه هاي توپوگرافي با مقياس (1:1000) تهيه و مبناي طراحي براي مطالعات طرح شبكه نامتعارف جمع آوري فاضلاب روستاي طبر قرار گرفته است.

 

مشخصات توپو گرافي، ژئوتكنيك و شيب عمومي

جهت شيب عمومي طبر در جهت كلي به جنوب غربي مي باشد. روستاي مذكر به لحاظ توپوگرافي داراي آبرفتي - كوهستاني مي باشد. جدول (4-4) مشخصات كلي ژئوتكنيك روستاي طبر را نشان مي دهد.

جدول شماره(4-4)مشخصات كلي ژئوتكنيك در روستاي طبر

رديف

پارامتر

شرح

1

بافت خاك

از نوع رسي و ماسه اي

2

نوع خاك به لحاظ دانه بندي

GW

3

در صد رطوبت خاك

23%-15

4

سطح آبهاي زير زميني

عمق 3 متر

5

ميزان نفوذ پذيري

آزمايش انجام نشده

6

ضريب 


دوره طرح و مراحل اجرايي و بهره برداري

به منظور تعيين وانتخاب طول دوره طرح مطالعات فاضلاب روستاي طبر علاوه بر ضوابط ومعيارهاي فني واقتصادي و عمر مفيد اجزاء تشكيل دهنده تاسيسات مورد نظر، موارد مشروحه زير نيز مورد توجه قرار گرفته اند:

دوره طرح تاسيسات آبرساني روستايي.

توصيه ها واستاندارد معتبردر مورد انتخاب دوره طرح.

سوابق موجود در خصوص دوره طرح طرح هاي فاضلاب روستايي.

مطابق ديدگاه هاي كارشناسي و نتايج حاصل از بررسي هاي انجام يافته در مطالعات طرح فاضلاب روستاي طبر طول دوره طرح حداكثر 30سال پيشنهاد شده است. بر مبناي طول دوره طرح زمان بندي مراحل اجرايي و بهره برداري از طرح تعريف شده است.

جدول شماره (4-5)آينده نگري جمعيت روستاي طبر بر پايه فرض مصوب تا سال1415

سال

جمعيت

ميزان رشد

1375

1427

0.49

1380

1462

0.74

1385

1517

0.85

1390

1583

0.79

1395

1647

0.74

1400

1709

0.68

1405

1768

0.7

1410

1831

0.7

1415

1896

0.7

 

 

سیزدهم 5 1393
من و بقایای طوفان نوح ! (کهن دژ جی - کتابخانه سارویه - اصفهان)  اینجا شاید قدیمی ترین نقطه ی ایران باشه! جایی در وسط شهر اصفهان که اکثر اصفهانی ها از اون خبر ندارند.  چند وقت پیش ، یکی از دوستان پیغام داده بود که بیا اصفهان و من هم گفته بودم که اصفهان آثار باستانی نداره اما اون دوستمون از جایی نام برد که شاید مهمترین اثر باستانی ایران باشه

توجه : این بنا شاید قدیمی ترین نقطه ی ایران باشد! جایی در وسط شهر اصفهان که اکثر اصفهانی ها از وجود آن به خبرند.

مدتی پیش ، یکی از دوستان پیغام داده بود که بیا اصفهان و من هم گفته بودم که اصفهان آثار باستانی قابل توجهی که مربوط به قبل از اسلام باشد ندارد اما دوستم از جایی نام برد که شاید مهمترین اثر باستانی ایران باشد """ کتابخانه سارویه یا کهن دژ جی """ . در مورد این بنا تحقیق کردم و نتایج تحقیقات نشان داد که احتمالا ساخت این سازه باید مربوط به قبل از پادشاهی هخامنشیان و حتی به روایتی قبل از طوفان نوح ! باشد. به همین دلیل در تعطیلات عید فطر سال 1393 برای بازدید از آن به اصفهان رفتم .
فردوسی در مورد این بنا گفته : منجمین مدتی بعد از تاجگذاری به کیومرث ( مربوط به سلسله پیشدادیان «قبل از هخامنشیان»)  گفتند که ۳۰۰ روز باران خواهد بارید و همه چیز از بین خواهد رفت . کیومرث هم برای حفظ علم و دانش به وزیر خود به نام سارویه دستور داد که کتابخانه ای در جی بسازد که در مقابل این طوفان عظیم مقاوم باشد . جالب اینجاست که خیلی از مورخین دوره های قبل و بعد از اسلام از این دژ عظیم یاد کرده و همگی آنرا مربوط به قدیم دانسته اند . پس از فتح اعراب بسیاری از نقاط این بنا به قصد یافتن گنج تخریب شد اما کسی به مخزن کتابخانه دست نیافت . در سال ۳۵۰ قمری قسمتی از تالار کتابخانه فرو ریخته و مشخص شد که آنجا کتابخانه ای بوده و کتابها با زبانی ناشناخته بر روی پوست خدنگ (نوعی درخت) نوشته شده بوده که به دستور خلیفه ، همه آنها به بغداد منتقل شد ولی چون به زبان ناشناخته ای نوشته بودند ، به حال خود رها شده و نابود شدند . بعدها و در اواخر دوره صفوی ، اشرف افغان بر روی بقایای کتابخانه کاخی برای خود ساخت که پس از شکست از نادرشاه ، مردم اصفهان بدلیل نفرت شدید از اشرف حتی پی کاخ را نیز خراب می کنند. احتمال اینکه بنا مربوط به دوره های قبل از تاریخ و داستان نوح باشد بعید به نظر می رسد اما اشیای بدست آومده و کاوشها نشان دهنده قدمت ساختمانها احتمالا مربوط به ۶ یا ۷۰۰۰ سال پیش می باشد.

مشخصات بنا:
این سازه واقعا عظیم بود . محل دقیق تپه اشرف کنار خیابان مشتاق پایینتر از پل شهرستان است و در بخشهایی از بنا که باقی مانده اند ، در بعضی نقاط قطر دیوار اتاقها تا دو متر هم می رسد . پایه یکی از برجهایی که من دیدم شاید تا 7 متر قطر داشته باشد که البته فقط بخش پایه ستون باقی مانده است . بخش بسیار مهمی از این مجموعه احتمالا در زمان احداث خیابان مشتاق نابود شده و یا اکنون در زیر خیابان دفن شده است. در بالای تپه مجراهایی که برای هدایت آب ساخته شده اند دیده می شود که از جنس سفال ساخته شده ولی احتمالا مربوط به کاخ اشرف است که در نوع خود جالب اند . از این مجموعه هیچگونه نگهداری نمی شود و من شخصا خودرویی را دیدم که قصد تخلیه نخاله ساختمانی را در آنجا داشت !

محوطه تپه اشرف نیازمند نگهداری و بررسی های گسترده ای بوده و احتمالا رازهای زیادی در این تپه هست که هنوز کشف نشده اند .

دسته ها :
سیزدهم 5 1393
من و بقایای طوفان نوح ! (کهن دژ جی - کتابخانه سارویه - اصفهان)  اینجا شاید قدیمی ترین نقطه ی ایران باشه! جایی در وسط شهر اصفهان که اکثر اصفهانی ها از اون خبر ندارند.  چند وقت پیش ، یکی از دوستان پیغام داده بود که بیا اصفهان و من هم گفته بودم که اصفهان آثار باستانی نداره اما اون دوستمون از جایی نام برد که شاید مهمترین اثر باستانی ایران باشه

توجه : این بنا شاید قدیمی ترین نقطه ی ایران باشد! جایی در وسط شهر اصفهان که اکثر اصفهانی ها از وجود آن به خبرند.

مدتی پیش ، یکی از دوستان پیغام داده بود که بیا اصفهان و من هم گفته بودم که اصفهان آثار باستانی قابل توجهی که مربوط به قبل از اسلام باشد ندارد اما دوستم از جایی نام برد که شاید مهمترین اثر باستانی ایران باشد """ کتابخانه سارویه یا کهن دژ جی """ . در مورد این بنا تحقیق کردم و نتایج تحقیقات نشان داد که احتمالا ساخت این سازه باید مربوط به قبل از پادشاهی هخامنشیان و حتی به روایتی قبل از طوفان نوح ! باشد. به همین دلیل در تعطیلات عید فطر سال 1393 برای بازدید از آن به اصفهان رفتم .
فردوسی در مورد این بنا گفته : منجمین مدتی بعد از تاجگذاری به کیومرث ( مربوط به سلسله پیشدادیان «قبل از هخامنشیان»)  گفتند که ۳۰۰ روز باران خواهد بارید و همه چیز از بین خواهد رفت . کیومرث هم برای حفظ علم و دانش به وزیر خود به نام سارویه دستور داد که کتابخانه ای در جی بسازد که در مقابل این طوفان عظیم مقاوم باشد . جالب اینجاست که خیلی از مورخین دوره های قبل و بعد از اسلام از این دژ عظیم یاد کرده و همگی آنرا مربوط به قدیم دانسته اند . پس از فتح اعراب بسیاری از نقاط این بنا به قصد یافتن گنج تخریب شد اما کسی به مخزن کتابخانه دست نیافت . در سال ۳۵۰ قمری قسمتی از تالار کتابخانه فرو ریخته و مشخص شد که آنجا کتابخانه ای بوده و کتابها با زبانی ناشناخته بر روی پوست خدنگ (نوعی درخت) نوشته شده بوده که به دستور خلیفه ، همه آنها به بغداد منتقل شد ولی چون به زبان ناشناخته ای نوشته بودند ، به حال خود رها شده و نابود شدند . بعدها و در اواخر دوره صفوی ، اشرف افغان بر روی بقایای کتابخانه کاخی برای خود ساخت که پس از شکست از نادرشاه ، مردم اصفهان بدلیل نفرت شدید از اشرف حتی پی کاخ را نیز خراب می کنند. احتمال اینکه بنا مربوط به دوره های قبل از تاریخ و داستان نوح باشد بعید به نظر می رسد اما اشیای بدست آومده و کاوشها نشان دهنده قدمت ساختمانها احتمالا مربوط به ۶ یا ۷۰۰۰ سال پیش می باشد.

مشخصات بنا:
این سازه واقعا عظیم بود . محل دقیق تپه اشرف کنار خیابان مشتاق پایینتر از پل شهرستان است و در بخشهایی از بنا که باقی مانده اند ، در بعضی نقاط قطر دیوار اتاقها تا دو متر هم می رسد . پایه یکی از برجهایی که من دیدم شاید تا 7 متر قطر داشته باشد که البته فقط بخش پایه ستون باقی مانده است . بخش بسیار مهمی از این مجموعه احتمالا در زمان احداث خیابان مشتاق نابود شده و یا اکنون در زیر خیابان دفن شده است. در بالای تپه مجراهایی که برای هدایت آب ساخته شده اند دیده می شود که از جنس سفال ساخته شده ولی احتمالا مربوط به کاخ اشرف است که در نوع خود جالب اند . از این مجموعه هیچگونه نگهداری نمی شود و من شخصا خودرویی را دیدم که قصد تخلیه نخاله ساختمانی را در آنجا داشت !

محوطه تپه اشرف نیازمند نگهداری و بررسی های گسترده ای بوده و احتمالا رازهای زیادی در این تپه هست که هنوز کشف نشده اند .

دسته ها :
سیزدهم 5 1393
ساخت زيورآلات تركمن كه عمدتاً شامل زيورآلات زنان مي‌باشد، به عنوان يكي از صنايع دستي هنري توسط تعداد معدودي از صنعتگران تركمن صورت مي‌گيرد. اين زيورها معمولاً از نقره ساخته مي‌شود و از اين رو صنعت زيورسازي تركمن را نقره‌ كاري نيز مي‌گويند.
البته علاوه بر نقره، از فلزات كم ارزش‌تر آلياژي نظير برنج و ورشو نيز زيور درست مي‌شود كه ارزش آنها كمتر است. به علاوه در زيورهاي نقره‌اي از ورقه‌هاي طلا و آب‌طلا نيز استفاده مي‌شود.
از زيورهاي نقره‌ا ي در گذشته زياد استفاده مي‌شد كه اين امر به علت قيمت كمتر نقره در مقايسه با طلا، امكان استفاده از آن در سطحي عمومي‌تر فراهم بوده است. كراهت استفاده از طلا بر ي مردان در دين مبين اسلام نيز يكي از علل عموميت استفاده از نقره مي‌باشد. امروزه اين زيورها علاوه بر استفاده در بازارهاي محلي و داخلي بعضاً به بازارهاي خارجي نيز صادر مي‌شوند كه در صورت سامان دهي مي‌تواند به عنوان يكي از توليدات صادراتي منطقه درآيد. علاوه بر آن اين صنعت مي‌تواند ميزان زيادي اشتغال ايجاد نمايد.
درباره تاريخ زيورسازي در ميان تركمن‌ها اطلاعات زيادي وجود ندارد ولي مراجعه به ادبيات شفاهي و داستان‌هاي مكتوب چند سده اخير تركمن نشان از استفاده از زيورآلات نقره‌اي در بين تركمن‌ها دارد و فن زيورسازي به عنوان يكي از تكنيك‌هاي مورد استفاده در بين هنرمندان تركمن نقل شده است.
ساخت زيورهاي تركمن در كارگاه هاي استادكاران نقره‌كار با وسايل ابتدا يي و روشهاي خاص صورت مي گيرد.
زيورآلات تركمن را بر اساس نوع كاربرد آنها مي‌توان به يازده گروه زيورها ي لباس، سر و پيشاني، مو، گوش، گردن و سينه، مچ دست، انگشت، كمر، ابزار كار زنان، كودكان و زيورها ي اسب تقسيم‌ بندي نمود.
در هر يك از يازده گروه فوق مي‌توان چندين زيور را نام برد كه ما ذيلاً به بررسي جداگانه هر يك از آنها مي ‌پرداز يم.


1) زيورها ي لباس
الف) تِنِه‌چير: زيوري است كه اغلب مثلث كوچك در وسط آن به چشم مي‌خورد و نقوش ريز هندسي ديگر در اطراف آن قرار دارد. از قاعده مثلث شرابه‌هايي با زنجير آويزان است، روي تكه‌هايي كه اشكال هندسي دارد، نگين‌هايي نشانده مي‌شود. بر سر اين زيور حلقه‌اي كوچك تعبيه مي‌شود كه به وسيله آن زيور به كُت زنان، در دو طرف بالاي سينه دوخته مي‌شود. «تنه‌چير» مثل گوشواره جفت و هم ‌شكل ساخته مي‌شود كه يكي در طرف راست و ديگري در سمت چپ كت قرار مي‌گيرد. از «تنه‌چير» اغلب زنان «تكه» استفاده مي‌كنند.

ب) چاپراز: نام اين زيور تركيبي از دو كلمه چپ و راست است كه دو تكه زيور متصل به يكديگرند و شكل‌هاي مختلف دارند. اين زيور در روپوش زنان تركمن (به نام «دون») مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

ج) سكّه: روي كت زنان و دختران تركمن در دو طرف لباس، بين «تنه‌چير» و «چاپراز» با سكه‌هاي قديمي و قلاب‌دار (حلقه) كه به لباس دوخته شده زينت مي‌يابد و روي آستين‌هاي كت نيز معمولاً رديف‌هايي از سكه‌هاي قديمي مي‌دوزند.

د) بازبند (بازوبند) يا «قول‌باغ»: اين زيور به دو شكل است. يكي دايره‌اي شكل بوده و تك نگيني در وسط آن قرار دارد و شكل ديگر آن مربعي مي‌باشد كه دو شاخ قوچ نقره‌اي بر روي آن لحيم شده است. معمولاً اين زيور را با شرابه‌هايي مزين مي‌كنند. بازوبند به كت زنان و دختران در قسمت بازو دوخته مي‌شود.

2) زيورهاي سر و پيشاني
دختران تركمن پس از ازدواج به جاي كلاه از سربندهايي كه به صورت خاصي دور سر پيچانده مي‌شود، استفاده مي‌كنند. به سربند زنان عموماً «آلين‌دانگي» گفته مي‌شود. اين سربند را همانند كلاه دختران، با زيورهاي نقره‌اي مطلّا تزئين مي‌كردند. نحوه بستن اين سربندها در بين طوايف مختلف تركمن متفاوت بوده و به شكل زير مي‌باشد.

الف) خازاوا: زنان يموت سربند خود را «خازاوا» و زيورهايي كه به آن مي‌دوزند را «خازاوا شاي» مي‌گويند. سربند زنان يموت از پارچه قرمز و مربع شكل است كه آن را به صورت نواري چند لايه درآورده و به دو سر مي‌بندند. در پيشاني و دو طرف خازاوا زيورهايي به چشم مي‌خورد.

ب) اگمه: سربند طوايف «تكه» و «گوگلان (يكي ديگر از ايلات تركمن)» بزرگتر و بلندتر از سربند زنان يموت است. زنان اين طوايف از پوشال جارو براي سربند استفاده مي‌كردند و دور پوشال را پارچه ابريشمي مي‌دوختند. اين زيور را «اِگمه» مي‌گويند. اگمه برخلاف زيور پيشاني زنان يموت، كه از تكه‌هاي متصل به هم ساخته شده، از نقره مطّلا و يكپارچه است و عرض آن معمولاً 33 و ارتفاع (بلندي) آن 15 سانتيمتر است. روي «اگمه» را با نگين‌هايي از عقيق و ديگر سنگهاي گرانبهاي رنگي مرصّع مي‌كنند شرابه‌هايي در لبه پائيني و دو طرف برخي از «اگمه»ها هست كه به هنگام استفاده روي پيشاني قرار مي‌گيرد. به اين شرابه‌ها «شِلپه» مي‌گويند.

ج) قبه (قبّا): زيوري به شكل نيمكره را گويند كه دورتادور آن شرابه‌هايي آويزان است. روي اين شرابه‌ها نگين‌هايي از عقيق مي‌نشانند كه نگين اغلب آنها به رنگ قرمز است. روي نيمكره را با سيمهاي بافته نقره‌اي كه «سيم بورما» ناميده مي‌شوند، تزيين مي‌كنند. اين سيم‌ها به شكل زوج بوده و روي هر قسمت نگين‌هايي به رنگ قرمز قرار مي‌دهند. در بالاي نيمكره، استوانه‌اي كوچك است كه بر روي آن شرابه‌هاي كوچك مي‌آويزند، «قبّه» مختص دختران است و به كلاه‌هاي سوزندوزي شده به نام «بؤروك» دوخته مي‌شود. به «قُبّه» زيورهايي به نام «قولاق‌چا» و «ينگسه‌ليك» نيز اضافه مي‌كنند. «قولاق‌چا» زيور دوطرف «قبه» است و به شكل مستطيل كه با نگين‌هاي رنگي مرصّع مي‌شود. اين مستطيل از تكه‌هاي هندسي كه به هم وصل و زنجير شده‌اند، تشكيل مي‌شود اين بخش در دو طرف سر، از روي گوش‌ها آويزان مي‌شودو معمولاً تا سرشانه مي‌رسد.
«ينگسه‌ليك» نيز هم‌شكل «قولاق‌چا» است و در پشت سر آويزان مي‌شود. اين زيور نيز همانند «قُبّه» به كلاه دوخته مي‌شود. «قولاق‌چا» بر اساس طرحي كه دارد، نام‌هاي مختلفي به خود مي‌گيرد. «اوچ‌قاشلي قولاق‌چا» يعني «سه نگين‌دار» يا «اوچ قبه‌لي قولاق‌چا» يعني «سه قبّه‌دار» كه البته اين اسامي و طرحها را در زيورآلات ديگر نيز مي‌توان يافت.
بخش ديگري كه به «قُبّه» اضافه مي‌كنند، زيور پيشاني است. اين زيور نيز به شكل مستطيل و با طرحهاي مختلف است و به گونه‌اي به كلاه دوخته مي‌شود كه روي پيشاني را مي‌پوشاند. برخلاف دو نوع قبلي كه به صورت عمودي به كلاه دوخته و آويزان مي‌شود اين يكي به صورت افقي روي پيشاني قرار مي‌گيرد. به زيور پيشاني عموماً «آلين‌شاي» گفته مي‌شود.

3) زيورهاي مو
زنان و دختران تركمن براي زيبايي گيسوان خود از زيورهاي گوناگوني استفاده مي‌كنند كه عبارتند از:

الف) آسيق: اين زيور به شكل قلب بوده و در اندازه‌هاي مختلف تهيه مي‌شود. در وسط آسيق نگيني بزرگ از سنگهاي قيمتي تعبيه شده كه رنگ آن قرمز و جگري (زرشكي) مي‌باشد. در بالاي «آسيق» حلقه‌اي قرار دارد كه بندي پارچه‌اي را از اين حلقه عبور داده و به وسيله اين بند به گيسوان خود مي‌بندند. «آسيق» در پشت، روي كمر قرار مي‌گيرد و زيوري است براي زنان كه گيسوان خود را در پشت قرار مي‌دهند و معمولاً نوعروسان از آن استفاده مي‌كنند.
«آسيق» در اندازه‌هاي مختلف بوده و برخي از آنها به قدري بزرگ است كه كاملاً پشت كمر را مي‌پوشاند. «آسيق» كوچك را «آسيق‌چا» گويند. برخي از آنها داراي شرابه‌هايي هستند كه آن را «دؤكوريم‌لي آسيق» مي‌گويند. «اوچ آسيق» نيز نوعي «آسيق» بوده كه در آن سه «آسيق» كوچك را با بند مهره‌دار به هم وصل مي‌كنند و به مو مي‌بندند. اگر اندازه «آسيق» بزرگ باشد، آن را علاوه بر بستن به مو با بندي به گردن نيز مي‌بندند تا سنگيني آن فقط بر مو وارد نشود «آسيق» از تكه‌هاي كوچك به هم زنجير شده‌اند كه زنان طايفه «يموت» مورد استفاده قرار مي‌دهند.

ب) مونجوق: زيوري است كه از قطعه‌هاي هندسي شكل در طول و عرض تشكيل شده است. تعداد قطعه‌ها متفاوت بوده و به بزرگي و كوچكي «مونجوق» بستگي دارد.
هر يك از قطعات مجموعه، داراي نام‌هاي مختلفي مي‌باشد. به قطعات مياني «قورباقا» و قطعات زنگوله‌دار «قوبّا» و قسمت بالا را «حوزا» گويند، «دؤرت حوزالي» (چهار غوزه‌دار)، «اوچ قورباقالي» (سه قورباغه‌دار) «اوچ قوبّالي و بأش قوبّالي» (سه قبه‌دار و پنج قبه‌دار) نيز از اين نوع مي‌باشند. برخي از «مونجوق»ها قطعه‌هايي «آسيق» مانند دارند كه «آسيق‌لي مونجوق» (مونجوق آسيق‌دار) و «اوچ آسيق‌لي مونجوق» (مونجوق سه آسيق‌دار) گويند.
در انتهاي «مونجوق» يك رديف منگوله نقره‌اي آويزان بوده كه سر آنها نيز گلوله‌هايي كوچك توسط زنجير آويزان شده كه به آن «دوومه» مي‌گويند. داخل اين «دوومه»ها سنگريزه، براده آهن يا ساچمه‌هاي كوچك قرار مي‌دهند تا هنگام حركت آنها صدا ايجاد شود. «مونجوق» را با بند پارچه‌اي، پشمي يا ابريشمي به نام «آلاجايوپ» به مو مي‌بندند. اگر «مونجوق» سنگين باشد مثل «آسيق» علاوه بر مو با بندي به گردن يا سر نيز مي‌بندند.
«مونجوق» نيز مثل «آسيق» در پشت سر قرار مي‌گيرد و از زيورهاي خاص زنان است.

4) زيور گوش
زيور گوش فقط شامل گوشواره است كه به آن «قولاق حالقا» مي‌گويند. گوشواره زنان يموت به شكل دايره و گوشواره زنان تكه به شكل مثلث مي‌باشد.
در گوشواره‌هاي دايره‌اي نصف دايره صفحه نقره‌اي مطلاست و روي آن طرح و نقوش كار شده و نگين‌هايي نيز روي آن نشانده مي‌شود.
نصف ديگر دايره خالي است و به وسيله سيم نيم‌دايره محيط آن مشخص مي‌شود. اين سيم از سوراخ گوش عبور داده مي‌شود. روزنه كوچك سر سيم به چنگه‌اي خروسك شكل در بالاي نيم دايره پائيني قفل مي‌شود. برخي از اين گوشواره‌ها به قدري بزرگ و سنگين است كه علاوه بر قرار گرفتن در سوراخ نرمه گوش آن را با بندي از بالاي گوش مي‌آويزند. گوشواره‌ها داراي طرح و نقوش زيادي مي‌باشد كه عبارتند از شاخ قوچ، نوك پرنده، سر پرنده، پرنده بال گشوده، قنديلي، سر مار، ستاره و هلال.

5) زيورهاي گردن و سينه (گردنبند و يا سينه‌ريز)
الف) گُل يقه: يكي ديگر از زيورآلات زنان تركمن است كه در واقع نقش دكمه يقه پيراهن را دارد. البته اين كاركرد مربوط به گذشته بوده است و امروزه گل يقه را با نخ جداگانه به گردن مي‌بندند. از نظر شكل، گل يقه دقيقاً شكل سپر را دارد و در واقع عيناً شكل كوچك سپر را به نام گل يقه درست كرده‌اند. به جاي دسته سپر در پشت گل يقه برجستگي وجود دارد كه در جادكمه يا نخ يقه قرار مي‌گيرد. گل يقه داراي چند رديف نگين از جنس عقيق و فيروزه مي‌باشد كه در اشكال دايره‌اي، شش ضلعي و مستطيل ديده مي‌شود.

ب) بيقاو (طوق): حلقه بزرگ طوق‌ مانندي را گويند كه يك طرف آن به وسيله گيره يا لوله باز و بسته مي‌شود و در قسمت جلو گردن قرار مي‌گيرد. روي آن طلاكاري شده و نگين‌هايي نيز بر روي آن مي‌نشانند و برخي از آن نيز با شرابه‌هايي تزئين شده است.

ج) تومار: «تومار» آويزه گردني است كه غالباً به شكل مثلث بوده و بر قاعده آن استوانه توخالي لحيم‌كاري شده است. برخي «تومار»هاي بزرگ علاوه بر مثلث و استوانه، داراي اجزايي مستطيل و مربع شكل و با شرابه‌هاي زيادي كه انتهاي آنها با زنگوله‌هايي (به نام دوومه) به زنجير وصل شده است. اين زيور با بند پارچه‌اي يا نخي يا بند مهره‌دار (مثل تسبيح) و يا با تكه‌هاي هندسي كوچك كه به هم زنجير شده باشند از گردن آويخته مي‌شود. برخي از اين «تومار»هاي بزرگ را براي اين كه به صورت منظم روي سينه قرار گيرد، روي تكه پارچه‌هاي هم‌اندازه مي‌دوزند و روي آن را با نگين‌هايي تزئين مي‌كنند. در زمينه تومار نقش و طرح را روي صفحه نقره‌اي طراحي شده كار مي‌كنند و زمينه آن را با قلم خالي مي‌كنند.
در بخش استوانه‌اي «تومار» كه باز و بسته مي‌شود و داراي درپوش است، انواع دعا و طلسم قرار مي‌دادند. از اين تومارها براي انتقال يادداشت‌هاي سري خوانين و سلاطين توسط پيك‌ها استفاده مي‌شده است. «آچار باغ»، «هيكل»، «دوغا قاپ»، «داغدان»، و «آدامليق»، از جمله تومارها محسوب مي‌شوند.

د) داغدان: همان چوب درخت داغداغان است كه در بين تركمن‌ها درخت مقدسي مي‌باشد چوب خراطي شده داغداغان را به گهواره نوزادان مي‌بندند تا حافظ سلامتي كودك باشد. در نقره‌كاري نيز شكل چوب خراطي شده را گرفته و طرح آن را به نقره انتقال داده‌اند. و آن را با زنجير و زنگوله و شرابه تزئين نموده‌اند.

6) زيور مچ دست
بيله‌زيك (النگو): دستبندي است بزرگ و قطور كه دو سر آن در پشت دست به هم مي‌رسد ولي بين دو سينه باز بوده و دو طرف اين قسمت داراي دندانه مي‌باشد كه از اين قسمت دستبند را به دست مي‌بندند. دستبند با سيمهاي نازك به شكل مليله كاري و يا به روش برجسته‌كاري به قسمتهاي مساوي تقسيم و در هر قسمت يك رديف نگين‌گذاري شده كه هر يك از اين قسمتها را «قوشما» مي‌گويند.
بزرگترين دستبندها داراي پنج قسمت هستند كه هر يك از آنها داراي پنج رديف نگين مي‌باشد و اندازه قطر دايره آن در قسمت بالاي دست نسبت به قسمتي كه در مچ دست قرار مي‌گيرد، بزرگتر است. به اين دستبندها «بأش قوشمالي بيله‌زيك» گفته مي‌شود. كوچكترين بيله‌زيك از يك قسمت تشكيل شده است.

7) زيور انگشت
يوزوك (انگشتر)
زنان تركمن غالباً تك انگشتر به انگشت مي‌كنند اما گاهي 5-4 انگشتر كه با زنجير به هم متصل شده‌اند نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرد. به اين نوع انگشترها «كوكن‌لي يوزوك» گفته مي‌شود. گاهي اوقات اين انگشترها به جاي اتصال به هم، با زنجيرهايي به دستبند نيز وصل مي‌شوند، در اين صورت رديف قرار مي‌گيرند. انگشتر زنان تركمن اغلب تك نگين بزرگي بوده كه از جنس عقيق و سنگهاي قيمتي ديگر مي‌باشد.

8) زيور كمر (كمربند)
كمربند را در زبان تركمني «قوشاق» مي‌گويند. استفاده از اين كمربند به عنوان زيور در بين زناني كه از استطاعت مالي بالايي برخوردار بودند، مرسوم بوده است. اين زيور سنگين و توپر بوده و عرض برخي از آنها به ده سانتيمتر مي‌رسيد. روي كمربند را با عقيق و فيروزه‌هاي دشت جواهر نشان مي‌كردند و انتهاي كمربند داراي سگك و قلاب زيبايي بوده است كه برخي از آن نيز با شرابه‌ها و زنگوله‌هايي در لبه پائيني تزئين مي‌شد.

9) ساير زيورهاي مربوط به زنان
به غير از موارد ذكر شده فوق در نقره‌كاري تركمن وسايل نقره‌اي ديگري نيز ساخته مي‌شده است. از جمله آنها كاردهاي نقره‌اي و شانه يا باش داراق مي‌باشد. باش داراق‌هاي نقره‌اي نگين‌دار و مرصّع شده مي‌باشند و براي شانه كردن گيسوان زنان و دختران كاربرد دارد. اين شانه‌ها دو طرفه هستند و يك طرف آنها داراي دندانه‌هاي ريز و نزديك به هم و طرف ديگر آن داراي دندانه‌هاي درشت و با فاصله مي‌باشند.

10) زيورهاي ابزار كار
الف- سارماق: از وسايل ريسندگي پشم است. پشم‌هاي فتيله شده را به دور «سارماق» مي‌پيچانند. در يك سر آن حلقه‌اي وجود دارد كه هنگام كار انگشت كوچك در اين حلقه قرار مي‌گيرد و در سر ديگر آن شرابه‌ها و زنگوله‌اي قرار مي‌دهند تا هنگام كار صدا دهد به اين وسيله «كوموش سارماق» (سارماق نقره‌اي) مي‌گويند.

ب) ايقماچ: اين هم يكي از ابزار ريسندگي و تابندگي است كه آن را در انتهاي دوك نخ‌ريسي قرار مي‌دهند تا وزن آن سنگين شده و در هنگام تابندگي نخ ريسيده شده جمع نشود. ايقماچ مخروطي شكل است و داراي سوراخي به قطر دوك مي‌باشد كه دوك در داخل آن قرار مي‌گيرد. اين وسيله را نيز با شرابه و زنگوله تزئين مي‌كنند.

ج) يونگسه (انگشتانه): از وسايل سوزن‌دوزي است و غالباً يك انگشتري با رنجر به آن وصل است. انگشتانه در انگشت اشاره قرار مي‌گيرد تا سوزن آسيبي بدان نرساند.

11) زيورهاي مربوط به كودكان
زيورهاي مربوط به كودكان شامل طوق زنگوله‌دار دور پا، كمان براي لباس بچه و سكه‌دوزي روي لباس مي‌باشد.


ابراهيم كلته
برگرفته از وبلاگ شخصي ايشان (اترك)
دسته ها : تركمن
سیزدهم 5 1393

     عوامل برانگیزاننده تکرار سفر به یک مقصد گردشگری:‌

     1.کاهش ریسک تجربه های نامطلوب

     2.اطمینان از نوع افرادی که با آن برخورد خواهند داشت.

     3.ایجاد ارتباط عاطفی با زمان کودکی

     4.تجربه جنبه هایی از مقصد که در سفر قبلی فرصت آن فراهم نشده است.

     5.همراهی برای آشنا کردن دیگران نسبت به مقصدی که موجب تجربه رضایت بخش برای گردشگر شده است.

     پارامترهای موثر در تولید سفر:

       به طور کلی عوامل موثر بر میزان سفرهای تولیدی یک خانواده را می توان به صورت زیر دسته بندی کرد:‌

1.ساختـار منزل

2.تعداد افراد خانواده

3.فاصله تا مراکز خرید شهر

4.نحوه دسترسی و هزینه فعالیت ها

5.شخصت افراد و شیوه زندگی آن ها

6.فناوری موجود و در دسترس استفاده کنندگان

7.درآمــد خانواده

8.ارزش های جامعه

9.سیاست های موجود در سیستم های حمل و نقلی

10.مالیکت وسیله نقلیه

11.شبکه راه های ارتباطی

12.سطح سواد افراد خانواده

13.امکان کاربرد و استفاده

14.ساختـار سـنی

15.تراکم منطقه مسکونی

16.ارزش منطقه محل سکونت

 نتیجه گیری

    مطالعات متعددی در سراسر جهان، در ارتباط با بررسی وجود تفاوت در رضایت خاطر حاصل از سفر به یک مقصد برای نخستین بار و نیز تکرار سفر به آن مقصد انجام شده است و بیشتر پژوهشگران اشاره نموده اند که چنین تفاوتی در واقع وجود دارد. به این ترتیب اگر چه متغیر های بسیاری در کسب رضایت خاطر از سفر به یک مقصد نقش آفرینی می نمایند، یکی از آن ها را نیز باید تجربه سفر قبلی به مقصد مورد نظر دانست.

     در واقع سوال این است که آیا در میان گردشگرانی که به ایران سفر کرده اند، ‌خود موضوع تکرار سفر یا سفر برای نخستین بار نیز بر میزان رضایت خاطر ایشان تاثیر گذار بوده است. پاسخ البته مثبت است و چنین می نماید که گردشگران سفر کرده به ایران برای نخستین بار، سطح رضایت خاطر بالاتری را نسبت به آن ها که تجربه سفر به ایران داشته اند، کسب کرده اند.

    این نتیجه، اگر چه نخست غیر منتظره و عجیب می نماید اما با استناد به نظریه عدم تایید انتظارات قابل توجیه است. درخصوص ایران وجود فضای تبلیغاتی مسموم و سنگینی که رسانه های غربی از فضای داخلی کشور ترسیم نموده اند، چنان است که گردشگر در بدو ورود انتظار برخورد با سرزمینی عقب مانده و مردمانی دور از مدنیت را دارد و با تجربه ای که کسب می کند قضاوت مطرح شده از سوی او و به طور متعارف بیانگر سطح رضایتی بالاست.

    اما آن ها که برای دفعات بعدی ایران را به عنوان مقصد بر می گزینند از آن رو که قضاوت منفی اولیه یا پیش داوری قبل از سفر نخستین به واسطه تجربه سفر قبلی ایشان تعدیل شده است، با نگاهی واقع بینانه تر و منطقی تر به سرزمین و مردم ما می نگرد. نتایج نشان می دهد که اگر چه ایشان نیز سطح رضایت خوبی را کسب کرده و ابراز می دارند، لیکن میانگین سطح رضایت ایشان از کسانی که برای بار اول به ایران سفر می کنند تا حدودی کمتر است.

    به نظر می رسد که موضوع ضعف اطلاع رسانی شایسته، در خصوص مقصد ایران به بازارهای هدف، که مشکلی دیرینه و دردی کهنه در توسعه گردشگری کشور به شمار می رود، هنوز و به طور جدی باید در کانون توجه سیاست گزاران قرار گیرد. از طرفی توجه به برخی زیر بخش های مرتبط با صنعت گردشگری، نظیر حمل و نقل و نظارت شایسته تر، در خصوص آن ها دارای اهمیت فراوانی است و بر میزان رضایت خاطری که گردشگران کسب می نمایند، بسیار تاثیر گذار می باشد.

دسته ها :
یازدهم 5 1393

مناظر ديدني

بخش شوقان از جمله دلتاهاي زيباست كه بين سه رشته كوه آلاداغ ،سالوك و بهار (ارس) قرار دارد و داراي آب و هوائي كوهستاني و برخوردار از چشمه سارها و قنات پر آب است كه ارتفاعات آن در فصل زمستان پوشيده از برف است و تا اواسط بهار در آن برف وجود دارد و در نگاه اول چشم انداز آن نظر هر كس را به خود جلب مي كند .غار معروف گنج كوه ،قلعه كفش دوزك ،قلعه سنگينه ،گردشگاههاي بنيزو ،و لق لق طبر ،دره هاي زيباي چهار بيد و زردآلو ،ارغلان قلعه ،قزلر قلعه جنگل كركوي از جمله جاذبه هاي گردشگري و مناظر ديدني جلگه محسوب مي شوند . وجود چشمه سارهاي گوارا و خنك بهمراه مردمان مهربان و مهماننپذير بر سفره زيباي طبيعت را زيباتر مي نمايد . به هر روي گوئي اين شهر قلعه اي از بهشت بر روي زمين است . كه به نوعي انسان از مواهب آن بهره مند گردد و به قدرت لايزال خداوند ايمان آورد .

 

صنايع دستي

عليرغم وجود صنايع جديد ،شوقان همچنان توليد كننده انواع گليم ، فرجين ،جاجيم و قالي و قاليچه است در اكثر روستاهاي منطقه كارگاههاي كوچك مشغول فعاليت هستند و چراغهاي سنتي صنعت را مي چرخانند .

یازدهم 5 1393

اين حمام كه قدمت بيش از يك صد سال دارد در كنار چنار و چشمه مركز روستا از ساروج و آجر سفالي ساخته شده است.معماري و ساخت آن بسيار هنرمندانه و  طبق اصول علمي ساخته شده  كه بسيار جاي شگفتي است  . اين حمام كاملا در زير زمين ساخته شده و سوخت فعلي آن نفت سياه است كه در قديم از چوب درختان ارس كوه سالوك استفاده مي گرديده .فقط قسمت گنبدي شكل سقف آن براي نورگيربيرون از سطح زمين ساخته شده است .آب آن از همان چشمه وسط روستا تامين ميگردد. آب ابتدا به داخل آتش خانه هدايت شده و بعد از گرم شدن در لوله هاي مارپيچ(داش) به داخل مخزن آب(خزينه)كه در كنار آتش خانه ساخته شده سرازير ميگردد.دودكشهاي آتشخانه از زير خزينه و حمام عبور ميكنند كه اين كار باعث گرم شدن حمام نيز ميگردد.اين حمام ازچند قسمت كه هريك بوسيله راهروهايي نسبتا تنگ به يكديگر متصل گرديده اند. هر شخص كه وارد اين حمام ميشود ابتدا بعد از گذر ازيك راهروي طولاني(حدود بيست متر) وارد رخت كن ميشود.بعدا از رختكن راهرويي پنج متري و تنگ وجود دارد كه متصل به گرمخانه حمام است.گرمخانه يك اتاق هشت ضلعي است كه اطراف آن را ساخته هاي ديگر حمام احاطه ميكنند.ضلع شرقي آن رخت كن . ضلع غربي آن خزينه . ضلع شمالي آن راهروي ورودي اصلي . ضلع شمال غربي نمازخانه . ضلع جنوب غربي جهت استحمام .ضلع جنوب شرقي جهت  تطهير و فقط ضلع جنوبي تقريبا بسته است .راهروهاي حمام به گونه اي است كه شخص بعد از خروج از گرمخانه وارد راهروي پنج متري گرديده و بعد از آن به داخل رختكن و بعد از عبور از راهروي بيست متري به خارج از حمام مي رسد كه در اين مسير بدن وي گرماي خود راكم كم از دست ميدهد . اين حمام در حال حاضر نيز مورد استفاده قرار ميگيرد و شايان ذكر است كه يك حمام خزينه اي با قدمت بسيار طولاني تر از اين حمام كه در كنار آن وجود داشت چند سال پيش تخريب گرديد و جاي آن نيز يك حمام با معماري جديد ساخته شده است كه هم اكنون قابل استفاده نبوده و ساختمان اين حمام جديد تخريب گرديده است.

چولي چِغر مراسمي است كه كودكان در آن، با خواندن چكامه و همنوايي، طلب باران مي كنند. در مواقع كم آبي و بي باراني، كودكان ده طبر، عروسكي پارچه اي را بر روي چوبي نصب و آن را در كوچه ها مي گردانند و هماهنگ چكامه مي خواندند و طلب باران مي كردند. اين مراسم با تفاوت هاي جزئي در بسياري از نقاط ايران، رايج است. در برخي مناطق ايران، اين عروسك يا آدمك را چولي غزك، چولغزك و كولي غزك ناميده اند. در ده طبر نام آن «چاولي چِغر» است. نغمه كودكان در برخي نواحي چنين است :
كولي غَزك بارون كن              بارون بي پايون كن

ظاهراً اين رسم ، بازمانده پرستش آناهيتا، الهه بارندگي و آبياري ايرانيان باستان است كه پس از رواج اسلام و آميختگي فرهنگ ها، دگرگوني پذيرفته است.
در روستاي طبر، اين مراسم را «چاولي چِغر» ناميده اند. به نظر نگارنده معني آن چنين است :
نخست ، چُل در زباني تركي به معناي بيابان و صحرا است. و قز نيز به معني تير و چوب بلند است. معني ديگر قز دختر است. چُلي قِزك مترسك سر جاليز و صحراست. و نيز ممكن است منظور، دخترك بيابان باشد كه دور از منطق و واقعيت نيست.
دوم اينكه در ده طبر، چاولي همان چولي است و يكي از معاني مهم آن سبد آبكش چوبي دسته دار است.
سوم چكامه اي كه كودكان در طبر مي خوانند و نگارنده، حدود سال 1340 تا 1341 با چند كودك ديگر آن را خوانده به شرح زير است :
الله خدا  - چاولي چِغر  - بارون بِبَر (باران ببار)   - گندوم به زير خاكه  -   مثل پنير پاكه
اما در باب معني اصصلاح چغر، مي توان گفت چِغِل در برخي نواحي خراسان به معني غربال است. دو اصطلاح سبد و غربال هم دور از منطق نيست. شايد از آسمان و ابر مي خواسته اند، سند و غربال شود و آب باران را فرو فرستند.
چهارم اينكه فعل «چغرماق» در تركي به معناي آواز خواندن است. اين احتمال نيز وجود دارد كه كودكان از عروسك خود نيز مي خواسته اند چكامه بخواند و درخواست باران كند.

در آن زمان، نذر باران هم رايج بوده است و برخي خانواده ها، آش نذري مي دادند و يارمه مي ريختند و آش مي پختند و به نيازمندان مي دادند. نام اين آش ها و طعام را «راه خدا» (اطعام في سبيل الله) مي ناميدند.

در گذشته نه چندان دور (حدود چهل سال پيش) مردم روستاي طبر به دو دسته رعيت و ارباب تقسيم شده بودند. بيشتر املاك روستا متعلق به اربابها بود و رعيت نيز در خدمت ارباب. پدرم از آن زمانها تعريف مي كند و مي گويد: پدرم تنها در ازاي نيم من (يك و نيم كيلو) جو تمام روز را براي ارباب كار مي كرده است تا تنها بتواند براي همان روز شكم بچه هاي خود را سير كند. پدرم مي گفت من ده تا پانزده گاو را براي حاج غلامعلي يوسفي نگه داري مي كردم و او تنها به اندازه خوراك من و خانواده ام به من گندم مي داد. اربابها پا را از اين فراتر گذاشته و رعيت را برده خود فرض مي كردند. مثلا پدرم مي گفت وسط صرف شام من را صدا مي كردند كه برو براي بچه مان از دعانويس دعا بگير! با همه اين ظلمهاي آشكار به مكه هم مشرف مي شدند تا به اصطلاح "حاجي" شوند! پدرم داستانهاي زيادي را از ظلم اين ريش سفيدان ... برايم نقل كرده است. اميدوارم فرزندان ايشان در پي حلاليت از مردم روستا براي پدران خود برايند تا شايد ذره اي از عذاب الهي نسبت به پدرانشان تخفيف داده شود.

دوم 5 1393
X