اثيرالدين مفضل بن عمربن مفضل ابهري يكي از مشاهير فلاسفه، رياضيدانان، ستاره شناسان، منطق دانان و ادباي قرن هفتم هجري قمري و از برجسته ترين شاگردان امام فخر رازي (544- 606 هـ.ق) و از ياران خواجه نصيرالدين طوسي (597- 672 هـ.ق) و همكاران وي در رصدخانه مراغه بوده است. برخي از آثار ايشان عبارتند از:
1- كتاب هدايه الحكمه: در علم حكمت است و از منطق، طبيعيات و الهيات بحث مي كند اين كتاب يكي از كتب با ارزش و پر محتوي درسي طلاب علوم ديني و حكمت الهي مي باشد كه از عهد خود اثيرالدين تاكنون مورد استفاده و تدريس بوده است و شرحهاي زيادي بر آن نوشته اند.
2- ايساغوجي در علم منطق، اثيرالدين در اين رساله همه بابهاي علم مذبور را نقل كرده و به دانشجويان منطق شفاء عرضه نموده است اين رساله هم از زمان خود اثيرالدين تاكنون در شمار متون علوم قديمه حوزه هاي درسي علماء مي باشد و به آن شرحها وحواشي متعددي بوسيله دانشمندان نوشته اند.
3- مبدأ و معاد: در دو بخش است بخش يكم 6 فصل دارد بدين ترتيب الف- برهان واجب الوجود.
ب- توحيد واجب الوجود- ج- تنزيه واجب الوجود د- اثبات معلول هـ- كثرت عقول و- اثبات نفوس ملكيه. بخش دوم داراي 5 فصل بدين گونه است: الف- معاد جسماني ب- بطلان تناسخ ج- نفس غير قابل فساد د- معاد روحاني هـ- كرامات وحي و الهام
4- اصلاح اصول اقليدس: اين كتاب در سيزده مقاله است و يك نسخه خطي آن در كتابخانه سپهسالار تهران به شماره 540 محفوظ است.
برگرفته از كتاب شرح زندگاني دانشمندان روات رجال لشگري و كشوري استان زنجان
نويسنده: كريم نيرومند
فرزند سيد عباس در سال 1307 هجري شمسي در روستاي پري از توابع ماهنشان در استان زنجان به دنيا آمد در كودكي پدرش از دنيا رفت و در دامان مادر و تحت تكفل برادرش بزرگ شد جهت تحصيل علم به مكتب خانه روستا رفت و ادبيات فارسي را فرا گرفت در 13 سالگي با راهنمايي شيخ عزيزاله خسروي جهت تكميل معلومات خويش به شهر زنگان آمد و سه سال به فراگيري جامع المقدمات و سطح اول پرداخت در شانزده سالگي به شهر قم مشرف گشت و با شهيد محراب اسداله مدني آشنا و از محضر وي استفاده كرد و بعد از هجرت شهيد مدني، دروسي عالي و خارج فقه و اصول را از محضر استادان بزرگواري چون آيت اله بروجردي و محقق داماد فرا گرفت. وي در تحصيل خارج با سيد مهدي روحاني، سيد موسي شبيري زنگاني، احمد آذري قمي و جلال الدين طاهري اصفهاني هم بحث بود.
در سال 1352 به پيشنهاد آيت اله صدر براي اقامه نماز و ترويج مباني شريعت به تهران منتقل گشت و در يكي از مساجد غرب شهر به انجام وظايف ديني و اجتماعي خويش مشغول شد درسال 1355 پسرش به نام سيد مهدي شهيد شد و فرزند ديگرش نيز مدتها زنداني بود و با پيروزي انقلاب اسلامي آزاد گرديد او در تهران با همكاري شهيد بهشتي، شهيد مفتح، كني و امامي كاشاني و... در زمينه علوم اسلامي كار تحقيقاتي گسترده اي انجام داد كه اكنون قريب 60 هزار فيش آن موجود است.
در سال 1361 پسر ديگرش به نام سيد محمد صادق در عمليات بيت المقدس شهيد شده مرحوم آقا سيد اسماعيل در شعبان 1402 به عنوان امام جمعه زنگان و در 1403 به عنوان نماينده ولي فقيه در استان زنجان برگزيده شد و در تمام دوره هاي مجلس خبرگان رهبري به عنوان نماينده منتخب مردم استان حضور داشت سرانجام در صبح روز چهار شنبه 27 آذر ماه 1381 هنگام زيارت مرقد مطهر امام رضا عليه السلام به علت سكته قلبي از دنيا رفت.
برگرفته از كتاب شرح زندگاني دانشمندان روات رجال لشگري و كشوري استان زنجان
نويسنده: كريم نيرومند
رضا روزبه در ارديبهشت سال 1300 ﻫ . ش در يك خانواده مؤمن و خداپرست متولد گرديد پدر متقي و زاهدش مرحوم كربلايي محمود فرزند آقا شيخ احمد به شغل خياطي اشتغال داشت مقاطع تحصيلي ابتدايي را در دبستان توفيق و سيكل و دبيرستان را در مدرسه پهلوي در شهر زنگان در سال 1317 با شايستگي و نبوغ به پايان رساند همه آموزگاران و دبيران از استعداد شگرف او شگفت زده بودند در مدرسه توفيق كه يكي از مدارس معروف آن زمان بود استخدام شد و به شغل معلمي پرداخت و دروس عربي ، رياضيات و ادبيات فارسي را در كلاس هاي پنجم و ششم آن دبيرستان تدريس مي كرد در سال 1330 در رشته فيزيك در دانشگاه پذيرفته شد و با درجه عالي موفق به اخذ ليسانس نايل گرديد در سال 1334 مدير دبيرستان علوي تهران شد به طوريكه مي دانيم اكثر رجال علمي سياسي و اقتصادي امروز مملكت ما از همان دانش آموزان هستند كه از دروس استاد روزبه برخوردار شده و از مدرسه علوي فارغ التحصيل شدند .
مرحوم روزبه به زبانهاي عربي و فرانسه كاملاٌ آشنا و مسلط بود و در فقه و اصول و تفسير و كلام به مقام اجتهاد رسيده بود و در شناخت گياهان دارويي و دانش پزشكي مهارت كافي داشت.آن معلم و آن والامقام در آخرين سال زندگي خويش يك دوره چهار جلدي دروس صرف و نحو را با نام «عربي آسان4» با همكاري مرحوم سيد كاظم موسوي تأليف نمود. بالاخره در آبان ماه سال 1352 پس از 38 سال خدمت حيات بخش فرهنگي و 52 سال عمر پر ثمر جهان را بدرود گفت.
برگرفته از كتاب شرح زندگان دانشمندان روات رجال لشگري و كشوري استان زنجان ص 338
مولف : كريم نيرومند
در اواسط دوره سلطنت شاه طهماسب اول صفوي كه شيخ الطايفه، مرحوم محقق ثاني بر حسب دستور پادشاه به ايران آمده است جد ميرزائيها آقا سيد سليم نيز كه از شاگردان محقق بوده در خدمت آن مرحوم از عراق عرب به ايران مي آيد و در شهر زنجان استقرار پيدا مي كند يكي از شخصيتهاي معروف اين خاندان حاج ميرزا ابوالقاسم فرزند آقا سيد كاظم كه به ميرزا معروف گشته است مولف شرح حال رجال ايران مي نويسد: «ميرزا ابوالقاسم مجتهد» متولد 1220 هـ .ق فرزند ميرزا كاظم مي باشدموسوي زنجاني از علماي روحاني و از شاگردان سيد محمد باقر حجه الاسلام شفتي و حاج محمد ابراهيم كلباسي (كرباسي) بوده و مدتي طبق معمول در عراق به تكميل تحصيلات خويش اشتغال داشته است و در سال 1253 قمري به مولد خويش زنجان بازگشت و داراي رياست و نفوذ و اقتدار و تمول زيادي گرديد در سال 1293 در سن 73 سالگي در زنجان درگذشت نامبرده پدر حاجي ميرزا ابوطالب زنجاني (متوفي 1328 هـ.ق) است.
در المآثر و الاثار مي نويسد: «ابوالقاسم موسوي مجتهد زنجاني از روساي بزرگ مذهب جعفري بود... همانا به دارالسعاده زنجان از چندين قرن تا اين زمان احدي مقام رياست و نفاذ امر و بسط يد او را بهم نرسانيده.»
رسائل و كتابهايي كه در منابع بنام او ثبت شده به 45 جلدي مي رسد حاج ميرزا ابوالقاسم سه پسر داشت بنام هاي 1- حاج ميرزا ابوالمكارم مجتهد 2- حاجي ميرزا ابوطالب 3- حاجي ميرزا ابوعبداله موسوي ميرزايي.
در مقبره خانوادگي اين خاندان در شهر زنجان و قبرستان اطراف آن سنگ نوشته هاي تاريخي و نسخ خطي استان زنجان تحت عنوان موزه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان به نمايش در خواهند آمد.
برگرفته از كتاب شرح زندگان دانشمندان روات رجال لشگري و كشوري استان زنجان ص265
مولف : كريم نيرومند
از مردان خيري بود كه هنوز هم آثار خير او پا برجا وزبانزد خاص و عام شهر زنگان مي باشد. او به سال 1236 هجري قمري در شهر زنگان بدنيا آمدپدرش مير مسيحا بود پس از درگذشت پدر در تلاش براي تامين زندگي خانوادگي برآمد و دست به كسب و كار زد و به موفقيت هاي زبانزدي در زنجان دست يافت آمده است هرچه او داراتر مي شد بر تقوي و پاكيش افزوده تر مي شد معروف است كه حاجي مير بهاء در سال مجاعه (سال قحطي 1266به قولي 1288 ه.ق) با احسانها و بخشهاي خود جان بسياري از بندگان خدا را از مرگ حتمي رهايي بخشيد آن مرحوم پس از قريب 76 سال عمر پر عزت و احترام و احداث آثار و ابنيه زياد و ايجاد موقوفات فراوان از خود بجا ي گذاشته است.
موقوفات كه بنام ميربهاء معروفند عبارتند از :
1- سه دانگ از قريه دگرمان دره سي
2- تعداد سي و شش(36) باب دكان واقع در ميدان آهنگران بازار زنجان
3- شش دانگ حمام واقع در راسته بازار زنگان
4- يكباب آب انبار بزرگ واقع در خيابان امام زنجان
5- يكباب مسجد واقع در خيابان امام زنجان
6- شش دانگ قريه بنام سهله
7- پل رودخانه زنجان چايي
8- شش دانگ قنات مير بهاء در شهر زنگان
9- پل رودخانه قزل اوزن
برگرفته از كتاب: شرح زندگاني دانشمندان روات رجال لشگري و كشوري استان زنجان
نويسنده :كريم نيرومند
از مردان خيري بود كه هنوز هم آثار خير او پا برجا وزبانزد خاص و عام شهر زنگان مي باشد. او به سال 1236 هجري قمري در شهر زنگان بدنيا آمدپدرش مير مسيحا بود پس از درگذشت پدر در تلاش براي تامين زندگي خانوادگي برآمد و دست به كسب و كار زد و به موفقيت هاي زبانزدي در زنجان دست يافت آمده است هرچه او داراتر مي شد بر تقوي و پاكيش افزوده تر مي شد معروف است كه حاجي مير بهاء در سال مجاعه (سال قحطي 1266به قولي 1288 ه.ق) با احسانها و بخشهاي خود جان بسياري از بندگان خدا را از مرگ حتمي رهايي بخشيد آن مرحوم پس از قريب 76 سال عمر پر عزت و احترام و احداث آثار و ابنيه زياد و ايجاد موقوفات فراوان از خود بجا ي گذاشته است.
موقوفات كه بنام ميربهاء معروفند عبارتند از :
1- سه دانگ از قريه دگرمان دره سي
2- تعداد سي و شش(36) باب دكان واقع در ميدان آهنگران بازار زنجان
3- شش دانگ حمام واقع در راسته بازار زنگان
4- يكباب آب انبار بزرگ واقع در خيابان امام زنجان
5- يكباب مسجد واقع در خيابان امام زنجان
6- شش دانگ قريه بنام سهله
7- پل رودخانه زنجان چايي
8- شش دانگ قنات مير بهاء در شهر زنگان
9- پل رودخانه قزل اوزن
برگرفته از كتاب: شرح زندگاني دانشمندان روات رجال لشگري و كشوري استان زنجان
نويسنده :كريم نيرومند
دارالسعاده زنجان از گذشته هاي دور مركز علم، فرهنگ، حكمت و عرفان بوده است و علما، حكماي و عرفاي بزرگي را به جامعه تقديم كرده است يكي از اين شخصيتها اخي فرج زنجاني است وي از عرفان بزرگ قرن پنجم هجري و پير و مراد خيلي از بزرگان بوده است قرن چهارم و پنجم هجري عصر طلايي اسلامي و مخصوصاً درخشش عرفان و تصرف است گويند شيخ در ابتداء به شغل مكاري (كرايه كشي با حيوان) مشغول بود يكبار چوبي محكم بر دراز گوشي زد و آن حيوان باوي در سخن آمد و گفت: «چنان بزن كه تواني خورد» او را حالي بدين سخن دست داد و ترك چهار پايان بگفت و همه عمر را در راه حق صرف كرد شيخ در سال 425 هجري در زنجان زوايه اختيار كرد خانقاه بزرگي بنا نهاد كه احتمالاً محل آن در ورودي شهر در كنار امامزاده سيد ابراهيم قرار داشته است وي با پوشيدن خرقه از دست شيخ ابوالعباس نهاوندي در ميال بزرگان زمان قد علم كرد و با حضور در خانقاهش در شهر زنجان ارادتمندان را مستفيض نمود. زنجان در عصر اين شيخ يك مركزيت عرفاني داشت و محل آمد و شد علاقمندان به عرفان و تصرف بود و خانقاهش مأمن و پناهگاه اهل دل و محل اعتكاف دراويش و جماعت اهل زهد و عرفان شده بود گويند شيخ اخي فرخ را گربه اي بود كه شهرت داشته است از جمله هرگاه جمعي از ميهمانان به خانقاه او توجه مي كردند آن گربه به عدد هر يك از ايشان بانگي مي كرد و خادم خانقاه به هر بانگي كاسه آبي در ديگ مي ريخت بر غذا مي افزود در منطق الطير عطار نيشابوري اشاره به گربه شيخ دارد «گه سگي را ره دهد تا پيشگاه گه كند از گربه اي مكشوف راه» شيخ اخي فرج زنگاني در چهار شنبه غره رجب سال 457 هجري در زنجان وفات يافته است و مرقد شيخ را در محل ميدان انقلاب (ضلع شمال غربي) در زنجان معرفي مي كنند.
وجود كوهي به نام چله خانه در شمال شهر زنجان و مسجد سنگي معروف به داش مسجد در همان كوه كه علايم آن موجود است نشاني از اجراي آداب رياضت و مراقبت دل توسط شيخ اخي فرج و مريدان وي مي باشد.
برگرفته از: كتاب عارف زاهد شيخ اخي فرج زنجاني، مؤلف محمد شكوهي زنجاني
حكيم و فيلسوف بزرگ ايراني كه نام كاملش (ابوالفتوح يحيي ابن حبش) است در شهر سهرورد (از توابع شهرستان خدابنده) نزديكي زنجان در سال 549 ولادت يافت او حكمت و اصول را در شهر مراغه و تبريز نزد شيخ مجدالدين جيلي آموخت و در علوم حكمي و فلسفي سرآمد عصر خود گرديد و با بهره گيري از قدرت هوش بالا و ذهن نقاد و نيك فهمي اش بر بسياري از حقايق دسترسي پيدا كرد چون در بسياري از موارد با نظر قدما مخالفت مي كرد، و در اصطلاحات خود از الفاظ و اصطلاحات ديني زرتشتي بسيار استفاده مي كرد متعصبان قوم او را متهم به كفر و الحاد كردند و علماي حلب خون او را مباح شمردند و در نهايت موفق شدند فرمان قتل او را از فاتح نامدار جنگهاي صليبي سلطان صلاح الدين ايوبي دريافت كنند و سرانجام او را در سال 587 درس 38 سالگي به قتل رساندند شيخ شهاب الدين بزرگ ترين فيلسوفي است كه حكمت اشراق در آثار فلسفي او به حد كمال رسيد و به همين خاطر او را شيخ اشراق لقب دادند او از بزرگترين مدافعان حكمت خسرواني در اسلام است و در واقع بنيانگذار حكمت اشراق است شيخ اشراق معتقد بود كه حكمت خسرواني توحيد است و حكماي خسرواني همگي موحد بودند. شيخ با اينكه زنده كننده حكمت خسرواني است اما هيچ كجا از حكمت يوناني روي بر نمي تابد او فلسفه نور (اشراق) را از حكماي خسرواني آغاز كرد و افلاطون را تحت تاثير حكماي خسرواني مي دانست و معتقد بود كه حكمت از حكمت خسرواني آغاز مي شود به نظر سهروردي نور عالم را روشن مي كند و در شعله نور محمدي (ص) به كمال مي رسد اما شنيدن اين حرفها براي گوش مردم زمان او بسيار سنگين و ثقيل مي رسيد و به او لقب ملحد و زنديق دادند و ريختن خونش را حلال دانستند مجموعاً 49 كتاب و رساله به زبان فارسي و عربي به شيخ اشراق نسبت داده اند كه مهمترين آنها عبارتند از حكمت الاشراق التلويحات، مقاومات المشارع و المطارحات، رساله العشق، رساله آواز پر جبرئيل، رساله عقل سرخ، صفير سيمرغ و رساله يزدان شناخت مي باشد.
برگرفته از:
1- روزنامه همشهري روز دوشنبه مورخ 8 مرداد 1386 شماره 4329 صفحه 21
2- فرهنگ نامه زنجان تاليف محمدرضا روحاني
يكي از اصيل ترين خاندان سادات زنجان كه روزگاراني دراز هر زنجاني اي وقتي ميخواست سوگند يادنمايد با نام ايشان به جدشان سوگند ميخورد ، خاندان ميرزايي هاي زنجان است. حاج ميرزا ابوالقاسم مجتهد ، ميرزايي بزرگ با بيست و هفت واسطه به امام موسي كاظم ميرسد ، بدين وصف : سيد ابوالقاسم محمد (27) بن محمد كاظم (26) بن امير محمد حسين(25) بن سيد محسن(24) بن امير سليم(23) بن برهالدين (22) بن سيدشاهي(21) بن حسن(20) بن عبدالله(19) بن علي(18) بن سليمان(17) بن عبدالصمد احمد(16) بن محمد(15) بن داوود(14) بن ابراهيم(13) بن علي (12) بن خليل(11) بن ابراهيم السمين(10) ... بن موسي الثاني (ابي سبحه) (3) بن ابراهيم الاصغر(2) بن الامام موسي الكاظم(1)
در سلسله ابن نسب ، ابراهيم السمين (10) در نزديكي طور خورماتور در 81 كيلومتري كركوك مدفون است كه قبرش مشهور است . امكا ابراهيم الاصغر (2) در كتب مختلف محل هاي متفاوتي را براي دفن ايشان ذكر كرده اند ، از جمله در لاهيجان ، مقبره كنوني جلال الدين اشرف و يا در يمن و حتي در كربلا و بغداد.
درباره علت آمدن اين خاندان به زنجان نوشته اند : كه شاه اسماعيل صفوي در پي رسمي كردن مذهب شيعه در كشوراز مرحوم شيخعلي بن عبدالعالي كركي ، معروف به محقق ثاني و محقق كركي ، بارها درخواست نمود كه بكشور ايران بيايد ولي محقق نمي پذيرفت تا اينكه در زمان سلطنت شاه طهماسب صفوي (984-930 ه.ق) تجديد مطلع شد.
محقق اين بار پذيرفت و همراه با جمعي از علماي بزرگ عصر به ايران آمد از جمله برهان الدين بن سيد شاهي (22) بود كه زنجان را به ايشان اختصاص داد. سيد امير محسن (24) جد ميرزايي ها و موسوي هاي زنجان و اصفهان از تلاميذ مرحوم ملامحمد باقر مجلسي ، صاحب بحار الانوار (متوفي1110 ه.ق) و از اعلام علماي عصر و فضلاي دهر بوده اند.
در اواخر سلطنت شاه سلطان حسين صفوي در انقلاب افغان ها محمود افغان اموال سيد محسن(24) را به غارت برده و خانه و عمارتشان را بطعمه آتش ميكشد . عمارت اين جد مرحوم ، سالهاي متمادي به همان حال باقي مي ماند ، اين ميرزا ابوالقاسم (معروف به ميرزا) آن خانه را تعمير مي نمايد و خانه مذكور همچنان در يد اختلاف سيد مرحوم است.
نوه سيد محسن ، يعني سيدمحمدكاظم (26) فر عتبات عاليات را در پيش ميگيرد و به محضر درس مرحوم آقاي سيدعلي صاحب رياض در آمده ، تااينكه به مقام اجتهاد نائل ميشود و درسي و سه سالگي به تاريخ 1232 ه.ق در زنجان وفات مي يابد كه از وي دوفرزند ذكور : مرحوم سيدابوالقاسم معروف به ميرزا (جدميرزايي ها) و مرحوم سيدمحمد باقر (جدموسوي هاي زنجان) باقي مي ماند . مزار وي در كنار پسرش واقع در مقبره ميرزايي است.
محمدبن جريربن رستم السروي (ساروي) از شاگردان علي بن موسي الرضا ،محمد بن جريربن يزيد طبري الاملي ،شيخ ابوالعباس قصاب آملي عارف ، قاضي هجيم آملي عالم و شاعر ، اسپهبد مرزبان بن رستم بن شهريار بن شروين پريم صاحب كتاب مرزبان نمه به گويش طبري ،استاد علي پيروزه شاعر بارگاه عضدالدوله ديلمي ، ديواره وز (مسته مرد) شاعر طبري ، بهاءالدين محمدبن حسن بن اسفنديار كتاب صاحب كتاب تاريخ طبرستان و رويان و مازندران ، محمدبن علي بن شهرآشوب ساروي از علماي شيعه ، ابوالحسن علي بن سهل بن ربان طبري طبيب معتصم و متوكل خلفاي عباسي كه محمدبن زكريا رازي نزد او طب آموخت . محمدبن حسن آملي مشهور به اولياالله صاحب كتاب تاريخ رويان ، امير پازواري با مجموعه اشعار طبري و كتاب كنزالاسرار ، طالب آملي ملك الشعراي دربار جهانگير امپراتور هندوستان ، ميرزا محمد تقي نوايي شاعر ، ميرزا علي قلي چلاوي آملي متخلص به اقبال شاعر ، حكيم ملاعلي نوري مازندراني فيلسوف و شاعر ، سيد نعمت الله لاريجاني متخلص به فكرت شاعر ، ميرزا مهدي ساروي متخلص به داوري شاعر ، ميرزا جعفر ارطه اي متخلص به غيبي ، مولانا اسمعيل مازندراني خواجويي صاحب شرح دعاالصباح ، شيخ محمد سعيد العلما فقيه و عالم ، حاج ميرزا حسين بن محمد تقي نوري مولف كتاب البدر المشعشع ، سلامه المرصاد ، طوفان مازندراني شاعر ، عارف و فقيه از فرزندان وي شيخ عبدالله حايري و از نوادگان وي دكتر زين العابدين رهنما ، سيد محمد علي معروف به داعي الاسلام اهل لاريجان اديب و شاعر كه ونديداد را از اوستا به فارسي ترجمه كرد. ابراهيم خواجه نوري اهل نور صاحب كتاب هاي تجديد عظمت ايران ، دكتر پرويز ناتل خانلري اهل نور اديب و شاعر و مترجم ، شيخ زين العابدين ولويي چهاردانگه اي ساروي از علما و فقها ، ابراهيم سعيد العلما لاريجاني اهل آمل عالم و فقيه ، عباس شايان صاحب كتاب هاي تاريخ و جغرافياي مازندران و رجال مازندران ، محمد تقي صاحب اهل قائمشهر اديب و شاعر ، جواد فاضل اهل آمل عالم و فاضل داراي بيش از 70 جمله ترجمه و تاليف از جمله خطبه هاي پيغمبر(ص) ،زين العابدين فروزش اديب ، مرحوم شيخ فضل الله نوري مجتهد و مشروطه مشروع خواه ، شيخ عبدالله مازندراني مجتهد مشروطه خواه ، دكتر منوچهر ستوده محقق نويسنده و مترجم ، دكتر محمد صادق كيا اديب و دانشمند ،ابوالفضل لساني نويسنده ، حشمت شاعر ، محمد يوسف متخلص به حكيم پسر محمد حسين نوري شاعر ، خرم كجوري شاعر ، مهدي داوري ساروي شاعر ، محمد رضا رضايي شاعر ، سيد محمد طاهري شهاب دانشمند و شاعر ، اسماعيل مجهوري صاحب كتاب تاريخ مازندران ، فخرالدين سورتيچي شاعر و محقق ، غلامرضا كبيري شاعر ، علي بابا عسكري نويسنده كتاب اشرف البلاد ، نيما يوشيج و ...