معرفی وبلاگ
به نام خداوند جان و خرد/ کز آن برتر اندیشه برنگذرد/ به کوروش به آرش به جمشید قسم/ به نقش و نگار تخت جمشید قسم/ که ایران همی قلب و خون من است/ گرفته ز جان از وجود من است/ بخوانیم همه این جمله در گوش باد…/ چو ایران نباشد تن من مباد/ بدین بوم و بر زنده یک تن مباد…
صفحه ها
دسته
لينك هاي مفيد
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1032146
تعداد نوشته ها : 779
تعداد نظرات : 13

لوگو های حمایتی

ایران زیبا

پارک وب
Rss
طراح قالب
GraphistThem273

نوروز

جشن نوروز با آداب و رسوم ويژه اي همراه است:

حاجي فيروز

بر اساس نوشته عبدالله مستوفي، حاجي فيروز با خاك زغال و با دوده بخاري چهره خود را سياه مي كرد و كلاه شيپوري و يا استوانه اي بلند كه از كاغذ يا مقوا بود بر سر مي گذاشت و جامع رنگين چهل تكه كه زنگوله هايي به آن دوخته شده بود، مي پوشيد.

چهارشنبه سوري

در اين روز مردم آتش بازي مي كنند و آش رشته يا به اصطلاح اهالي منطقه دماوند «كته را» مي خورند. در اين روز آتش افروخته مي شود و از روي آن مي پرند و مي خوانند: زردي من از تو –سرخي تواز من.

پنجك يا پنجه

پنج روز آخر سال را كه هوا سرد بود. پنجك يا خمسه مسترقه مي گفتند. خطر يخ زدن محصولات در اين چند روز وجود داشت. از اين رو مردم به كوه مي رفتند و جشن مي گرفتند تا هوا بدتر نشود.

عيد نوروز

در روز عيد مردم به ديد و بازديد مي پردازند و لباس هاي نو و تميز به تن مي كنند. در گذشته بزرگترها به كوچكترها عيدي و تخم مرغ رنگي مي دادند و عموماً شيريني و تنقلاتي چون كشمش، مويز و نقل براي بازديد كنندگان ايام عيد مي آوردند. در روستاها مراسم عيد ديدني از خانه كدخدا يا سالخوردگان و بزرگان شروع مي شد.

سيزده به در

در سيزدهمين روز فروردين، مردم سبزه اي را كه پيش از فرا رسيدن عيد در خانه سبز كرده اند. به صحرا مي برند و آن را به آب روان مي سپارند. غذاي اصلي روز سيزده به در كوكو سبزي است. در اين روز بازي هاي متنوع همراه با اشعار مناسب اجرا مي شود.

تيرما سيزده

در شب 13 تيرماه در آهار مردم هر خانه دور هم جمع مي شوند و به نقل داستان ها و قصه ها مي پردازند و با ديوان حافظ فال مي گيرند. نوجوانان نيز به پشت بام مي روند و دستمالي را به ريسمان مي بندند و به خانه ها مي اندازند تا صاحب خانه كشمش، نخودچي، پول خرد در گوشه دستمال ببندد. در حوزه دماوند و فيروزكوه نيز مراسمي به نام «لال بازي» دارند.

نام گذاري

در شب ششم زايمان وليمه مي دهند و نام گذاري مي كنند. در اين مراسم عده اي از مردان و زنان براي شام دعوت مي شوند. پيش از صرف شام بچه را بيرون مي آورند و در بغل ريش سفيد مجلس مي گذارند و از او مي خواهند براي نوزاد نامي برگزيند. آنگاه ريش سفيد چند اسم روي كاغذ نوشته و آنها را لاي قرآن مي گذارد و اذان به گوش راست و اقامه به گوش چپ نوزاد مي خواند. به دنبال آن يكي از كاغذها را از لاي قرآن بيرون مي آورد. او اسم را مي خواند و بقيه براي تاييد صلوات مي فرستند.

آش دنداني

وقتي نوزاد شروع به درآوردن دندان مي كند براي او آش دندوني درست مي كنند تا دندان هايش راحت و سبك بيرون آيد.

مكتب خانه

در گذشته مكتب دار ابتدا الفبا و هجي كردن را مي آموخت. پس از آن شاگرد بايد يك كله قند و انعامي از اين نوع براي مكتب دار مي آورد. از ابزارهاي مكتب دار چوب و فلك بود كه در باورها و ضرب المثل هاي عاميانه از چوب و جور استاد فراوان ذكر رفته است. مكتب دار از ميان شاگردان يك نفر را به عنوان خليفه (مبصر) انتخاب مي كرد. وظيفه خليفه اين بود كه امر به جارو كردن مكتب خانه كند، دستور خريد روزانه خانه مكتب دار را صادر كند و هر عيد براي مكتب دار عيدي جمع كند.

چله

مردم شب اول چله يعني شب يلدا را كه طولاني ترين شب سال ناميده مي شود، به شب نشيني و تفريح مي گذارنند و آجيل، هندوانه، گندم برشته، گردو و كشمش مي خورند و فال حافظ مي گيرند.

نذري ها

از سفره هاي نذري كه درتهران مرسوم بوده است، مي توان به موارد زير اشاره كرد:

سفره حضرت رقيه (س):

مهر الزمان نوبان مي نويسد: نذر سفره حضرت رقيه متداول ترين و نيز از ساده ترين سفره هاي نذري است. زمان برگزاري آن دوشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه است و محل آن معمولاً در اماكن متبركه چون امامزاده ها و مساجد است.

آجيل مشكل گشا:

اين آجيل عبارت از توت خشك، نخودچي، فندق، پسته، نقل، كشمش و بادام است كه براي رفع گرفتاري ها و مشكلات نذر مي كنند.

مولودي خواني: يكي از مراسم زنانه پرطرف دار مولودي خواني است.

ماه محرم

يكي از نشانه هاي عزاداري براي سيدالشهدا اجراي مراسم تعزيه است. تعزيه در آغاز ساده برگزار مي شد و منظور از آن بيان احوال و مصايب خاندان اباعبدالله و واقعه غم انگيز كربلا بود. تعزيه خواني در زمان ناصرالدين شاه با ساخت تكيه دولت به وسيله معير الممالك به اوج خود رسيد.

در همدان معمولا" فرزندان شب يلدا را در خانه والدين خود مي گذرانند و همه اهل فاميل دور هم جمع ميشوند . آجيلي مركب از كشمش . گردو . سنجد . نخود . بادام . مويز . شاني . تخمه خربزه و هندوانه . آجيل بومي و محلي شب يلدا بوده و البته خوردن هندوانه دراين شب اجتناب ناپذير است . بنا به روايت كهنسالان همداني . مراسم مهره ريزي تا چند دهه قبل ازجمله تفريحات شب يلداد به شمار مي آمده است . مهره ريزي شب يلدا آن است كه حاضرين در مجلس چه زن . چه مرد . چه پير. چه جوان . شي يا قطعه كوچكي از آن خود را دورن يك كوزه كوچك گلي ( بستو= قوزوله) مي اندازند . سپس كوزه را وسط اتاق يا روي كرسي نهاده و دختر بچه نا بالغي را كه چارقد توري قرمزي بر روي سرش انداخته اند كنار كوزه مي نشينانند واو دست در كوزه كرده و يكي از اشياء درون آن را بيرون مي آورد و صاحب شي بايد به محض ديدنش تعلق آن را به خود اعلام كند . آنگاه بزرگ خانواده ديوان حافظ را بر مي دارد و به نيت صاحب شي فال ميزند و مردمان اعتقاد دارند شعر حافظ سرنوشت آنان را طي سال آينده بيان مي كند و به آن اعتقاد خاصي دارند .
حافظ گويد :
من اين حديث نوشتم چنانكه غير ندانست تو هم ز روي كرامت چنان بخوان كه تو داني
جشن يلدا ....
چون حلقه ربايند به نيزه تو به نيزه خال از رخ زنگي بربايي نخستين شب يلدا
پيروان آيين مهر هزاران سال است در ايران زمين نخستين شب زمستان و بلندترين شب سال را در آخرين روز از آذر ماه جشن مي گيرند و تمام اين شب طو لاني را تا صبح بيدار بوده و انتظار زايش دوباره خورشيد مي نشينند .
اعتقاد بر آن است كه يلدا ( بلند ترين شب سال ) شبي نحس و شوم است و براي مقابله با خصايص شيطاني اين شب
مردم گروه گروه به گرد هم آمده آتش افروخته و تا صبح با رقص و پايكوبي و خوردن ميوه هاي تازه و ميوه هاي خشك شده در حال ستيز با اهريمن بوده . تا زمانيكه پس از سپري شدن اين شب بلند . خورشيد ( مهر ) كه سرشار از نور . گرمي . جانبخشي و عطوفت است طلوع كرده و جهان را از خفقان و بيداد اهريمن تاريكي برهاند. و چنين به نظر مي آيد كه خورشيد با اين طلوع خود دوباره زاده شده و جاني تازه گرفته است چون از آن شب به بعد رفته رفته
روزها بلند و بلند تر و شب ها كوتاه و كوتاهتر شده و هر روز بيش از ديروز ميترا – ايزد مهر ( خورشيد ) بر جهانيان مهر مي وزد . واين لطف و بركتي است كه اهور امزادا شامل حال آدمي كرده است . اقوام قديم آريايي . از هند و ايراني گرفته تا هند و اروپايي همگي چشن تولد آفتاب را در آغاز زمستان مي گرفتند و بخصوص ژرمني ها
كه در اين موقع از سال جشن بزرگي ميگرفته اند. يلدا يك واژه سرياني و به معني تولد است . روميها خود واژه ناتاليس را به معني تولد داشتند . مسيحيان سرياني واژه يلدا را با خود به ايران آوردند و از آن زمان تا كنون در ايران ماندگار شده است . البته فقط تولد ميترا و هنگام و موقع زماني آن نبود كه در مسيحيت وارد شد . در واقع امروزه مسيحيان جهان كه شب تولد مسيح را جشن مي گيرند و تا بامداد بلند ترين شب سال را بيدار مانده و با خوردن و نوشيدن به شادي مي گذرانند. همان تولد ميترا مسيحاي نجاتبخش يا سوشيانت را جشن مي گيرند و اغلب مراسم و مناسك و آدابشان مقتبس از آيين مهر است . در برخي اشعار پارسي رابطه ميان ميلاد مسيح و شب يلدا اشاره شده است :
ايزد دادار. مهر و كين تو گويي از شب قدر آفريده و از شب يلدا
زان كه به مهرت بود تقرب مومن ران كه به كيئت بود تفخر ترسا
چشن يلدا امروزه شب چله ناميده مي شود . اما چرا چله را چله بزرگ مي نامند ؟ چله بزرگ از اول دي ماه است تا دهم بهمن ماه كه چهل روز تمام ادامه مي يابد . چله كو چك از دهم بهمن ماه است تا بيستم اسفند .و از آن جهت چله كوچك گويند كه شدت سرما مي كاهد. پس از خاتمه يافتن شب يلدا و زايش دوباره خورشيد جشن ديگان 1 نيز آغاز مي شود كه مهمترين ديگان از بين ديگانهاي چهار گانه ماه دي است اولين روز از ماه دي – خرم روز ( اورمزد) در ايران باستان جشن گرفته مي شده است . اين جشن راديگان 1 مي نامند . هر ماه ( در گاهشماري ايران – باستان)
به دو هفته ودو هشته تقسيم مي شده كه هر هفته و هر هشته با نام خدا ( دي)‌آغاز ميشده است . و اولين روز از ماه دي (‌اورمزد روز) را جشن ميگرفتند . ( دذو) در اوستا به معني آفريدگار و خداوند و ( ددو) در پهلوي نيز شكل تغيير يافته همين واژه است . دي نيز شكل فارسي جديد ددو پهلوي است .

بیست و نهم 8 1390

مروري بر آداب اعتقادات و نذورات مردم در ماه مبارك رمضان :
ماه مبارك رمضان ماه توبه ماه محو گناهان ماه صبر ماه قيام و ماه اسلام است . ماهي كه با عيد فطر به پايان مي رسد . عيدي كه ره آورد آن بازگشت به خويشتن از راه پيروزي بر طاغوت نفس است . با توجه به اهميت ماه رمضان در اسلام اين ماه در فرهنگ عام نيز جايگاه ويژه اي دارد و نزد مردم تمام شهر ها ماهي مقدس به شمار مي رود . از جمله آداب و رسوم و اعتقادات مربوط به اين ماه نذورات مختلفي است كه مردم به آن اهتمام ويژه دارند .

نذورات مربوط به ماه مبارك رمضان :
در اولين جمعه ي ماه رجب را خيرات مي دهند حتي با يك خرما يا يك ليوان آب زيرا معتقدند كه شب ليله الراقبين است يعني شب رازونياز با خدا و برآورده شدن آرزوها و سه روز مانده به ماه مبارك روزه مي گيرند و به پيشواز اين ماه عزيز مي روند . در مازندران افرادي كه حاجتي داشته باشند براي برآورده شدن آن نذر ختم انعام مي كنند . براي اين كار از چند نفر كه در خواندن قرآن تبحر دارند دعوت مي كنند و هنگام خواندن قرآن مقداري نمك چند قرص نان و چند ظرف آب در سيني بزرگي مي گذارند . و در مجلس قرار مي دهند پس از خواندن سوره انعام افراد روزه خود را با خوراكي هايي در سيني قرار دارد باز مي كنند و نان هاي باقي مانده را در سفره ي نان قرار مي دهند تا بركت پيدا كند . در ادامه صاحب مجلس سفره افطار پهن مي كند . در مازندران رسم بود افرادي كه پسر مي خواستن نذر مي كردند كه در طول ماه مبارك رمضان مردم را براي خوردن سحري بيدار كنند . به اين شكل كه يك پيت حلبي به گردن خود مي آويختن و با چوب به آن ضربه مي زدند مردم را به بدين شكل بيدار مي كردند كه البته اين رسم ها هم اكنون از بين رفته است . حلوا از ديگر نذورات اين منطقه است . شب پانزدهم ماه مبارك رمضان زن ها به عنوان نذر قند و چاي خرما نفت يا ذغال به مسجد مي برند كه اين كار تا پايان ماه مبارك ادامه دارد . خرما حلوا آش زولبيا و باميه فرني آبگوشت باقله پخته با پلو . در قديم زمان افطاري هر كسي كه نذر داشت مجمه اي از كل نذورات خود را به عنوان افطاري درست مي كرد و براي زندانيان به زندان شهر ساري مي بردند .

ضربت خوردن و شهادت حضرت علي :
عزاداري براي آقا از شب 19 تا آخر ماه مبارك برگزار مي گردد.
در اين شب ها قرآن به سر احياء گرفتن خواندن مناجات زيارت آقا و مناقب هاي او گفته مي شود . در بعضي از مجالس كشكول قنبر وفادار حضرت اميرالمومنين را هم مي آورند زيرا قنبر برده ي سياه آزاد شده ي دست آقا امير المو منين و صورت زيبايي داشت و در مدح آقا شعر مي گفت و در آن شب مردم نذورات خود را به صورت پول داخل كشكول مي گذارند . در آن شب خرما شربت زعفراني فرني حلوا زولبيا و باميه ميوه و مشكافي عنوان نذورات داده مي شود .

مراسم الوداع با ماه مبارك رمضان :
مراسم الوداع با ماه مبارك رمضان از شب 27 رمضان در مازندران برگزار مي گردد. مداحان و روحانيون در مراسم مختلف شبانه نداي خوش الوداع با رمضان الوداع شهر نور و القران را سروده و با سوزو گداز اشعار زيبايي از سروده هاي محلي با ماه رمضان وداع كرده و براي ورود به ماه شوال و بزرگترين عيد اسلامي يعني عيد سعيد فطر آماده مي شوند .
اعتقادات و باور ها در ماه مبارك :
_ اولين جمعه ماه رجب خيرات مي دهند حتي با يك خرما يا يك ليوان آب .
_ فوت كردن به قند و بستن گره به نخ هنگام خواندن دعاي صد بند (جوشن كبير ) و دادن آن به مريض جهت شفاي بيماران .
_ شب ضربت خوردن آقا دادن شيريني مثل زولبيا و باميه را حرام مي دانند چون عزادار هستند .
_ باز كردن روزه با نمك جهت زياد شدن بركات .
_ گذاشتن نان جو در سفره ي افطاري به ياد ساده زيستن پيامبران .

بیستم 8 1390

مراسم در طول يكسال قمري
آئين ها و مراسمي كه در گردش يك سال قمري قرار مي گيرند:
منظور آئين هايي هستند كه در گردش يك سال قمري قرار مي گيرند و برگزاري آنها به روز يا روزهاي معيني از اين تقويم وابسته است. مانند مراسم سوگواري محرم و روز عاشورا كه معمولاً از روز اول تا دهم محرم برگزار مي شود. آئين ها و مراسمي كه براساس اين تقويم انجام مي گيرند،عمدتاً در شمار مراسم مذهبي اسلامي هستند. نيز اين نكته گفتني است كه روزگاران كهن در بيشتر فرهنگ هاي جهان ماه معيار تقسيم بندي، زمان بود و چه بسا آثاري از تقويم هاي كهن هنوز در لابه لاي عناصر فرهنگي مناطق دورافتاده باقي مانده باشد.
تكيه « دوسّن davessen » : تكيه بستن.
ماه محرم با مراسم و آداب و آئين هاي آن داراي جايگاه برجسته اي در زندگي مردم مي باشد. آغاز اين ماه جلوه هاي نمايان و مشخصي دارد.
جندروز مانده به آغاز ماه محرم در شهر آمل مانند بسياري از شهرهاي ديگر كشورمان مرسوم است كه مردم محله بخصوص زنان محل همه دست به دست هم داده و شروع به تميز نمودن تكايا و حسينيه ها كه محل اجتماع و عزاداري مردم در ماه محرم مي باشد مي نمايند. تكايا را با پرچم هاي سياه آذين مي بندند، فرش ها را مي شويند و جارو مي كنند و.....
همچنين يك هفته قبل از محرم هيئت اُمناي تكايا جلسه اي گذاشته و برنامه را مشخص مي كنند. يكي دو نفر از اعضاي هيئت اُمنا نماينده شده و از مردم كمك نقدي دريافت مي كنند وچند نفرمسئول خريداري وسايل مورد نياز مثل برنج،قندوچاي، نان سوخاريفشكر و گلاب و..... مي شوند، از اعضاي محل هم هركس با توجه به نذري كه دارد مقداري مواد غذايي مثل موارد بالا و يا گوشت و..... مي آورد.
دهه اول محرم :
مراسم عزاداري دهه اول محرم از شب اول تا شب ششم همراه با روضه خواني، سينه زني و زنجيرزني در داخل تكايا برگزار مي شود بدين شكل كه مجلس با سخنراني روحاني،خواندن زيارت عاشورا و نوحه و عزاداري آغاز شده و جوان هاي محل در داخل خود تكيه يا داخل حياط بصورت دايره وار جمع شده و شروع به سينه زني مي كنند. در طول اين شب ها بعد از مراسم عزاداران بر سفره ي اطعام حسيني پذيرائي مي شوند.
روضه خواني :
روضه خواني در تمام نقاط مازندران انجام مي شود. محل روضه خواني مسجد است اما در بعضي از خانه ها، هم برحسب نذر و يا بنابر وصيت و وقف روضه خوانده مي شود. بازاريان آمل سراهاي بازار را هم براي روضه خواني سياه پوش مي كنند. در روزهاي دهه اول محرم موضوع روضه خواني هر روز، تقريباً مشخص است به ويژه در روزهاي هفتم تا دهم به مرثيه خواني براي حضرت علي اكبر،حضرت قاسم، حضرت عباس و امام حسين (ع) اختصاص دارد. روضه خواني معمولاً تا آخر ماه صفر ادامه پيدا مي كند. خطيبان و مرثيه خوانان اين مجالس، اغلب روحانيان و مداحان محلي هستند. از مجالس روضه خواني براي طرح مسائل و مشكلات اجتماعي و بخصوص در روستاها براي جلب همياري مردم در امور عمراني استفاده مي شود.
دسته گرداني :
دسته گرداني از نشانه ها و مراسم چشمگير ماه محرم است.حركتي است جمعي، هم آوا و هم آهنگ و نمودي است از وحدتي شكوهمند، نوحه هايي كه در اين دسته ها خوانده مي شود هركدام بيانگر بخشي از وقايع عاشوراي كربلاست، كه بياني نمادين دارد. دسته گرداني در بنياد و اصل خود، حركتي است در جهت تحرك بخشيدن به مردم؛گونه اي صف آرائي در برابر دشمن و يك بسيج براي مقابله با ظلم و ستم كه از دل فرهنگ مبارز تشيع سر برآورده است و در سراسر سرزمين هاي حوزه ي فرهنگ ايراني و ازجمله در مازندران عموميت دارد.
سينه زني، قمه زني، كرب زني، شام غريبان و قوم بني اسد، گونه هاي مختلف دسته گرداني معمول در مازندران است. رسم و روال دسته هاي عزادار تابعي است از روابط محله ها در شهر و روستا و هركدام مبدأ و مسيري معين دارد؛به ديد و بازديد يكديگر مي روند و تقدم وتأخر را بنا بر سوابق سنتي رعايت مي كنند. هرجا امام زاده و بقعه و مكان مقدسي باشد، نقطه ي تمركز دسته هاي عزادار است.
سينه زني :
بارزترين و قديمي ترين شكل دسته گرداني است كه در تمام نقاط مازندران رواج دارد. طرز سينه زدن، حالات و حركات بدن و دست ها ، شيوه حركت دسته، در دو صف و يا به صورت جمعي ودر يك يا دو گروه، نحوه ي نوحه خواندن و دم(واگير) گرفتن و انواع و مناسبت و زمان نوحه هاي سينه زني، در همه جا يكسان نيست؛شور و هيجان آن نيز در نقاط مختلف و برحسب زمان و موقعيت، متفاوت است و توضيح دقيق همه اين ها و ويژگي هاي هر محله و منطقه تفصيلي جداگانه را مي طلبد.
دسته هاي سينه زني از جهت شركت گروه هاي مختلف مردم نيز عمومي تر، و جامع تر از انواع ديگر دسته گردانيهاست. زيرا وسيله ي معيني لازم ندارد و هركس به نسبت توان خود مي تواند با آن همراه شود. معمولاً پيرمردان و ريش سفيدان در جلو دسته حركت مي كنند و گروه زنان در حاشيه و به دنبال سينه زنان، آنها را همراهي مي نمايند.
زنجير زني:
دسته هاي زنجيرزن امروزه در تمام شهرها و بسياري از روستاهاي مازندران، منسجم ترين دسته هاي عزاداري هستند. زنجيرزني در مازندران نسبت به ساير اشكال دسته گرداني جديدتر مي باشد و از حدود بيست سي سال پيش معمول شده و درواقع جايگزين قمه زني گرديده است. زنجيرزنان لباس سياه مي پوشند، در دوصف مقابل هم حركت مي كنند.
نوحه خوان در ميان دسته راه مي رود تا صدايش به همه برسد. زنجيرزنان هم آهنگ با صداي سنج ترجيع بند نوحه را واگير مي كنند. وسيله زنجيرزدن چند رشته زنجير است كه انتهاي آنها به دسته اي چوبي يا فلزي متصل شده است . زنجير زدن دسته را به دست گرفته با آهنگ سنج و وزن نوحه رشته هاي زنجير را به پشت خود مي كوبد.
شب هفتم :
غروب ششم محرم يا شب هفتم در آمل مرسوم است كه دسته هاي عزاداري از بعضي از تكايا راه افتاده و به تكايا و امام زاده هاي داخل و يا خارج شهر مي روند.
در شب هفتم محرم مراسم علمبندان انجام مي گيرد. مردم به پاي علم ها رفته و به اصطلاح علم را لباس مي كنند. زنان و مردان در كنار علم ها داخل تكايا حضور يافته و با گلاب آنها را شستشو مي دهند.هر كس نذر يا حاجتي دارد پارچه سبزي به آن مي بندد. بعد از انجام كارهاي اوليه چند نفر از جوانان قوي براي حمل علم انتخاب مي شوند، عزاداران با فرستادن صلوات علم ها و علامت ها را حركت مي دهند. زمانيكه علامت دار با علم هيأت ديگر در طرف مقابل روبرو شد با پايين آوردن سر علامت به آنها سلام مي دهد.
معمولاً در اين شب شير به عنوان نذري به نيِّتامام حسين (ع) كه دشمن آب را بر روي آنها بسته بود بين مردم خيرات مي كنند. و يا بعضي ها مقداري پارچه ي سبز را تكه كرده و بين مردم تقسيم مي كنند.
تاسوعا:
مراسم اصلي ماه محرم در بعداظهر روز تاسوعا و روز عاشورا مي باشد. بدين شكل كه به طور معمول مرسوم است كه از هر تكيه اي هيأت هاي عزادار سينه زن و زنجيرزن حركت كرده و در صف هاي مرتب به عزاداري مشغول مي شوند.
همچنين در اين شب علم يا علامت هاي بزرگ را كه چند شاخه است به بيرون از تكايا آورده و فردي قوي و جوان براي حمل علامت انتخاب مي شود وعلامت را با يك كمربند چرمي به كمر مي بنددزماني كه علامت دار با هيأتي مقابلش روبرو شود با علامت خود به آنها سلام مي دهد، كه نشانه ي عرض احترام است. مراسم عزاداري در اين شب تا پاسي از شب ادامه دارد. معمولاً اكثر دسته ها از طوايف مختلف هستند بدين شكل كه مردم از هرجاي شهر به تكيه طايفه خود رفته و پس از پايان دسته روي در محل نيز به تكيه محل خود بر مي گردند و نماز را به جا آورده و شام مي خورند.
در گذشته مرسوم بود كه فرداي صبح روز عاشورا، صبح زود جوانان پس از اذان صبح و هنگام طلوع خورشيد مراسم صبح خواني اجرا مي كنندبه كوچه و خيابان رفته و عزاداري را شروع مي كنند.و زناني كه نذر دارند آش شير مي پزند و براي وعده صبحانه از عزاداران پذيرايي مي كنند.
عاشورا:
صبح روز عاشورا دسته هاي عزاداري كه شامل سينه زن،زنجيرزن،پرچم داران،علم داران،طبل زن،سنج زن همه باهم از ساعات اوليه صبح از تكيه و مسجد محل خود راه مي افتاندو اوج عزاداري همان طور كه گفته شد در روزعاشورا مي باشد. خانم ها نيز يا به دنبال دسته ي تكيه محل خود راه ميافتاند و يا در گوشه اي ايستاده و نظاره گر اين مراسم آئيني مي باشند. همچنين در بين دسته روي ها شير،شربت،خرما و.... خيرات مي نمايند .وبعد از دسته روي برخي از اهالي از عزاداران و يا در تكايا پذيرايي مي كنند.
هيئت هاي عزاداري:
تعداد هيئت هاي عزاداري برادران شهر آمل شامل هيئت هاي دسته روي،سينه زني و زنجيرزني و....به طور كلي 219 هيئت مي باشد.
تعداد هيئت هاي عزاداري خواهران در سطح شهر آمل 67 هيئت مي باشد.و از آنجايي كه شهر آمل داراي طوايف مختلفي است هركدام از طوايف با هيئت هايشان يك گروه و دسته ي عزاداري تشكيل مي دهند.
شام غريبان :
در مازندران شامگاه عاشورا ، عزاداري چهره و سيمايي ديگر مي گيرد. دسته هاي عزادار ديگر علم و پرچمي همراه ندارند، ايستاده حركت نمي كنند، با هيجان و خروش دستهاشان را بر سينه نمي كوبند و زنجيرها را بر پشت فرود نمي آورند. نوحه هاشان ديگر از مضمون رزم و شهادت خالي است. چلچراغي به همراه ندارند، راهشان را شعله هاي لرزان شمع ها و چراغ هايي كه كودكان به دست گرفته اند روشن مي كند، به ديدوبازديد يكديگر نمي روند در مسجدو تكيه و ميدانگاهي توقف نمي كنند،زنگ آهنگ سنج كه سكوتش ابهت و شكوه و عظمت را بنماياند و بانگ طبل و كرنائي، همصداشان نيست، چهره اي نمادين از غروب عاشوراي كربلاي راستين را مي نمايانند، در دوسه دسته جدا حركت مي كنند به صورت انبوه با هم مي نشينند، سرها را در هم فرو مي برند،دست ها را آرام آرام و بي صدا برسر مي زنند و با صدايي محزون، غريبانه نوحه اي مي خوانند، كه حكايت از جستجوي كودكي گمشده را دارد:
طفل صغيري زحسين گم شده، گم شده
قامت زينب زالم خم شده، خم شده
اينها دسته شام غريبانند و به همين ترتيب كوچه پس كوچه ها را مي گردند،از روستاهاي اطراف نيز دسته هاي كرب زني مي آيند. بعضي دسته ها در اين غروب بر سر كاه مي زنند و حجله ي حضرت قاسم، گهواره ي علي اصغر، ذوالجناح و بعضاً اسب و.... مي آورندو در بعضي قسمتها نيز خيمه هايي از چوب و كاه درست كرده و آتش مي زنند، هركس هم كه نذري دارد درون مجمعه اي بزرگ قرارداده و خيرات مي كنند و غروب عاشورا را آواي كورسوي تك تك شمع هاي دسته هاي شام غريبان پُر مي كند.
دسته ي قوم بني اسد:
دسته قوم بني اسد يا دسته ي عرب ها دوازدهم محرم، سومين روز شهادت امام به راه ميافتند؛ افراد اين دسته لباس هاي بلند و سفيد مي پوشند و بيل و كلنگ همراه برمي دارند و چنين مي نمايانند كه براي دفن شهيدان كربلا مي روند. نوحه هايي هم كه مي خوانند، از همين امر حكايت مي كند. اين دسته در واقع تركيبي از دسته گرداني و شبيه خواني است.
بنابر روايت تاريخي، قوم بني اسد از اعراب ساكن در سواحل فرات بودند و روز سوم عاشورا به محل قتلگاه رفتند و اجساد شهيدان را دفن كردند.
كرپ زني :
«كرپ» قطعه چوبي است تراشيده شده، به اندازه اي كه در كف دست جا مي گيرد و سطح بيروني آن صاف است. در پشت آن بندي قرار دارد كه به پشت دست مي افتدكرپ در كف دست قرار مي گيرد و انگشتان برگرد آن حفاظ مي شوند. يك جفت كرپ را در دست مي گيرند و به آهنگ نوحه اي كه خوانده مي شود آنها را بر هم مي كوبند.
اربعين :
در شب اربعين زنان و مردان در تكايا و مساجد حاضر، عزاداري و سينه زني مي كنند به غير از اين مكان ها در منازل هم مراسم عزاداري برگزار شده شعله زرد و حليم نذري بين مردم پخش مي كنند.

28 صفر :
در نفطه ي مورد بررسي 28 صفر يا به اصطلاح محلي چهل وهشتم عزاداران اعم از مرد و زن در تكايا جمع شده و عزاداري مي كنند، برخي نيز در منازل عزاداري كرده و به پخت آش شير و شير برنج مي پردازندوبه امام زاده ابراهيم مي روند.
تعزيه :
مراسم سوگواري دهه ي اول ماه محرم با روضه خواني در مساجد تا آخر ماه ادامه پيدا مي كند و تعزيه خوانها در اين مدت كارشان را پي مي گيرند.
تعزيه از مهم ترين،پرشورترين و پرجاذبه ترين مراسم سنتي و مذهبي و در عين حال كاملترين گونه ي نمايش سنتي و مردمي است و در آمل از هردوجهت ياد شده داراي همين پايگاه مي باشد. در آمل تعزيه خواني هم در روزهاي سوگواري حضرت امام حسين(ع)،در ماه محرم و نيز در برخي از ماهها برگزار مي شود. به ويژه در روستاها دوماه آخر تابستان و فصل پايان كار و فعاليتهاي زراعي، هنگام رواج تعزيه خواني است. اما به جهت نقش اصلي و محوري تعزيه به عنوان بخشي از مراسم سوگواري ماه محرم، در اين مقوله، و در شمار مراسم سال قمري آورده مي شود.
در شهر آمل تعزيه خوان ها محلي هستند و در آمل مكان خاصي كه به منظور خواندن تعزيه ساخته شده باشد وجود ندارد، فضاي باز جلوي مسجدجايگاه اصلي برگزاري تعزيه مي باشد.
در روزهاي دهه اول ماه محرم تعزيه هاي معيني اجرا مي شود كه ترتيب آنها تقريباً با ترتيب زماني وقايع قبل از عاشورا است، مانند مسلم،طفلان،حُر، علي اكبر و قاسم. روز تاسوعا در همه جا مجلس شهادت حضرت عباس را مي خوانند و عاشورا را هم ويژه ي تعزيه حضرت امام حسين(ع) است در غير از ماه محرم مجالس بر حسب نظر يا نذر بانيان و مجريان آن اجرا مي شود، جز در روز بيست و يكم ماه رمضان كه اگر جائي تعزيه خواني داشته باشند حتماً مجلس شهادت حضرت علي (ع) خواهد بود.
نشانه هاي عزاداري و محرم :
علامت=علم چند شاخه،علم،پرچم، پنجه، گهواره حضرت علي اصغر، سنج، طبل، زنجير و كرپ مي باشد.
نذورات ماه محرم و صفر :
خرما، حلوا، شيرف نان سوخاري، شربت .
شير و شربت كه بيشتر در روز هفتم ، تاسوعا و عاشورا در بين دسته هاي عزاداري پخش مي شود.
مراسم شام دهي يا ناهار در شب هاي محرم بيشتر شامل زرشك پلو با گوشت مي باشد.
آش شير يا شيربرنج از نذرهايي است كه در روز چهل و هشتم (28صفر) خيرات مي شود.
مكان هاي برگزاري مراسم :
مكان هاي برگزاري مراسم تكايا ، حسينيه ها و منازل مي باشد.
وسايل مورد نياز درمجالس عزاداري:
اسب، لباس مشكي كه مي پوشند.
طبل و سنج، زنجير، شمشير و نيزه بصورت نمادين.
كرپ.
اعتقادات و باورها :
- مردم آمل معتقدند كه در مراسم شام دهي ماه محرم اگر مقداري برنج بردارند و به فرد بيمار بدهند شفا مي يابد.
- مقداري برنج نذري را آورده و با برنج ساليانه مخلوط مي كنند به اين نيّت كه بركت برنج زياد گردد.
- بعضي ها نذر مي كنند كه استكان يا بشقابي را از تكيه با خود ببرند و اگر نذرشان برآورده شد سال بعد يك دست استكان يا بشقاب خريداري كرده و به تكيه هديه كنند.
طوبي اوصانلو
سرپرست گروه مردم شناسي

بیستم 8 1390

گاه شماري طبري

تير(1) ، نام چهارمين ماه سال در تقويمهاي مختلف ايراني از جمله تقويم فعلي ، نيز نام سيزدهمين روز هر ماه در پاره اي از ديگر تقويمهاي رايج ايران . اين واژه از واژة اوستايي taria §tis مشتق شده (اوشيدري ، ذيل «تيشتر») و براي آن حالتهاي ريشه شناختي و نيز معاني متعددي فرض شده است (براي آگاهي از صورت هاي متعدد فرضي ريشه شناسانه و نيز معاني اي كه براي هر كدام از اين ريشه ها در نظر گرفته شده رجوع كنيد به پانائينو ، ص 34). تلفظ واژة تير در زبان پهلوي ( رجوع كنيد به مكنزي ، ص 147) و برخي ديگر از زبانهاي ايراني ميانه (مثلاً يغنابي رجوع كنيد بهپانائينو، همانجا)، همان صورت امروزين آن است .

در بعضي منابع اسلامي (از جمله ابوريحان بيروني ، 1923، ص 221) تير همان سياره عطارد دانسته شده است . فرض يكي بودن تيشتر و عطارد بويژه با افسانه هايي كه ابوريحان بيروني (همانجا) در بارة يكي بودن تير و عطارد ذكر كرده است ، تقويت مي شود؛ اما مشخصات نجومي تيشتر كه در نوشته هاي پهلوي به عنوان درخشانترين ستاره اي كه در ايران مشاهده مي شده (خارگات ، ص 118ـ119، 142؛ بهار، ص 31، يادداشت 34) از آن ياد شده است ، با عطارد تطبيق نمي كند ( رجوع كنيد بهخارگات ، ص 119). بسياري از پژوهشگران ، تيشتر را روشنترين ستارة آسمان ، يعني شِعراي يماني دانسته اند ( رجوع كنيد به كريستن سن ، ص 50 ـ51؛ تقي زاده ، ص 66، پانويس 122؛ خارگات ، ص 116ـ 126). از ديگر سو، افرادي چون پورداود ( رجوع كنيد به اوستا، ج 1، ص 35) و مكنزي (همانجا) اصولاً مخالف يكي دانستن تير

با تيشتر بوده اند. اگرچه امروزه تير به عنوان يكي از اسامي عطارد به كار مي رود ( رجوع كنيد به عطارد * )، اما در بارة درستي اطلاق نام تير به اين سياره ، يا به شعراي يماني نمي توان بصراحت اظهارنظر كرد.

قديمترين اشاره به نام ماههاي ايراني و نام روزهاي ماه ، گذشته از اوستا و متون پهلوي كه از يك سو تاريخ دقيق نگارش آنها روشن نيست و از سوي ديگر از الحاقات مصون نبوده اند ( رجوع كنيد به بندهش ، مقدمة انكلساريا، ص 28ـ30؛ بندهش ، بهمن يشت ، شايست لاشايست ، ج 5، بخش 1، مقدمة وِست ، ص 28ـ29)، به عنوان دو ركن از چهار ركن تاريخ گذاري ( رجوع كنيد به تقويم * )،

بر روي سفال شكسته هاي خُمخانة شاهي در شهر نَسا متعلق به اوايل دورة اشكانيان آمده است (دياكونوف و ليوشيتس ، ص 37). بر روي پوستنبشتة شمارة سه اورامان نيز كه متعلق

به همان دوره اما متأخرتر از اسناد شهر نساست ، بنا بر قرائت كاولي (ص 148) و سايس (ص 203) و اونوالا (ص 137)، نام ماه اورتات (هئوروتات / خرداد) ضبط شده است كه حاكي

از رواج نامهاي ايراني ماهها و روزها ــ و احتمالاً تير ــ

در دورة اشكانيان است . در بندهش (فرگرد 25؛ نيز رجوع كنيد به بهار، ص 74) تير چهارمين ماه سال و نخستين ماه فصل تابستان ذكر شده است .

رواج دو گونه گاه شماري زردشتي (يكي بدون اِعمال كبيسه در سال و ديگري با اعمال كبيسة يك ماهه در هر 120 سال براي بازگرداندن فصول به موضع واقعي آنها) در دورة تاريخي طولاني در ايران پيش از اسلام ، باعث بروز تشتت در ثبت موضع ماه تير در بسياري از متون متعلق به ايران پيش از اسلام و نيز آثار مورخان اسلامي شده است . در دورة اشكاني مقارن با سومين دورة اعمال كبيسة يك ماهه در 120 سال (از 137 تا 18 پيش از مبدأ گاه شماري مسيحي ) ارديبهشت در تقويم زردشتي وَهيژَكي (كبيسه دار) با ماه تير در تقويم عرفي (بدون كبيسه ) مقارن بوده است (عبداللهي ، ص 183ـ186، نيز رجوع كنيد به جدول 7). در 461 ميلادي براي جلوگيري از عدم اعمال يك ماه كبيسه در سالهاي پس از آن ، دو ماه يكجا ــ يك ماه

در موعد مقرر و يك ماه براي اعمال كبيسه در 120 سال بعد ــ در گاه شماري وهيژكي ، كبيسه اعمال شده است (همان ، ص 189ـ 191). پس از اين اِعمال كبيسه ، تير در گاه شماري وهيژكي با اسفند در گاه شماري عرفي مقارن بوده و نوروز، نخستين روز فروردين ، در گاه شماري وهيژكي مقارن با يكم آذر در گاه شماري عرفي بوده است (همان ، جدول 7). اين ، همان موضع ماههاي گاه شماري وهيژكي است كه در بندهش (فرگرد 2، فصل 25؛ نيز رجوع كنيد به بهار، ص 74) و دينكرد (فصل 419، بند 9) و بسياري از آثار منجمان و مورخان اسلامي (مانند ابوريحان بيروني ، 1923، ص 14ـ 15)، براي موضع فصلي ماههاي ايراني نقل شده است .

با ورود اسلام به ايران گاه شماري جديدي با عنوان گاه شماري يزدگردي وضع گرديد. نخستين روز (مبدأ) اين گاه شماري مطابق با 16 ژوئن 632 پس از مبدأ گاه شماري مسيحي و 171 سال پس از برقراري دو ماه كبيسه (كبيسه مضاعف ) نخستين روز گاه شماري يزدگردي مقارن با 26 خرداد ماه بنا به گاه شماري امروزي ايران و بنابراين ، نخستين روز تيرماه يزدگردي مقارن با 14 سپتامبر و 24 شهريور ماه در گاه شماري امروزي ايران ، در آستانة فصل پاييز قرار داشته است . به علت اين تقارن ، به رغم آنكه در برخي از منابع تير را نخستين ماه تابستان دانسته اند، بعضي منجمان ، مورخان و شعراي ايراني تا قرن پنجم از تير به عنوان ماه پاييزي نيز ياد كرده اند ( رجوع كنيد به طبري ، گ 4 پ ؛ براي شواهدي مبني بر قرارگرفتن تير در پاييز رجوع كنيد بهدهخدا، ذيل مادّه ؛ روح الاميني ، ص 107ـ 108). با اصلاح گاه شماري در 471 و ايجاد گاه شماري جلالي ( رجوع كنيد به تقويم * )، به علت حذف هجده روز از فروردين يزدگردي براي برابر شدن اول فروردين با نوروز و تحويل آفتاب به برج حمل (عبداللهي ، ص 304) و ضرورت ايجاد تمايز بين ماههاي نو پديد با ماههاي وهيژكي و ساير ماهها در گاه شماريهاي رايج در ايران ، پس از حذف اين هجده روز، نامهاي جديدي براي ماههاي سال و نيز روزهاي ماه وضع گرديد (براي اين نامها رجوع كنيد به سنجركمالي ، گ 4 پ ؛ نصيرالدين طوسي ، 1330، فصل 6؛ نيز رجوع كنيد به عبداللهي ، جدول 14 و 15) و ماه تير را روزافزون و سيزدهمين روز آن را تيغ زن ناميدند.

در گاه شماري رايج در ايران در دورة ساساني (گاه شماري زردشتي ) هم زمان شدن نام ماه با نام روز ماه (در اين حالت ، سيزدهمين روز از ماه تير؛ روح الاميني ، ص 22) مقدّس شمرده مي شد و برابر همين تقارن ، در ماه تير، جشن مهم تيرگان * برپا مي شد (آذرگشسب ، ص 15). اين روز را با نيايش تيشتر، آورندة آب (بهار، ص 31؛ زرين كوب ، ج 1، ص 26)، پاشيدن آب به يكديگر و پذيرايي با ميوه و آجيل و گندم پخته و ميوة كال و تقديم هدايا جشن مي گرفتند (ابوريحان بيروني ، 1923، ص 220). بعضي از مراسم تيرگان ، مانند به باد دادن ريسمان نازكي از ابريشم هفت رنگ يا بستن نوارهاي نازك بر مچ دست و پا، تا بيست ودوم ماه به طول مي انجاميد (آذرگشسب ، همانجا؛ روح الاميني ، ص 114). از يازدهم تا پانزدهم تير مصادف با روزهاي جشن دومين گاهنبار است (بهار، ص 16) كه به اعتقاد زردشتيان خداوند در اين گاه آب را آفريده

است (همانجا؛ عبداللهي ، ص 231). افسانه هاي فراواني در بارة دليل برگزاري تيرگان در آثار قدما آمده است ( رجوع كنيد به گرديزي ، ص 518؛ ابوريحان بيروني ، 1923، ص 220ـ221؛ بهار، ص 31ـ 33) كه در همة آنها آب و زمين دو موضوع اصلي هستند، اما به تقارن تيرگان با روزهاي جشن دومين گاهنبار و جشن آفرينش آب كمتر توجه شده است ( رجوع كنيد به ابوريحان بيروني ، 1923، ص 220؛ گنابادي ، باب پانزدهم ). اگر چه مراسم آب بازي و غسل و اعتقاد به جنگ تيشتر با اپوش ، ديو خشكسالي (بهار، ص 63، يادداشت 32؛ هينلز ، ص 36ـ37)، با افسانة كيخسرو و بيژن و كم آبي و سپس باراني كه هر قطرة آن به بزرگي تشتي بود (بهار، ص 74، 83؛ عرب گلپايگاني ، ص 68) ارتباط داده شده است ، ولي با جشن پايان خلقت آب در پايان گاهنبار دوم سازگارتر است .

امروزه در مازندران تيرگان در شب سيزدهم تير و سپس در روز سيزدهم تير در گاه شماري محلي به نام نوروز طبري (هاشم بن نورالدين ، ص 88) جشن گرفته مي شود و تير در گاه شماري محلي آنجا مقارن با آبان در گاه شماري رسمي ايران است . اين همان تفاوتي است كه پس از اِعمال كبيسة مضاعف در 461 و سپس در 632 ميلادي (مبدأ گاه شماري يزدگردي ) به وجود آمده است (عبداللهي ، ص 189، نيز رجوع كنيد به جدول 8 و 9).

در احكام نجوم ، تير ماه (مقارن با برج سرطان يا خرچنگ ) از جمله برجهاي شمالي ، آبي ، مادّه و شبي (در مقابل روزي ؛ ابوريحان بيروني ، 1362 ش ، ص 317ـ 318، 418ـ420) و همچنين مستقيم الطلوع (در مقابل معوج الطلوع ) بر شمرده مي شد، كدخداي اين برج به روز، زهره و به شب ، مريخ و ماه شريك اين دو است اما ستاره شناسان در اين مورد اتفاق نظر ندارند ( رجوع كنيد به گنابادي ، باب پانزدهم ).

در گاه شماري هجري شمسي ، كه از 1304 ش در ايران گاه شماري رسمي شده است ( رجوع كنيد به تقويم * )، تير چهارمين ماه سال و طول آن 31 روز تعيين گرديده است . در اين گاه شماري ، با به كار بردن قاعده اي كه دست اندركاران اصلاح گاه شماري در دوران ملكشاه سلجوقي (465ـ 485) تدوين نمودند ( رجوع كنيد به عبداللهي ، ص 297ـ317)، موضع تير به عنوان نخستين ماه تابستان و مقارن توقف خورشيد در برج سرطان تثبيت شده است (نصيرالدين طوسي ، گ 15 ر؛ بيرجندي ، گ 23 ر).

منابع : اردشير آذرگشسب ، آئين برگزاري جشنهاي ايران باستان ، تهران ?] 1349 ش [ ؛ ابوريحان بيروني ، الا´ثارالباقية عن القرون الخالية ، چاپ ادوارد زاخاو، لايپزيگ 1923؛ همو، كتاب التفهيم لاوائل صناعة التنجيم ، چاپ جلال الدين همائي ، تهران 1362 ش ؛ اوستا، يشت ها ، گزارش پورداود، چاپ بهرام فره وشي ، تهران 1356 ش ؛ جهانگير

اوشيدري ، دانشنامة مزديسنا: واژه نامة توضيحي آئين زرتشت ، تهران 1371 ش ؛ مهرداد بهار، پژوهشي در اساطير ايران ، ج 1، تهران 1362 ش ؛ عبدالعلي بن محمد بيرجندي ، شرح زيج جديد سلطاني ، نسخة خطي كتابخانه ديوان هند، ش 2237؛ حسن تقي زاده ، گاهشماري در ايران قديم ، تهران 1316 ش ؛ دهخدا؛ محمود روح الاميني ، آيين ها و جشن هاي كهن در ايران امروز: نگرش و پژوهشي مردم شناختي ، تهران 1376 ش ؛ عبدالحسين زرين كوب ، تاريخ مردم ايران : كشمكش با قدرتها ، ج 1، تهران 1364 ش ؛ محمدبن ابي عبداللّه سنجر كمالي ، زيج اشرفي ، نسخة خطي كتابخانة ملي پاريس ، ش 1488 s.p. ؛ محمدبن

ايوب طبري ، زيج مفرد ، نسخة خطي كتابخانة دانشگاه كيمبريج ،

ش (10) Browne O.1. ، نسخة عكسي كتابخانة بنياد دايرة المعارف اسلامي ؛ رضا عبداللهي ، تاريخ تاريخ در ايران ، تهران 1366 ش ؛ عصمت عرب گلپايگاني ، اساطير ايران باستان : جنگي از اسطوره ها و اعتقادات در ايران باستان ، تهران 1376 ش ؛ آرتور امانوئل كريستن سن ، ايران در زمان ساسانيان ، ترجمة غلامرضا رشيد ياسمي ، تهران 1351 ش ؛ عبدالحي بن ضحاك گرديزي ، تاريخ گرديزي ، چاپ عبدالحي حبيبي ، تهران 1363 ش ؛ مظفربن محمدقاسم گنابادي ، شرح بيست باب ملامظفر (در بارة رسالة بيست باب در معرفت تقويم اثر عبدالعلي بن محمد بيرجندي )، چاپ سنگي ] بي جا [ 1276؛

مسعودي ؛ ديويد نيل مكنزي ، فرهنگ كوچك زبان پهلوي ، ترجمة مهشيد ميرفخرايي ، تهران 1373 ش ؛ محمدبن محمد نصيرالدين

طوسي ، زيج ايلخاني ، نسخة خطي كتابخانة دانشگاه كيمبريج ، ش Browne O.2 (7) ، نسخة عكسي كتابخانة بنياد دايرة المعارف اسلامي ؛ همو، سي فصل در معرفت تقويم ، چاپ سنگي تهران 1330 ؛ هاشم بن نورالدين ، كتاب خلاصة هاشمي ، چاپ سنگي بمبئي 1313؛ جان راسل هينلز، شناخت اساطير ايران ، ترجمة ژاله آموزگار و احمد تفضلي ، تهران 1368 ش ؛

Bundahishn, Bahman Yasht, Shayast la Shayast , tr. W. West, ed. Max Mدller, in The Sacred books of the East , Vol.5, Pt.1, Oxford 1885; Bundahishn= Zand- a ¦ka ¦s  ¦h: Iranian or Greater Bundahis §n , ed. and tr. B. T. Anklesaria, Bombay 1956; A. Cowley, "The Pahlavi document from Avroman", Journal of the Royal Asiatic Society , (1919); De ¦nkard , tr. and ed. D. M. Madan, Bombay 1911; I. M. Dyakonov and V. A. Livshits, "Parfyanskoe Tsarskoe khozyaisstvo v Nise" (مخزن شاهي پارتها در نسا) , Vestnik drevney istorii , vol. 72 (1960); M. P. Khareghat, "The

identity of some heavenly bodies mentioned in the old Iranian writings", in Sir Jamsetjee Jejeebhoy madressa jubilee memorial volume , ed. J.J. Modi, Bombay 1914; Antonio Panaino, Tis §trya , pt.2: The Iranian myth of the

star Sirius , Rome 1995; A.H. Sayce, "Two notes on Hellenic Asia", Journal of Hellenic studies , vol.39 (1919); J. M. Unvala, "On the three parchments from Avroman in Kurdistan", Bulletin of the school of Oriental and African studies , vol. 1 (1918-1920).

بیستم 8 1390
X